کاروان اعتراض؛ چشم‌انداز راه

  • جواد کوروشی
نزدیک به دو ماه از انتخابات ریاست جمهوری در ایران می گذرد بدون آنکه آرامش پیش از انتخابات به جامعه باز گشته باشد. روز پنجشنبه مراسم چهلم درگذشت ندا آقا سلطان بار دیگر با دخالت نیروهای انتظامی به درگیری کشید و دامنه آن به خیابان های مرکزی تهران هم کشیده شد. پس از آن بخش اول ‌دادگاه گروهی از بازداشت‌شدگان برگزار شد و روز یکشنبه نیز حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران تنفیذ شد.

از سوی دیگر در چند هفته گذشته و در کنار رویدادهای اعتراضی بخشی از رای دهندگان به نتیجه اعلام شده انتخابات، اختلاف نظر میان سران حکومتی بر سر چگونگی مقابله با این اعتراض ها بالا گرفته است. به ویژه اینکه انتشار خبرهای رفتارهایی که با بازداشت شدگان شده است، همراه با تصویرهای تکان دهنده‌ای از شکنجه و کتک زدن تظاهر کنندگان و شلیک مستقیم به سوی آن‌ ها، با واکنش شدید بسیاری از روحانیون بلندپایه و شخصیت های سیاسی درون نظام روبه‌رو شد.

ظاهراً اعتراض های برخی از مراجع تقلید و شخصیت های سیاسی، آیت الله خامنه ای را به کمی عقب نشینی وادار کرد که این عقب نشینی بازتاب خود را در دستور بستن بازداشتگاه کهریزک نشان داد.

هرچند که مخالفان این دستور را برای پاک کردن آثار جنایات نهادهای امنیتی، انتظامی و نظامی دراین بازداشتگاه ارزیابی می کنند. به رغم همه این رویدادها، آیت الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و از هواداران پروپاقرص آقای احمدی نژاد روز جمعه در خطبه های نماز گفت همواره روال برگزاری انتخابات به همین صورت بوده است و اگر قرار است این انتخابات باطل باشد، تمام انتخابات این سی سال باید باطل اعلام شود.

آقای جنتی گفت این انتخابات «یکی از سالم ترین انتخابات های کشور بوده است» و «اگر این آشوب ها صورت نمی گرفت، کسی کشته نمی شد».

اما ورای این درگیری های سیاسی، نظام جمهوری اسلامی ایران اکنون با چالشی بی سابقه روبه‌روست و در درون خود با دست کم یک دو دستگی برای پاسخگویی به این اعتراض ها روبه‌رو شده است. همزمان اما سرنوشت و نتیجه این اعتراض ها هم ناروشن است.

موضوع گفت‌وگوی برنامه دیدگاه های این هفته رادیو فردا، بررسی چگونگی سرنوشت اعتراض ها به نتایج انتخابات و پیامدهای آن برای نظام سیاسی ایران است
؛ در گفت‌وگویی با محسن سازگارا، تحلیلگر سیاسی، مهرداد مشایخی، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی، هر دو در واشینگتن و رضا تقی زاده تحلیلگر سیاسی در نیوکاسل در بریتانیا.

رادیو فردا: شما چشم انداز این زورآزمایی نابرابر را چگونه می‌بینید؟

محسن سازگارا: این اصطلاح زورآزمایی نابرابر را که به کار بردید، من به نفع ملت تعبیر می کنم. یک سوی این زورآزمایی ملت ایران ایستاده است، سوی دیگر، آقای خامنه ای، پسرش و بخش کوچکی از وزارت اطلاعات و بخش بسیار کوچکی هم از سپاه و تعداد اندکی هم از روحانیون وابسته به این طیف. یک اکثریتی از خود حکومت هم ابراز نارضایتی دارند می کنند.

رادیو فردا: اگر اجازه بدهید، من همین جا یک سئوال دارم. آیا مدرکی حاکی از اینکه تنها بخش کوچکی از نهادهایی که شما نام بردید، از حکومت حمایت می کنند، در دست هست؟

محسن سازگارا: بله. شما به صحبتی که آقای اژه ای کرد و بعد هم برکنار شد، در کمیسیون مجلس، مراجعه کنید می بینید که ایشان صحبت از این می کند که حداقل نیمی از وزارت اطلاعات ناراضی اند و حق را به جانب تظاهر کنندگان می دهند و همینطور در سپاه شکافی که یک سرش فرماندهان پیشین مثل آقای محسن رضایی و شمخانی و ضرغامی و دیگران هستند، بوجود آمده و یک سرش بچه های جبهه و جنگی که واقعاً در جنگ بودند و آن کسی که در سپاه فعال است، آقای حسین طائب و آقای ذوالنور و کسانی که لباس روحانیت تن کرده اند و سابقه‌اشان بازجو بودن است و هیچ سابقه ای هم در جبهه و جنگ ندارند.

در بخش روحانیون هم به روشنی می بینید که تا سطح آقای رفسنجانی و روحانیون قم و تهران و جاهای دیگر مشکل دارند و به هیچ وجه حاضر نشدند پشتیبانی کنند از آقای خامنه ای. وقتی صحبت جعل می کنند که پنجاه نفر از مجلس خبرگان به نفع آقای خامنه ای امضا کردند، نمی توانند اسامی آنها را منتشر کنند. یا از قم وقتی می خواهند پشتیبانی جذب کنند برای آقای شیخ محمد یزدی، سیصد تا امضا جمع می کنند که هرچه همه زور زدند سه تا بیشتر را نمی شناختند که آن سه نفر هم سه روحانی دست چندم بودند. بنابراین این روند خشونت اگرچه شهید روی دست ملت گذاشته، به سرعت در آن سو بخش بزرگی از نظام، مردم و اقشار گوناگون را متشکل کرده است.

رادیو فردا: آقای تقی زاده، نظر شما درباره آینده این جنبش و سرنوشت نظام چیست؟


رضا تقی زاده: پیشبینی کار آسانی نیست و کار آدم هایی نظیر من نیست. ولی در مورد تحلیل، یک توضیح دارم که رویارویی مردم با نظام، رویارویی نابرابر است و این نابرابری در شرایط فعلی به زیان مردم است. حال آنکه همه قدرت ها متعلق به مردم است و از نظر تعداد، مردم در اکثریت اند. هدف این رویارویی و نبرد اینست که قدرتهای مصادره شده متعلق به مردم، از دولت و زورگویان گرفته شود و به مردم برگردانده شود. نابرابری، نابرابری شماره ای نیست. حتی اگر همه بدنه فعلی دولت از احمدی نژاد جدا شوند و یا همه بدنه فعلی نظام از آقای خامنه ای و تنها یک نفر باقی بماند، باز بر می گردیم به مفهوم حکومت دیکتاتوری که همه قدرتها را غصب کرده و باید مردم تلاش کنند اموال ملی شان را، آزادی هایشان و قدرت متعلق به خود را که قدرت تصمیم گیری است به خودشان برگردانند.

اینکه آیا مردم موفق خواهند شد، بی تردید موفق خواهند شد اما زمان آن بستگی دارد به میزان رای و تصمیم و هیجان در درون جامعه و اینکه آماده باشند که بهای اندک انتقال قدرت از یک فرد یا یک گروه را به خودشان بپردازند. این آمادگی در مردم ایران دیده می شود و آنها از مرحله ترس گذشته اند. انقلاب، شورش یا ایستادگی به تدریج از تهران به شهرستانها کشیده می شود. شهرستان ها هم حالا خودشان را در این جنبش سهیم می بینند. باید به انتظار همه گیرتر شدن این تحول بمانیم و در مرحله بعد باید در انتظار اعتصاب ها باشیم و فلج کردن ابزارهایی که دولت هنوز در اختیار دارد. فراموش نکنیم که هنوز اسلحه، پول نقد و قدرت در دست دولت است.

رادیو فردا: آقای مشایخی، اعتراض ها به نتیجه انتخابات با شعارهای بسیار ساده شروع شد ازجمله «رای من کجاست»، رادیکال شدن شعارهای چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟

مهرداد مشایخی: مسئله انتخابات، واکنش به آن و تقلب انتخاباتی، فرصتی بود که مجموعه انباشته شده ای از مشکلات و مسائلی که ملت ایران در عرض سی سال با این نظام تجربه کرده بود، می خواست مطرح کند. طبیعی است، با توجه به بسیج وسیعی که در جریان کارزار انتخاباتی شده بود و میلیون ها ایرانی را در صحنه درگیر کرده بود، واکنش از مجرا و کانال انتخاباتی صورت می گرفت مجموعه مطالبات سرکوب شده، تبعیضهایی که علیه گروه های اجتماعی مانند زنان، کارگران، اقلیت های قومی مذهبی، دانشجویان، معلمان، هنرمندان، سکولارها و دیگر گرایش های سیاسی اعمال شده بود، امری نبود که خودش را تنها به مسئله انتخاباتی محدود کند. برای اکثریتی که در این اعتراض ها شرکت می کنند، مسائل به مراتب عمق بیشتری دارد.

البته نباید فراموش کرد که جامعه ما جامعه یکدستی نیست. قطعاً کسانی هستند که در این تظاهرات که هوادار آقای موسوی هستند و مسئله شان مشخصاً انتخابات است. اما اکثریت کسانی که در این تظاهرات شرکت کردند، مسائلی بیش از یک امر انتخاباتی و ابطال نتایج دارند. به همین دلیل می شود گفت که جنبش اعتراضی به طور کیفی و کمی رو به تعالی و گسترش است. از نظر کمی، اقشاری که به طور معمول وارد این درگیری ها نمی شدند، دارند وارد می شوند. همانطور که آقای تقی زاده هم اشاره کردند، شهرستان ها با کمی تاخیر فاز به تدریج دارند وارد عرصه می شوند. شکاف میان روحانیون محافظه کار دارد شکل می گیرد. می شود گفت ابزارهایی که جنبش دارد، به طور روزمره کفه ترازو را به سود مجموعه جنبش تغییر می دهد.

رادیو فردا: آقای سازگارا، با تحلیلی که شما ارائه دادید، مشخصاً نظام حکومتی ایران که به گفته شما با بحران شدیدی روبرو است، چه فرایندی را در هفته ها یا ماه های آینده پشت سر خواهد گذاشت؟ آیا قابل پیشبینی هست؟

محسن سازگارا: پیشبینی کار دشواری است. من هم با آقای دکتر تقی زاده موافقم. نباید فکر کرد که ظرف چند هفته یا چند ماه ممکن است به نتایج مطلوب ملت برسیم. ممکن است بیشتر طول بکشد. ولی آهنگی که کشور گرفته و پتانسیلهای انباشته شده درون جامعه، نیروهای مدنی که به جنبش می پیوندند، مجموعه ای دلگرم کننده و امیدوار کننده است. در این مرحله جنبش اعتراضی که از یک جای ساده شروع شده بود، به دنیا آمده است. اسم، رنگ، علامت و شعار دارد. دنیا هم به رسمیت شناخته. این جنبش باید در اقشار و گروه های مختلف، در آکسیون های (فعالیت های مدنی ) جدید و هم به لحالظ جغرافیایی در سطح کشور گسترش پیدا کند. این مسیر توسعه، جنبش را محکمتر و قویتر می کند، عمق کیفی و کمی به آن می دهد. با رشد جنبش در آنطرف هم شاهد ریزش خواهیم بود. در پی این ریزش می توان مرحله سوم را که فلج سازی حکومت است، پیش برد.

الان زود است که پیشبینی کنیم می توانیم به اعتصاب های سراسری در کشور برسیم. پیش از این مرحله باید از دو مرحله بگذریم. یکی حکومت ناپذیر کردن کشور است تا کودتاچیان بفهمند که نمی توانند کشور را اداره کنند. دوم شرکت مردم در فعالیت هایی است که برای آنها هزینه ای ندارد. می توانند کمک کنند حکومت فلج شود. مثل نپرداختن قبض آب و برق و مقاومت های مدنی و منفی که در پاره ای موارد شروع شده. با عبور از این مراحل امثال آقای خامنه ای با چهارتا آدم مثل آقای طائب دیگر نمی توانند دستور کشتن بدهند. دوره استبداد صغیر مشروطه می تواند نمونه خوبی باشد که از خواست ساده گران شدن گاری «اصغر گاریچی» شروع شد جنبش به وجود آمد و در مسیر تکاملی اش تا مشروطیت و پارلمانتاریسم پیش رفت.

رادیو فردا: آقای تقی زاده، بسیاری از تحلیلگران با اشاره به پایه اجتماعی اصولگرایان و هواداران آنها، مطرح می کنند که بخشی از جامعه به دلایل مختلف (مذهبی، مالی و غیره) هوادار اینها هستند و ابراز می کنند می تواند دو بخش از جامعه در نهایت روبروی هم قرار گیرد و وسیله ای به دست اصولگرایان باشد برای سرکوب اعتراضات. تا چه اندازه این نگرانی واقعی و قابل قبول است؟

رضا تقی زاده: به نظر من آنچه آقای دکتر مشایخی هم اشاره کردند، درست است. مسئله انتخابات بهانه ای شد که برای گروه کثیری حداقل خواسته است و برای گروهی هم شاید تعادل باشد که آقای موسوی را حمایت کنند از گروه اصلاح طلب. اما واقعیت این است که در طول سی سال دو گروه با نام اصلاح طلب و اصولگرا با دست به دست کردن قدرت کشور را به جایی رسانده اند که هفتاد میلیون مردم فهرست خواسته های برنیامده طولانی کهنه دارند. حد خواسته مردم رسیدن به آزادی و داشتن قدرت حکومت است. نظام هم اکنون در یک شرایط استثنائی قرار گرفته است؛ از دست رفتن اطمینان خاطر در درون نظام و ترس از مقاومتی که مشاهده می کند و همزمان با آن ریختن ترس مردم و پیدا کردن شهامت برای ایستادگی در برابر حکومت.

این رژیم زمانی ساقط خواهد شد که مثل بسیاری از الگوهای مشابه بیش از اندازه توان خود بار برداشته باشد و با گسترده شدن بیش از حد، ضعیف شود و قادر به برابری در مقابل قدرت مردم نباشد. رژیم در خارج از کشور هم با مشکلاتی روبه‌رو است. وجاهتی که آقای احمدی نژاد و حکومت ایران همین سه چهار سال گذشته بین افراطیون کشورهای مسلمان داشت، دیگر ندارد. وقایع اخیر به شدت چهره رژیم را بد کرده و دفاع از آن حتی بین کشورهای مسلمان افراطی هم دشوار است. این کمک می کند که دولت آمریکا زیر فشار بیشتری برای اعمال فشار بر ایران باشد، اروپایی ها در برابر آن صف بگیرند و در داخل هم فشارهای مردم بیشتر از گذشته شود. می شود پیشبینی کرد که نه تنها گروه های درون سازمانی مانند اصلاح طلبان یا اصولگرایان، که مجموعه حیات سیاسی ایران در حال ضعیف شدن است و آینده آن به سود مردم است.

رادیو فردا: آقای مشایخی در ادامه این پرسش با توجه به بحثی که اخیراً مطرح شده که در روزهای آینده هواداران نظام صبرشان لبریز خواهد شد و به میدان خواهند آمد، آیا شما آن را به عنوان یک خطر می بینید که حکومت بتواند بخش هایی از هوادارانش را طوری بسیج کند که به خیابان بیایند؟

مهرداد مشایخی: یک مقایسه کنیم با ده سال پیش زمانی که خیزش هجده تیرماه انجام شد و بعد از پنج شش روز تظاهرات دانشجویی آقای خامنه ای با بسیجی که انجام دادند، مجموعه نیروهایشان را به دانشگاه تهران آوردند، نمایش قدرتی دادند که پایانی بود بر آن جریان هجده تیر.

در این ده سال بسیاری از عوامل تغییر کرده و توازن قدرت عوض شده است. شکی نیست که آقای احمدی نژاد و اصولگرایان چندین میلیون حامی دارند. در همین انتخابات هم اگر برآورد دست باشد نزدیک هشت میلیون به او رای دادند. اما باید توجه داشت که این هشت میلیون صرفاً طرفدار او نبودند، رایی بود که به مجموعه اصولگرایان دادند.

اما امروز این بلوک دچار تشتت آرا است و از سوی برخی از آن ها حملات بسیاری به آقای احمدی نژاد صورت گرفته است. آنها ممکن است نهایتاً چهار میلیون به خیابان ها بریزند ولی وظیفه آن اکثریت مردم است که حیله های دولت را خنثی کند و با افشاگری، حامیان او را به این طرف بیاورد. از سوی دیگر، آوردن آنها به خیابان برای دولت هزینه هایی خواهد داشت. اگر آنها به صحنه بیایند، این طرف هم انگیزه هایی خواهد داشت که در خیابان به مصاف آنها بیاید که این، جنگ را به خیابان ها می کشاند. چیزی که حکومت سعی در پرهیز از آن دارد. به نظر من این تاکتیک را حکومت برای لحظه آخر خواهد گذاشت. یعنی زمانی که تمام اسلحه هایش بی اثر شده سعی می کند از این مسئله استفاده کند. نیرویی که می تواند برعلیه آن کارآ باشد، بدنه روحانیت است که نبض اجتماعی این بخش را نسبت به سایر بخش ها بهتر در دست دارد.