انقلاب بهمن سال ۵۷ ۱۳ در ايران از نظر بسياری از پژوهشگران و کارشناسان از جمله رويدادهای نادر قرن بيستم بود، که نه احتمال وقوع آن داده میشد، نه ظاهرا زمينههای سياسی، اجتماعی و اقتصادی آن فراهم بود. گفته میشود که حتی نهادها و سرويسهای اطلاعاتی-امنیتی جهان چنين رويداد سرنوشتسازی را پيشبينی نمیکردند.
«جزیره ثبات»
در دهم دی ماه ۱۳۵۶، يک سال پيش از انقلاب در ایران، جیمی کارتر، رئيسجمهوری وقت آمريکا، به تهران آمد و در ضيافت شامی در حضور شاه، ايران را «جزيره ثبات در يکی از پرآشوبترين نقاط جهان» نامید.
جیمی کارتر در آن ضیافت شام گفت: «ما قاطعانه پيشبينی میکنيم که شاه به حکومت خود ادامه میدهد و مشکلات کشور را حل میکند. شاه از حمايت و اعتماد ما [دولت آمریکا] کاملا برخوردار است.»
يک هفته پس از بازديد کارتر از ايران، مقاله معروف به «ايران و استعمار سرخ و سياه» در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد که در آن به آیت الله خمينی توهين شده بود.
ظاهرا انتشار اين مقاله آغازی شد برای اعتراض به حکومت وقت، که نهايتا به انقلاب انجاميد.
داريوش همايون، وزير اطلاعات وقت ایران -که آن زمان مسئول امور رسانهها هم بود- درباره نقش اين مقاله در بروز ناآرامیها به این موضوع اشاره میکند، که از اين نوع مقالههای منفی در مورد روحانيت به کرات نوشته میشد بدون اينکه با چنين واکنشهايی روبرو شود.
داریوش همایون به رادیو فردا میگوید: «مقالهای بود که از دربار شاه فرستاده شده بود، آقای هويدا تلفن کرد که دستور فرمودند اين هرچه زودتر چاپ شود و من دستور چاپش را دادم. در آن سالها از این جور مقالات از مراجع مختلف میآمد، از دربار می آمد، از ساواک میآمد و روزنامهها چاپ میکردند. حمله به خود [آیت الله] خمينی و روحانيت هم سابقه زيادی داشت. بارها خود شاه به آخوندها حملات خيلی سختی کرده بودُ -مثل جریان «مه فشاند نور و سگ عوعو کند....»- [مقاله ایران و ااستعمار سرخ و سیاه] موضوع تازهای نبود.»
به گفته داريوش همايون، تظاهرات در قم که در واکنش به اين مقاله شد خود سرآغاز يک سلسله اعتراضاتی شد که واکنش متفاوت مقامهای دولتی به اين اعتراضها به گستردگی آن افزود.
داريوش همايون میگوید: « در قم تظاهراتی شد و اين تظاهرات همه ساله در پانزدهم خرداد روی میداد و آن سال هم پيش از اينکه مقاله انتشار يابد در قم تظاهرات شد. چند تا طلبه هم کشته شدند. میشد جلوی کشته شدن را گرفت. ولی به دليل شتابزدگی شهربانی آن اتفاق افتاد. پس از آن، وقايع سيری پيدا کرد که ربطی به مقاله روزنامه اطلاعات نداشت؛ چون آن مقاله را عده بسيار کمی خوانده بودند و بعدها سروصداش بلند شد. پس از آن مقاله موضوع چهلمها مطرح شد. در چهلم کشتهشدگان در قم و تبريز تظاهراتی برپا شد. در شهر قم هيچ اتفاقی نيافتاد برای اينکه مقامات با کاردانی عمل کردند و سروصدايی هم بلند نشد ولی در تبريز در ِ مسجدی را که قرار بود چهلم برگزار شود بسته بودند و اغتشاش شروع شد.»
دکتر علی شيرازی، پژوهشگر مسائل ايران در دانشگاه هاروارد، معتقد است که همه بخشهای جامعه در انقلاب شرکت کردند.
علی شيرازی به رادیو فردا میگوید: «میتوانيم از روشنفکران و معلمها و اداریها شروع کنيم و در اين مورد عمدتا به نارضايتی آنها به علل سياسی توجه کنيم. در مرحله بعد میتوانيم به قشرهای بازاری و پيشهورها و قشرهای سنتی جامعه ساکن شهرها توجه کنيم که نارضايی آنها از تحولات جدید در اقتصاد ایران ناشی میشد. میتوانیم به مهاجران روستاها رجوع کنيم که با اميدهايی به شهرها آمدند و نااميد شدند. البته اين مهاجرين بعد از سقوط رژيم به انقلاب پيوستند. قشر ديگر کارگران و روستایيان بودند که از اصلاحات ارضی بهرهای نبردند و روحانيت که بدليل سکولاريزيسيون از رژيم پيشين ناراضی بود. همينطور گروههای قومی، که به خاطر تبعيضهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فعالانه در اين انقلاب شرکت کردند.»
زنان
حضور انبوه زنان در اعتراضهای خيابانی از ويژگیهای ديگر انقلاب بود.
اما چرا با وجود موضعگیریهای سنتی روحانیت ایران در مورد نقش زنان در سیاست و جامعه، زنان چنین گسترده در انقلاب شرکت کردند؟
این پرسش را با شهلا شفیق، پژوهشگر امور زنان، در میان گذاشتهایم.
شهلا شفيق به راديو فردا میگويد: « [آیت الله] خمينی در سال ۱۳۴۲ در نامه ای نوشته بود که دادن حق رای به زنان فساد و فحشا است. ولی در انقلاب حضور زنها به قدری چشمگير بود که گفتار او عوض شد و در فرانسه مطرح کرد که زنها همه حقوق را خواهند داشت و بايد در ساختن جامعه مشارکت کنند. حضور گسترده زنها در انقلاب نشاندهنده تحولات جامعه در قرن بيستم ميان دو انقلاب مشروطيت و انقلاب اسلامی است. من از اين موضوع با عنوان مدرنيته مثله شده ياد میکنم. تحولاتی که به سبب نبودن دموکراسی نتوانست تعميق شود.»
شکاف طبقاتی
دکتر علی اکبر مهدی، استاد دانشگاه در آمريکا، معتقد است شکاف فرهنگی بهوجود آمده ميان اقشار برگزيده جامعه و حکومتمردان با ديگر اقشار جامعه، از عواملی بود که به احساس بيگانه بودن مردم با فرهنگ حاکم دامن میزد.
به عقیده این استاد دانشگاه، يکی ديگر از عوامل بیگانگی میان مردم و حاکمان، رشد سريع اقتصادی بود که در اثر درآمد زياد نفت به رشد سريع شهرها نیز کمک کرد. شهرنشينی فزاينده در حاشيه شهرها، فقر بسياری را به وجود آورد و ناراضیان فقر لشگريان انقلاب شدند.
دکتر علی اکبر معين فر، وزير نفت در کابينه مهندس بازرگان، درباره علل آمادگی مردم برای پيوستن به اعتراضهای ضدحکومتی به خواستههای آزادیخواهانه مردم ایران اشاره میکند.
علی اکبر معين فر میگوید: «آنچه مسلم است، مردم ناراضی بودند. نطفه انقلاب در کودتای ۲۸ مرداد بسته شد. اينکه مردم به خواستههای خود رسيدند يا نه، جوابش اينست که نرسيدند. در دوره شاه هيچ دستگاهی يا نهادی نبود که مردم دورش جمع شوند، جز نهاد روحانيت که هميشه شريک حکومت بود. در آن دوره شريک حکومت نبود و در مقابل حکومت قرار گرفت.»
اما حسن شريعتمداری، از فعالان سياسی در آلمان، عقيده دارد که اگر شاه به موقع دست به اصلاحات سياسی میزد، ممکن بود انقلاب رخ ندهد.
مهدی خان بابا تهرانی، دیگر فعال سياسی در آلمان هم بر اين نظر است که نبودن آزادی در ايران يکی از پيش زمينههای اعتراضهای انقلابی بود.
مهدی خان بابا تهرانی به رادیو فردا میگوید: «مساله ديگر وابستگی نظام پادشاهی ايران به آمريکا و کلا غرب بود. از سوی ديگر من فکر میکنم در اثر درآمدهای نفتی، فاصله ميان فقر و ثروت پيش از پيش شد. سرانجام اينکه نيروی نهفته در جریان مذهبی با ورودش به روند انقلاب توانست تهيدستترين اقشار جامعه را کنار انقلاب قرار دهد.
نفت
بسیاری از پژوهشگران به موضوع افزایش ناگهانی درآمد نفتی در ایران و از سوی دیگر افزایش فاصله تهیدستان و ثروتمندان اشاره میکنند.
به هرحال نقش خواستههای اقتصادی در انقلاب ایران بیاهمیت نبود.
خود آیت الله خمينی در سخنرانیهایی پیش از انقلاب در ایران، بر موضوع «خودکفايی» تاکيد بسیار داشت.
وی معتقد بود که رژیم سابق ایران، مردم را در غفلت نگه داشته است که: «ما هيچيک از امور صنعتی را قادر بر تحققاش نيستيم. ما تا بيدار نشويم از اين خواب، نمیرويم دنبال کار.»
از سوی ديگر او بارها وعده داد که در صورت به قدرت رسیدن آب و برق به طور مجانی در اختیار شهروندان قرار میگیرد.
دکتر علی رشيدی، اقتصاددان در تهران، معتقد است علل نارضايتی مردم اقتصادی نبود اما او نیز مانند گروه دیگر از تحلیلگران، به افزايش درآمدهای نفتی و عمیق شدن شکاف ميان ثروتمندان و فقرا و نیز رشد نرخ تورم و تاثیر این عوامل بر روند انقلاب اشاره میکند.
داريوش همايون هم يکی از عوامل بروز انقلاب را افزايش شديد بهای نفت میداند که با ایجاد شکاف طبقاتی عمیقتر، به نارضایتیها در جامعه دامن زد.
گروه بزرگی از پزوهشگران، درباره اينکه چرا ناراضایتیهای شهروندان در دوره حکومت شاه، مردم را بهسوی اسلامگرايی و نهایتا تشکیل «جمهوری اسلامی» کشاند، به آزادی بیان نسبی که روحانيت داشت نیز اشاره میکنند.
آنها معتقدند که روحانیت، تنها نهادی بود که در تمام مدت حکومت شاه، حق ابراز وجود و فعاليت داشت. این درحالی است که تقریبا همه احزاب و گروههای سياسی به راحتی تحت تعقیب و پیگرد قرار میگرفتند.
در عین حال این اعتقاد نیز در میان بسیاری از تحلیگران وجود دارد، که روحانیت با خواستههای مردم ایران همزبان شد و توانست از آن به نفع خود بهرهبرداری کند و به این شکل عملا رهبری اتقلاب را به دست بگیرد.
«جزیره ثبات»
در دهم دی ماه ۱۳۵۶، يک سال پيش از انقلاب در ایران، جیمی کارتر، رئيسجمهوری وقت آمريکا، به تهران آمد و در ضيافت شامی در حضور شاه، ايران را «جزيره ثبات در يکی از پرآشوبترين نقاط جهان» نامید.
جیمی کارتر در آن ضیافت شام گفت: «ما قاطعانه پيشبينی میکنيم که شاه به حکومت خود ادامه میدهد و مشکلات کشور را حل میکند. شاه از حمايت و اعتماد ما [دولت آمریکا] کاملا برخوردار است.»
يک هفته پس از بازديد کارتر از ايران، مقاله معروف به «ايران و استعمار سرخ و سياه» در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد که در آن به آیت الله خمينی توهين شده بود.
ظاهرا انتشار اين مقاله آغازی شد برای اعتراض به حکومت وقت، که نهايتا به انقلاب انجاميد.
جیمی کارتر، رئيسجمهوری وقت آمريکا، دهم دی ماه ۱۳۵۶: «ما قاطعانه پيشبينی میکنيم که شاه به حکومت خود ادامه میدهد و مشکلات کشور را حل میکند. شاه از حمايت و اعتماد ما [دولت آمریکا] کاملا برخوردار است.»...
داریوش همایون به رادیو فردا میگوید: «مقالهای بود که از دربار شاه فرستاده شده بود، آقای هويدا تلفن کرد که دستور فرمودند اين هرچه زودتر چاپ شود و من دستور چاپش را دادم. در آن سالها از این جور مقالات از مراجع مختلف میآمد، از دربار می آمد، از ساواک میآمد و روزنامهها چاپ میکردند. حمله به خود [آیت الله] خمينی و روحانيت هم سابقه زيادی داشت. بارها خود شاه به آخوندها حملات خيلی سختی کرده بودُ -مثل جریان «مه فشاند نور و سگ عوعو کند....»- [مقاله ایران و ااستعمار سرخ و سیاه] موضوع تازهای نبود.»
به گفته داريوش همايون، تظاهرات در قم که در واکنش به اين مقاله شد خود سرآغاز يک سلسله اعتراضاتی شد که واکنش متفاوت مقامهای دولتی به اين اعتراضها به گستردگی آن افزود.
داريوش همايون میگوید: « در قم تظاهراتی شد و اين تظاهرات همه ساله در پانزدهم خرداد روی میداد و آن سال هم پيش از اينکه مقاله انتشار يابد در قم تظاهرات شد. چند تا طلبه هم کشته شدند. میشد جلوی کشته شدن را گرفت. ولی به دليل شتابزدگی شهربانی آن اتفاق افتاد. پس از آن، وقايع سيری پيدا کرد که ربطی به مقاله روزنامه اطلاعات نداشت؛ چون آن مقاله را عده بسيار کمی خوانده بودند و بعدها سروصداش بلند شد. پس از آن مقاله موضوع چهلمها مطرح شد. در چهلم کشتهشدگان در قم و تبريز تظاهراتی برپا شد. در شهر قم هيچ اتفاقی نيافتاد برای اينکه مقامات با کاردانی عمل کردند و سروصدايی هم بلند نشد ولی در تبريز در ِ مسجدی را که قرار بود چهلم برگزار شود بسته بودند و اغتشاش شروع شد.»
دکتر علی شيرازی، پژوهشگر مسائل ايران در دانشگاه هاروارد، معتقد است که همه بخشهای جامعه در انقلاب شرکت کردند.
علی شيرازی به رادیو فردا میگوید: «میتوانيم از روشنفکران و معلمها و اداریها شروع کنيم و در اين مورد عمدتا به نارضايتی آنها به علل سياسی توجه کنيم. در مرحله بعد میتوانيم به قشرهای بازاری و پيشهورها و قشرهای سنتی جامعه ساکن شهرها توجه کنيم که نارضايی آنها از تحولات جدید در اقتصاد ایران ناشی میشد. میتوانیم به مهاجران روستاها رجوع کنيم که با اميدهايی به شهرها آمدند و نااميد شدند. البته اين مهاجرين بعد از سقوط رژيم به انقلاب پيوستند. قشر ديگر کارگران و روستایيان بودند که از اصلاحات ارضی بهرهای نبردند و روحانيت که بدليل سکولاريزيسيون از رژيم پيشين ناراضی بود. همينطور گروههای قومی، که به خاطر تبعيضهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فعالانه در اين انقلاب شرکت کردند.»
زنان
حضور انبوه زنان در اعتراضهای خيابانی از ويژگیهای ديگر انقلاب بود.
اما چرا با وجود موضعگیریهای سنتی روحانیت ایران در مورد نقش زنان در سیاست و جامعه، زنان چنین گسترده در انقلاب شرکت کردند؟
این پرسش را با شهلا شفیق، پژوهشگر امور زنان، در میان گذاشتهایم.
شهلا شفيق به راديو فردا میگويد: « [آیت الله] خمينی در سال ۱۳۴۲ در نامه ای نوشته بود که دادن حق رای به زنان فساد و فحشا است. ولی در انقلاب حضور زنها به قدری چشمگير بود که گفتار او عوض شد و در فرانسه مطرح کرد که زنها همه حقوق را خواهند داشت و بايد در ساختن جامعه مشارکت کنند. حضور گسترده زنها در انقلاب نشاندهنده تحولات جامعه در قرن بيستم ميان دو انقلاب مشروطيت و انقلاب اسلامی است. من از اين موضوع با عنوان مدرنيته مثله شده ياد میکنم. تحولاتی که به سبب نبودن دموکراسی نتوانست تعميق شود.»
شکاف طبقاتی
دکتر علی اکبر مهدی، استاد دانشگاه در آمريکا، معتقد است شکاف فرهنگی بهوجود آمده ميان اقشار برگزيده جامعه و حکومتمردان با ديگر اقشار جامعه، از عواملی بود که به احساس بيگانه بودن مردم با فرهنگ حاکم دامن میزد.
به عقیده این استاد دانشگاه، يکی ديگر از عوامل بیگانگی میان مردم و حاکمان، رشد سريع اقتصادی بود که در اثر درآمد زياد نفت به رشد سريع شهرها نیز کمک کرد. شهرنشينی فزاينده در حاشيه شهرها، فقر بسياری را به وجود آورد و ناراضیان فقر لشگريان انقلاب شدند.
دکتر علی اکبر معين فر، وزير نفت در کابينه مهندس بازرگان، درباره علل آمادگی مردم برای پيوستن به اعتراضهای ضدحکومتی به خواستههای آزادیخواهانه مردم ایران اشاره میکند.
علی اکبر معين فر میگوید: «آنچه مسلم است، مردم ناراضی بودند. نطفه انقلاب در کودتای ۲۸ مرداد بسته شد. اينکه مردم به خواستههای خود رسيدند يا نه، جوابش اينست که نرسيدند. در دوره شاه هيچ دستگاهی يا نهادی نبود که مردم دورش جمع شوند، جز نهاد روحانيت که هميشه شريک حکومت بود. در آن دوره شريک حکومت نبود و در مقابل حکومت قرار گرفت.»
اما حسن شريعتمداری، از فعالان سياسی در آلمان، عقيده دارد که اگر شاه به موقع دست به اصلاحات سياسی میزد، ممکن بود انقلاب رخ ندهد.
مهدی خان بابا تهرانی، دیگر فعال سياسی در آلمان هم بر اين نظر است که نبودن آزادی در ايران يکی از پيش زمينههای اعتراضهای انقلابی بود.
مهدی خان بابا تهرانی به رادیو فردا میگوید: «مساله ديگر وابستگی نظام پادشاهی ايران به آمريکا و کلا غرب بود. از سوی ديگر من فکر میکنم در اثر درآمدهای نفتی، فاصله ميان فقر و ثروت پيش از پيش شد. سرانجام اينکه نيروی نهفته در جریان مذهبی با ورودش به روند انقلاب توانست تهيدستترين اقشار جامعه را کنار انقلاب قرار دهد.
نفت
بسیاری از پژوهشگران به موضوع افزایش ناگهانی درآمد نفتی در ایران و از سوی دیگر افزایش فاصله تهیدستان و ثروتمندان اشاره میکنند.
به هرحال نقش خواستههای اقتصادی در انقلاب ایران بیاهمیت نبود.
خود آیت الله خمينی در سخنرانیهایی پیش از انقلاب در ایران، بر موضوع «خودکفايی» تاکيد بسیار داشت.
وی معتقد بود که رژیم سابق ایران، مردم را در غفلت نگه داشته است که: «ما هيچيک از امور صنعتی را قادر بر تحققاش نيستيم. ما تا بيدار نشويم از اين خواب، نمیرويم دنبال کار.»
از سوی ديگر او بارها وعده داد که در صورت به قدرت رسیدن آب و برق به طور مجانی در اختیار شهروندان قرار میگیرد.
دکتر علی رشيدی، اقتصاددان در تهران، معتقد است علل نارضايتی مردم اقتصادی نبود اما او نیز مانند گروه دیگر از تحلیلگران، به افزايش درآمدهای نفتی و عمیق شدن شکاف ميان ثروتمندان و فقرا و نیز رشد نرخ تورم و تاثیر این عوامل بر روند انقلاب اشاره میکند.
داريوش همايون هم يکی از عوامل بروز انقلاب را افزايش شديد بهای نفت میداند که با ایجاد شکاف طبقاتی عمیقتر، به نارضایتیها در جامعه دامن زد.
گروه بزرگی از پزوهشگران، درباره اينکه چرا ناراضایتیهای شهروندان در دوره حکومت شاه، مردم را بهسوی اسلامگرايی و نهایتا تشکیل «جمهوری اسلامی» کشاند، به آزادی بیان نسبی که روحانيت داشت نیز اشاره میکنند.
آنها معتقدند که روحانیت، تنها نهادی بود که در تمام مدت حکومت شاه، حق ابراز وجود و فعاليت داشت. این درحالی است که تقریبا همه احزاب و گروههای سياسی به راحتی تحت تعقیب و پیگرد قرار میگرفتند.
در عین حال این اعتقاد نیز در میان بسیاری از تحلیگران وجود دارد، که روحانیت با خواستههای مردم ایران همزبان شد و توانست از آن به نفع خود بهرهبرداری کند و به این شکل عملا رهبری اتقلاب را به دست بگیرد.