۳۱ سال از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ میگذرد و اينک در آستانه سالگرد انقلاب اسلامی بسياری از موافقان و مخالفان حکومت خود را برای شرکت در راهپيمايیهای ۲۲ بهمن آماده میسازند.
در اين روزهای پر تنش با برخی از روزنامه نگاران، نویسندگان و کنشگران مدنی به گفتوگو نشستهايم و از آنها خواستهايم تا پلی به گذشته بزنند و ديروز و امروز را در ترازوی مقايسه بسنجند.
از احد احرار، روزنامه نگار و نویسنده ساکن لندن، درباره تفاوت پوشش رسانه ای ۳۱ سال پيش و امروز در ايران پرسيدهام:
احمد احرار: وسايل ارتباط جمعی در اين ۳۰ سال توسعه زيادی پيدا کرده است. در سالهای آخر قبل از انقلاب تصاوير و برنامههای تلويزيونی بيشترين تاثير را داشت و اخبار بيشتر از خارج منعکس میشد و روی مردم تاثير میگذاشت، اما امروز اينترنت وسيله بسيار موثری است و به رغم کوشش برای کنترل آن، موفق نمیشوند آن را تحت کنترل درآورند.
راديو تلويزيونهای ماهواره ای وسايل ارتباط جمعی جديدی است که تاثير زيادی روی امور میگذارد و در نتيجه بودن و نبودن مطبوعات تاثير زيادی ندارد، چون تمام مسايل را میتوان از طريق اينترنت و ساير رسانهها منتقل کرد.
آقای احرار! اين روزها دهها تن از روزنامه نگاران ايرانی در زندان به سر میبرند و ايران بيشترين آمار روزنامه نگاران زندانی را دارد. آيا قبل از انقلاب هم چنين وضعيتی برای روزنامه نگاران وجود داشت؟
مطبوعات از همان ابتدا که در ايران به وجود آمد يعنی از دوره محمد شاه که اولين روزنامهها انتشار يافت تا امروز، قربانی زيادی داده است. در دوران قبل از انقلاب هم شرايط مختلف سياسی وضعيت مطبوعات را متغير میکرد. گاهی اوقات که فضای سياسی بازتر بود، دست مطبوعات هم بازتر بود و گاهی اوقات اوضاع سياسی طوری بود که فضای مطبوعاتی هم بسته تر میشد. البته سابقه داشت که مطبوعات را به صورت فله ای توقيف کرده يا روزنامه نگاران را ممنوع القلم کنند، اما نه به صورتی که امروز وجود دارد.
آقای احرار! آيا میتوان فضای سياسی قبل از انقلاب را با فضای امروز جامعه ايران مقايسه کرد؟
خير، مقايسه اين دو قياس مع الفارق است. در دوره بعد از انقلاب يک نوع نظام ايدئولوژيک در ايران حاکم شد و اين مسئله هميشه روی فضای سياسی، اجتماعی، فرهنگی و مطبوعاتی سايه انداخته است.
قبل از انقلاب فضای ايدئولوژيک در ايران وجود نداشت، فقط تغييرات موسمی سياسی بود که بر مطبوعات تاثير میگذشت. بعد از انقلاب روزنامهها تبديل شدند به کتاب دعا و زيارت نامه، اما به تدريج اين مسئله تحول پيدا کرد و يک دوره شکوفايی پيدا شد و يک باره نوزايی در اين عرصه پديد آمد و نسل جديدی از روزنامه نگاران به صحنه آمدند که امروز بيشتر آنها يا زندانی هستند يا از کشور فرار کرده اند، بعضی از آنها هم که کشته شدند.
پس از ۲۲ خردادماه و به دنبال انتخابات رياست جمهوری اعتراضهای زيادی در شهرهای مختلف ايران صورت گرفته است. به نظر شما هشت ماه گذشته چه تاثيری روی ساختار دستگاه حاکم و همچنين مردم ايران گذاشته است؟
به نظر من از جريان انتخابات به بعد فصل تازه ای در تاريخ سياسی و اجتماعی ايران گشوده شد. حکومت ايدئولوژيک ايران مانند هر حکومت ايدئولوژيک ديگر از جمله فاشيسم، نازيسم و کمونيسم ماهيت خود را نشان داد و ايدئولوژی خود را برای سرکوب کردن مردم بهانه قرار داد به طوری که هيچ انديشه مستقل و متفاوتی را قبول نمیکند.
اين حکومت خود را به آسمان، انبياء و اولياء متصل کرده و طوری وانمود میکند که اگر کسی در مقابل آن قرار گيرد انگار در مقابل دين و پيامبر قرار گرفته است و حتی به تازگی اتهام محارب را مطرح میکنند، يعنی کسی که با خدا در جنگ است.
درايران چه کسی با خدا در جنگ است؟ اينهايی که بازداشت کرده اند بيشتر فرزندان همين انقلاب هستند و بيشتر آنها تحصيل کرده و دست پرودههای حوزه بودند و يا اهل نماز و روزه و دين.
وقتی يک حکومت ايدئولوژيک بخواهد قلع و قمع کند، ايدئولوژی را بهانه قرار میدهد تا هر کسی را ضد ايدئولوژی خود تلقی کند، او از بين ببرد. اين شرايط در تمام حکومتهای مشابه از جمله شوروی در دوره استالين، آلمان در زمان هيتلر و ايتاليا در زمان موسولينی اتفاق افتاده و تازگی ندارد.
حکومت ايران از زمان انتخابات به اين طرف به يک حکومت کاملاً مستبد تبديل شده است، تعارف را کنار گذاشته و هيچ کس را تحمل نمیکند. در چنين فضايی مطبوعات آزاد و مستقل نمیتوانند وجود داشته باشند، اما امکانات موجود از جمله اينترنت و رسانههای ماهواره ای اين ضعف را جبران کرده و امکان اطلاع رسانی را فراهم میکنند.
در اين روزهای پر تنش با برخی از روزنامه نگاران، نویسندگان و کنشگران مدنی به گفتوگو نشستهايم و از آنها خواستهايم تا پلی به گذشته بزنند و ديروز و امروز را در ترازوی مقايسه بسنجند.
از احد احرار، روزنامه نگار و نویسنده ساکن لندن، درباره تفاوت پوشش رسانه ای ۳۱ سال پيش و امروز در ايران پرسيدهام:
احمد احرار: وسايل ارتباط جمعی در اين ۳۰ سال توسعه زيادی پيدا کرده است. در سالهای آخر قبل از انقلاب تصاوير و برنامههای تلويزيونی بيشترين تاثير را داشت و اخبار بيشتر از خارج منعکس میشد و روی مردم تاثير میگذاشت، اما امروز اينترنت وسيله بسيار موثری است و به رغم کوشش برای کنترل آن، موفق نمیشوند آن را تحت کنترل درآورند.
راديو تلويزيونهای ماهواره ای وسايل ارتباط جمعی جديدی است که تاثير زيادی روی امور میگذارد و در نتيجه بودن و نبودن مطبوعات تاثير زيادی ندارد، چون تمام مسايل را میتوان از طريق اينترنت و ساير رسانهها منتقل کرد.
آقای احرار! اين روزها دهها تن از روزنامه نگاران ايرانی در زندان به سر میبرند و ايران بيشترين آمار روزنامه نگاران زندانی را دارد. آيا قبل از انقلاب هم چنين وضعيتی برای روزنامه نگاران وجود داشت؟
مطبوعات از همان ابتدا که در ايران به وجود آمد يعنی از دوره محمد شاه که اولين روزنامهها انتشار يافت تا امروز، قربانی زيادی داده است. در دوران قبل از انقلاب هم شرايط مختلف سياسی وضعيت مطبوعات را متغير میکرد. گاهی اوقات که فضای سياسی بازتر بود، دست مطبوعات هم بازتر بود و گاهی اوقات اوضاع سياسی طوری بود که فضای مطبوعاتی هم بسته تر میشد. البته سابقه داشت که مطبوعات را به صورت فله ای توقيف کرده يا روزنامه نگاران را ممنوع القلم کنند، اما نه به صورتی که امروز وجود دارد.
آقای احرار! آيا میتوان فضای سياسی قبل از انقلاب را با فضای امروز جامعه ايران مقايسه کرد؟
خير، مقايسه اين دو قياس مع الفارق است. در دوره بعد از انقلاب يک نوع نظام ايدئولوژيک در ايران حاکم شد و اين مسئله هميشه روی فضای سياسی، اجتماعی، فرهنگی و مطبوعاتی سايه انداخته است.
قبل از انقلاب فضای ايدئولوژيک در ايران وجود نداشت، فقط تغييرات موسمی سياسی بود که بر مطبوعات تاثير میگذشت. بعد از انقلاب روزنامهها تبديل شدند به کتاب دعا و زيارت نامه، اما به تدريج اين مسئله تحول پيدا کرد و يک دوره شکوفايی پيدا شد و يک باره نوزايی در اين عرصه پديد آمد و نسل جديدی از روزنامه نگاران به صحنه آمدند که امروز بيشتر آنها يا زندانی هستند يا از کشور فرار کرده اند، بعضی از آنها هم که کشته شدند.
پس از ۲۲ خردادماه و به دنبال انتخابات رياست جمهوری اعتراضهای زيادی در شهرهای مختلف ايران صورت گرفته است. به نظر شما هشت ماه گذشته چه تاثيری روی ساختار دستگاه حاکم و همچنين مردم ايران گذاشته است؟
به نظر من از جريان انتخابات به بعد فصل تازه ای در تاريخ سياسی و اجتماعی ايران گشوده شد. حکومت ايدئولوژيک ايران مانند هر حکومت ايدئولوژيک ديگر از جمله فاشيسم، نازيسم و کمونيسم ماهيت خود را نشان داد و ايدئولوژی خود را برای سرکوب کردن مردم بهانه قرار داد به طوری که هيچ انديشه مستقل و متفاوتی را قبول نمیکند.
اين حکومت خود را به آسمان، انبياء و اولياء متصل کرده و طوری وانمود میکند که اگر کسی در مقابل آن قرار گيرد انگار در مقابل دين و پيامبر قرار گرفته است و حتی به تازگی اتهام محارب را مطرح میکنند، يعنی کسی که با خدا در جنگ است.
درايران چه کسی با خدا در جنگ است؟ اينهايی که بازداشت کرده اند بيشتر فرزندان همين انقلاب هستند و بيشتر آنها تحصيل کرده و دست پرودههای حوزه بودند و يا اهل نماز و روزه و دين.
وقتی يک حکومت ايدئولوژيک بخواهد قلع و قمع کند، ايدئولوژی را بهانه قرار میدهد تا هر کسی را ضد ايدئولوژی خود تلقی کند، او از بين ببرد. اين شرايط در تمام حکومتهای مشابه از جمله شوروی در دوره استالين، آلمان در زمان هيتلر و ايتاليا در زمان موسولينی اتفاق افتاده و تازگی ندارد.
حکومت ايران از زمان انتخابات به اين طرف به يک حکومت کاملاً مستبد تبديل شده است، تعارف را کنار گذاشته و هيچ کس را تحمل نمیکند. در چنين فضايی مطبوعات آزاد و مستقل نمیتوانند وجود داشته باشند، اما امکانات موجود از جمله اينترنت و رسانههای ماهواره ای اين ضعف را جبران کرده و امکان اطلاع رسانی را فراهم میکنند.