انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران و پیروزی محمود احمدی نژاد، شیوه برگزاری این انتخابات را با اما و اگرهای فراوانی روبهرو کرده است.
اصلاح طلبان که خود را پیروز این انتخایات میپنداشتند اصولگرایان حاکم را متهم به تخلف در شمارش آرا میکنند و برخی در اشاره به عملکرد شورای نگهبان قانون اساسی و وزارت کشور از کودتا و یا شبهکودتا در دستگاه حاکمه نام میبرند.
ولی هرچه هست این رخداد پای مردم معترض به این نتایج را نیز به خیابانهای شهرهای بزرگ ایران باز کرده است و به ظاهر این برای اولین بارپس از انقلاب اسلامی است، که جمهوری اسلامی ایران با چنین چالشی روبهرو میشود.
نورالدین پیر موذن، نماینده مجالس ششم و هفتم شورای اسلامی، که هم اکنون در ایالات متحده آمریکا به سر میبرد در گفتوگویی که رادیو فردا با او داشته است، از این رخداد و آغاز عصر تازهای در حیات جمهوری اسلامی ایران میگوید:
نورالدین پیر موذن: فقط یک بخت برای ادامه حیات دولت نهم وجود داشت و آن هم این بود که آقای جنتی یک خوابی در این مورد ببینند و یا اینکه یک امداد غیبی به کمک این دولت بیاید و یا اینکه بازوی اجرایی، یعنی وزارت کشور هم یک سری آمار و ارقامهایی را به صورت مهندسی شده و دقیق آماده کرده باشد که این اتفاقها هم افتاد.
نقش آقای خامنهای را در این حوادث چگونه ارزیابی میکنید؟
تا پیش از اظهارات ایشان در نماز جمعه، فکر میکردم چه بسا شورای نگهبان و وزارت کشور یک انتخاباتی را مهندسی کرده و اعلام کردهاند و خود ایشان هم اطلاع ندارند. اما سخنان ایشان نشان میداد که ایشان هم در جریان این گردش کار انتخاباتی بودهاند و به دلیل خاصی که تفکر رهبریت به تفکر جناح اصولگرا و اقتدارگرا نزدیکتر بوده، ایشان به عنوان رهبر کشور میتوانستند به شورای نگهبان و وزارت کشورگوشزد کند که در حفظ امانت مردم بکوشد.
اما آقای خامنه ای در سخنرانی اخیرشان تاکید کرد که نظام به رای مردم وفاداراست.
اگر شما به اتفاقاتی که درانتخابات مجلس هفتم شکل گرفت نگاه کنید و این اتفاقات را کنار هم بگذارید به همین نتیجه امروز میرسید. سه هفته پیش از این که انتخابات مجلس شروع شود از آنجایی که من اولین نمایندهای بودم که در صحن علنی مجلس به عنوان سخنگوی فراکسیون اقلیت اصلاح طلب، موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را در مجلس بازگو میکردم من را رد صلاحیت کردند.
اما چرا فریاد کردم؟ من اصلا به رد صلاحیت معترض نبودم . نماینده چنین مجلسی بودن زیاد هم افتخار ندارد. برای اینکه میخواستند یک عده موجودات بیزبان و بیخاصیت را وارد مجلس کنند. اعتراض من به نحوه برگزاری انتخاباتی بود، که از سه هفته قبل از برگزاری، فرماندار شهر اردبیل پیغام فرستاده بود که ما نمایندگانمان را آماده کردهایم . شورای نگهبان و وزارت کشور به عنوان بازوی اجرایی، مشخص کرده بودند که چه کسانی نمایندگان مجلساند.
فریاد من به عنوان نماینده مردم و فریاد مردم، این است که مگر میشود نماینده را قبل از برگزاری انتخابات تعیین کرد؟ الان هم شما میتوانید حدس بزنید که آقای احمدی نژاد میدانسته است که قرار است رئیس جمهور شود و اصلا هم از این رقابت نمیترسید. خود ایشان هم گفت من ترسی ندارم . برای اینکه ترسی از شکست نداشت. این انتخابات، انتخاباتی بود که از مردم به عنوان سوخت و نشاط آن استفاده شد.
به اعتقاد شما این تصمیمی که شورای نگهبان اتخاذ کرد و دیگرانی هم از آن حمایت کردند چه تاثیری بر فضای کلی جامعه گذاشت ؟آیا شورای نگهبان و آقای خامنه ای می توانستند این حوادث را پیش بینی کنند؟
وقتی آقای حداد عادل که رای نیاورده بود وارد مجلس شد و به عنوان نماینده مردم هم معرفی شد و صدای هیچ کس هم بلند نشد، وقتی که آقای کوچک زاده که رای کسب نکرده بود به عنوان نماینده مردم وارد مجلس شورای اسلامی شد واعتراض کسی هم بلند نشد، وقتی در مجلس هفتم دو هزار و اندی کاندیدای نمایندگی که منتخب مردم هم بودند رد صلاحیت شدند و هیچ اتفاقی هم نیافتاد...
می خواهم بگویم که چون در گذشته هم شورای نگهبان چنین اقداماتی انجام داده ولی مردم زیاد به آن اهمیت نمیدادند، برای اینکه احساس می کردند دخالتشان چندان تعیین کننده نیست. اما این بار مردم به خاطر عملکرد دولت نهم که هم در زمینه روابط بینالمللی بحرانزا بود و هم در مدیریت داخلی به قول آقای کروبی « یک خانه تیمی بود که دولت را اداره میکرد» این مردم حضور پیدا کردند و یکی از پرشکوهترین انتخابات تاریخ ۳۰ سال گذشته را رقم زدند. خوشحال بودند که با رای دادن خود یک «نه» بزرگ به آنچه در چهار سال گذشته حاکم بود، میگویند.
اما متاسفانه با خیانتی که شورای نگهبان و وزارت کشور به آرا مردم کردند که تقریبا در روز روشن هم اتفاق افتاد . چون دیگر راهی برای بیان اعتراضات مردم وجود نداشت مردم ناچار شدند از این شیوههایی که پسندیده کشور ما نیست، استفاده کنند و حوادث تلخی که در حال اتفاق افتادن است گناهی نابخشودنی است برای تمام کسانی که در هرم مدیریت کشور حضور دارند.
مخصوصا مجلس خبرگان که یک مجلس تشریفاتی بیخاصیتی است که میتواند کار مثبتی انجام دهد که همان زیر سوال بردن عملکرد رهبری است.
یعنی الان مجلس خبرگان می تواند تشخیص دهد که آقای خامنه ای دیگر صلاحیت رهبری جمهوری اسلامی را ندارد؟
من نمی دانم ایشان صلاحیت دارد یا ندارد؟ ولی میدانم که یکی از وظایف مجلس خبرگان این است که وقتی دیدند صدای اعتراض مردم بلند شد به این امر توجه کنند. بالاخره باید مشخص شود که نماینده این مردم کیست؟ مجلس خبرگان نماینده مردم است یا نماینده شورای نگهبان؟ اگر نماینده ملت است که نمیشود خودش در مقابل ملت بایستد.
امروز مردم احساس می کنند صدایشان به گوش کسی نمیرسد و مجبورند به خیابانها بیایند و در سکوت راه بروند و قدم بزنند. ندای شهادت ندا خانم را به گوش کسانی که باید برسد، برسانند.
ولی وقتی که این اتفاقات هم افتاد، باز هم حکومت کوتاه نیامد و به راهش ادامه داد؟
یکی از بزرگترین اشتباهات انقلاب در ۳۰ سال گذشته همین بود که صدای مردم را نشنیده گرفتند. اگر یادتان باشد در زمان مجلس ششم ، همین آقای جنتی می گفت که «رادیو مجلس ششم را که باز میکنم بدنم میلرزد». گفتند که ما همه اینها را رد صلاحیت میکنیم . یک هفته فریاد میزنند و چهار سال ما نفس راحتی میکشیم . این تئوری شورای نگهبان و تئوری غالب بر اردوگاه اصولگرایان است.
جمهوری اسلامی تا پیش از این انتخابات از نظر شیوه حکومتداری در چه فازی قرار داشت و الان وارد چه فازی شده است؟
تقریبا بعد از ۳۰ سالی که ما جمهوریت را به عنوان یکی از ارکان و دستاوردهای مهم انقلابمان میدانستیم، میشود گفت که در انتخابات ۲۳ خرداد ماه با اعلام نتایج زودرس انتخابات ریاست جمهوری، عملا میخ محکمی بر تابوت جمهوریت نظام کوبیده شد.
به نظر میرسد که یک روند و عصر جدید در هرم سیاسی کشور آغاز شده است که بیشتر شبیه به دوران خلافت است . متاسفانه جمله معروف امام را هم که «میزان رای ملت است » ندیده گرفتند .
در سخنان آقایان از گذشته این [نزاع] وجود داشت که حکومت جمهوری اسلامی باشد یا خلافت اسلامی؟ حالا یک طایفه -چه از آقایان شورای نگهبان و چه هر کسی که احساس میکند جانشین خدا روی زمین است، از این پس کسی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب میکند و او هم چهار سال بر کشور مدیریت میکند و دیگر نیازی به استفاده ابزاری از احساسات پاک ملت ایران نیست.
اصلاح طلبان که خود را پیروز این انتخایات میپنداشتند اصولگرایان حاکم را متهم به تخلف در شمارش آرا میکنند و برخی در اشاره به عملکرد شورای نگهبان قانون اساسی و وزارت کشور از کودتا و یا شبهکودتا در دستگاه حاکمه نام میبرند.
ولی هرچه هست این رخداد پای مردم معترض به این نتایج را نیز به خیابانهای شهرهای بزرگ ایران باز کرده است و به ظاهر این برای اولین بارپس از انقلاب اسلامی است، که جمهوری اسلامی ایران با چنین چالشی روبهرو میشود.
نورالدین پیر موذن، نماینده مجالس ششم و هفتم شورای اسلامی، که هم اکنون در ایالات متحده آمریکا به سر میبرد در گفتوگویی که رادیو فردا با او داشته است، از این رخداد و آغاز عصر تازهای در حیات جمهوری اسلامی ایران میگوید:
نورالدین پیر موذن: فقط یک بخت برای ادامه حیات دولت نهم وجود داشت و آن هم این بود که آقای جنتی یک خوابی در این مورد ببینند و یا اینکه یک امداد غیبی به کمک این دولت بیاید و یا اینکه بازوی اجرایی، یعنی وزارت کشور هم یک سری آمار و ارقامهایی را به صورت مهندسی شده و دقیق آماده کرده باشد که این اتفاقها هم افتاد.
نقش آقای خامنهای را در این حوادث چگونه ارزیابی میکنید؟
تا پیش از اظهارات ایشان در نماز جمعه، فکر میکردم چه بسا شورای نگهبان و وزارت کشور یک انتخاباتی را مهندسی کرده و اعلام کردهاند و خود ایشان هم اطلاع ندارند. اما سخنان ایشان نشان میداد که ایشان هم در جریان این گردش کار انتخاباتی بودهاند و به دلیل خاصی که تفکر رهبریت به تفکر جناح اصولگرا و اقتدارگرا نزدیکتر بوده، ایشان به عنوان رهبر کشور میتوانستند به شورای نگهبان و وزارت کشورگوشزد کند که در حفظ امانت مردم بکوشد.
اما آقای خامنه ای در سخنرانی اخیرشان تاکید کرد که نظام به رای مردم وفاداراست.
اگر شما به اتفاقاتی که درانتخابات مجلس هفتم شکل گرفت نگاه کنید و این اتفاقات را کنار هم بگذارید به همین نتیجه امروز میرسید. سه هفته پیش از این که انتخابات مجلس شروع شود از آنجایی که من اولین نمایندهای بودم که در صحن علنی مجلس به عنوان سخنگوی فراکسیون اقلیت اصلاح طلب، موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را در مجلس بازگو میکردم من را رد صلاحیت کردند.
اما چرا فریاد کردم؟ من اصلا به رد صلاحیت معترض نبودم . نماینده چنین مجلسی بودن زیاد هم افتخار ندارد. برای اینکه میخواستند یک عده موجودات بیزبان و بیخاصیت را وارد مجلس کنند. اعتراض من به نحوه برگزاری انتخاباتی بود، که از سه هفته قبل از برگزاری، فرماندار شهر اردبیل پیغام فرستاده بود که ما نمایندگانمان را آماده کردهایم . شورای نگهبان و وزارت کشور به عنوان بازوی اجرایی، مشخص کرده بودند که چه کسانی نمایندگان مجلساند.
فریاد من به عنوان نماینده مردم و فریاد مردم، این است که مگر میشود نماینده را قبل از برگزاری انتخابات تعیین کرد؟ الان هم شما میتوانید حدس بزنید که آقای احمدی نژاد میدانسته است که قرار است رئیس جمهور شود و اصلا هم از این رقابت نمیترسید. خود ایشان هم گفت من ترسی ندارم . برای اینکه ترسی از شکست نداشت. این انتخابات، انتخاباتی بود که از مردم به عنوان سوخت و نشاط آن استفاده شد.
به اعتقاد شما این تصمیمی که شورای نگهبان اتخاذ کرد و دیگرانی هم از آن حمایت کردند چه تاثیری بر فضای کلی جامعه گذاشت ؟آیا شورای نگهبان و آقای خامنه ای می توانستند این حوادث را پیش بینی کنند؟
وقتی آقای حداد عادل که رای نیاورده بود وارد مجلس شد و به عنوان نماینده مردم هم معرفی شد و صدای هیچ کس هم بلند نشد، وقتی که آقای کوچک زاده که رای کسب نکرده بود به عنوان نماینده مردم وارد مجلس شورای اسلامی شد واعتراض کسی هم بلند نشد، وقتی در مجلس هفتم دو هزار و اندی کاندیدای نمایندگی که منتخب مردم هم بودند رد صلاحیت شدند و هیچ اتفاقی هم نیافتاد...
می خواهم بگویم که چون در گذشته هم شورای نگهبان چنین اقداماتی انجام داده ولی مردم زیاد به آن اهمیت نمیدادند، برای اینکه احساس می کردند دخالتشان چندان تعیین کننده نیست. اما این بار مردم به خاطر عملکرد دولت نهم که هم در زمینه روابط بینالمللی بحرانزا بود و هم در مدیریت داخلی به قول آقای کروبی « یک خانه تیمی بود که دولت را اداره میکرد» این مردم حضور پیدا کردند و یکی از پرشکوهترین انتخابات تاریخ ۳۰ سال گذشته را رقم زدند. خوشحال بودند که با رای دادن خود یک «نه» بزرگ به آنچه در چهار سال گذشته حاکم بود، میگویند.
اما متاسفانه با خیانتی که شورای نگهبان و وزارت کشور به آرا مردم کردند که تقریبا در روز روشن هم اتفاق افتاد . چون دیگر راهی برای بیان اعتراضات مردم وجود نداشت مردم ناچار شدند از این شیوههایی که پسندیده کشور ما نیست، استفاده کنند و حوادث تلخی که در حال اتفاق افتادن است گناهی نابخشودنی است برای تمام کسانی که در هرم مدیریت کشور حضور دارند.
مخصوصا مجلس خبرگان که یک مجلس تشریفاتی بیخاصیتی است که میتواند کار مثبتی انجام دهد که همان زیر سوال بردن عملکرد رهبری است.
یعنی الان مجلس خبرگان می تواند تشخیص دهد که آقای خامنه ای دیگر صلاحیت رهبری جمهوری اسلامی را ندارد؟
من نمی دانم ایشان صلاحیت دارد یا ندارد؟ ولی میدانم که یکی از وظایف مجلس خبرگان این است که وقتی دیدند صدای اعتراض مردم بلند شد به این امر توجه کنند. بالاخره باید مشخص شود که نماینده این مردم کیست؟ مجلس خبرگان نماینده مردم است یا نماینده شورای نگهبان؟ اگر نماینده ملت است که نمیشود خودش در مقابل ملت بایستد.
امروز مردم احساس می کنند صدایشان به گوش کسی نمیرسد و مجبورند به خیابانها بیایند و در سکوت راه بروند و قدم بزنند. ندای شهادت ندا خانم را به گوش کسانی که باید برسد، برسانند.
ولی وقتی که این اتفاقات هم افتاد، باز هم حکومت کوتاه نیامد و به راهش ادامه داد؟
یکی از بزرگترین اشتباهات انقلاب در ۳۰ سال گذشته همین بود که صدای مردم را نشنیده گرفتند. اگر یادتان باشد در زمان مجلس ششم ، همین آقای جنتی می گفت که «رادیو مجلس ششم را که باز میکنم بدنم میلرزد». گفتند که ما همه اینها را رد صلاحیت میکنیم . یک هفته فریاد میزنند و چهار سال ما نفس راحتی میکشیم . این تئوری شورای نگهبان و تئوری غالب بر اردوگاه اصولگرایان است.
جمهوری اسلامی تا پیش از این انتخابات از نظر شیوه حکومتداری در چه فازی قرار داشت و الان وارد چه فازی شده است؟
تقریبا بعد از ۳۰ سالی که ما جمهوریت را به عنوان یکی از ارکان و دستاوردهای مهم انقلابمان میدانستیم، میشود گفت که در انتخابات ۲۳ خرداد ماه با اعلام نتایج زودرس انتخابات ریاست جمهوری، عملا میخ محکمی بر تابوت جمهوریت نظام کوبیده شد.
به نظر میرسد که یک روند و عصر جدید در هرم سیاسی کشور آغاز شده است که بیشتر شبیه به دوران خلافت است . متاسفانه جمله معروف امام را هم که «میزان رای ملت است » ندیده گرفتند .
در سخنان آقایان از گذشته این [نزاع] وجود داشت که حکومت جمهوری اسلامی باشد یا خلافت اسلامی؟ حالا یک طایفه -چه از آقایان شورای نگهبان و چه هر کسی که احساس میکند جانشین خدا روی زمین است، از این پس کسی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب میکند و او هم چهار سال بر کشور مدیریت میکند و دیگر نیازی به استفاده ابزاری از احساسات پاک ملت ایران نیست.