بیش از یک هفته است که در پایتخت فرانسه، گروهی از هنرمندان معروف به روبان سبز، به دعوت مرکز فرهنگی هنری متالو در چارچوب جشنواره تابستانی پاریس نمایشگاهی برگزار کرده اند متشکل از چیدمان اشیا، ویدئو و صدا، نمایش فیلم، نقاشی دیواری، اجرا و بحث و گفت و گو؛ همین گروه در بهار امسال هم اقدام مشابهی را با نام آکسیون یا کنش اول خود در گالری ۵۹ ریوولی با ابعادی محدود تر، برگزار کرده بود. گروه روبان سبز هدف از برگزاری کنش دوم را که تا مرداد ماه ادامه دارد، اعتراض به ممیزی و سرکوب سیزده ماه گذشته در پی انتخابات ۲۲ خرداد در ایران اعلام کرده است. یکی از ویژگی های این هنرمندان اینست که مواد خام شان، داده های معترضان است. بر روی یو تیوب یا جاهای دیگر. ویژگی دیگرشان اینست که هنر خود را بی نام ارائه می دهند. دو تن از دست اندرکاران کنش دوم روبان سبز در پاریس میهمان این هفته پیک فرهنگ اند.
دلیل اینکه ما خواستیم نام مان را مطرح نکنیم، در درجه اول اینست که مردمی که بیشتر از همه ویدئوهای اتفاقات سال گذشته را روی اینترنت گذاشته اند، یا عکس و تکست هایی که گذاشته اند، همه بی نام بوده اند، برای اینکه ما هم کاری شبیه به کار آنها بکنیم، تصمیم گرفتیم که بی نام باشیم. دلیل دیگرش اینست که ما می خواستیم که نشان بدهیم که آنها هستند که آرتیست یا اجرا کنندگان این برنامه ها هستند نه ما. اینست که هیچکس نخواست که اسمش را بگذارد که جلوتر از اسم مردم باشد.
دفعه اول توی یک گالری بود در یکی از خیابان های بزگ پاریس به اسم ۵۹ ریوولی که آنجا جای کوچکتر از اینجا بود. آنجا به ما پیشنهاد کردند و یک تاریخ هایی دادند. ما تصمیم گرفتیم که فقط ویدئو ها را بگذاریم و صدای الله اکبر را. چون ویترین بزرگ داشت و مردمی که از خیابان می آمدند برای خرید، می ایستادند و ویدئو ها را نگاه می کردند، یک ویدئوهای دیگری گذاشته بودیم که خشونتش کمتر بود. همان موقع که ما آن کارها را می کردیم اینجا در کادر فستیوال تابستانی پاریس به ما پیشنهاد کردند که در مزون دو متالو که یک مرکز بزرگ پاریس است یک برنامه بگذاریم با وسعت بیشتر. در نتیجه الان برنامه ای که داریم وسیع تر از برنامه قبلی است. چه از نظر کارهایی که نمایش می دهیم، و چه از نظر اتفاقاتی که دور و بر نمایشگاه می افتد: نمایش فیلم، میزگرد و یا پرفورم.
کنش دوم روبان سبز در پاریس/ عکسها از آسیه هراتی
اول که اینجا را به ما دادند، که سالن بزرگی است، سالن اکسپوزیسیون نمایشگاه است، اول خیال داشتیم که یک سری آثار هنری بگذاریم. آثار هنری که در رابطه با اتفاقات سال گذشته ایران بود. بعد یکی از بچه ها پیشنهاد داد که به جای اینکه هنرمندان بخواهند کار بگذارند، کاری انجام دهیم که با کمک مردم ایران باشد. این بود که تصمیم گرفتیم که از ایرانی هایی که در تظاهرات شرکت کرده اند، یک شیئی را که برایشان آن اتفاقات را تداعی می کند، با یک داستان کوتاه راجع به آن شیئی برای ما بفرستند. اینست که ما یک تعدادی اشیا از ایران آمد. چند تا هم اینجا آمد و هر کدام یک داستانی هر کس که فرستاده نوشته. این اشیا را روی یک میز بزرگ ۱۹ متری که یک حالت میزهای موزه است، چیدیم و شماره گذاری کردیم. تمام تکست ها به فرانسه ترجمه شده و اینها در اختیار مردم است. وقتی می آیند روی میز را نگاه کنند، می توانند کاغذ های تکست ها را بردارند، بخوانند و با خودشان ببرند. چون تکست ها بلند است اکثر مردم آنها که برایشان جالب است تکست را می خوانند و بعد این ورقه ها را با خودشان می برند خانه هایشان. یعنی یک یادگاری از این نمایشگاه برده می شود به خانه های آنها.
چیزهای مختلفی هست. آن نقل ها نقل هایی است که جلوی زندان اوین می دادند به کسانی که در انتظار خبر از زندانیان بودند. شال ها... یک شال است که کسی از موسوی گرفته پارسال، قبل از انتخابات. اسکناس ها خاطره ای است که بعضی ها از ایران آورده اند اینجا و روی آنها شعار نویسی شده بوده. یک چیز قشنگ یک پیراهن پاره است. که داستان قشنگی دارد. آن کسی که فرستاده تعریف می کند که چه اتفاقی در تظاهرات افتاد و به چه شکلی پیراهنش پاره شد. به دنبال عشقش می گشت که آمده بود تظاهرات و پیدایش نمی کرد. وقتی او را پیدا نمی کند می خواهد برگردد به طرف نیروهای نظامی، مردم جلویش را گرفتند و پیراهنش آنجا پاره شد. آن پیراهن را در این اکسپوزیسیون گذاشتیم.
ما هیچ کدام فعالیت سیاسی قبل از انتخابات نداشتیم. هنوز هم می گوییم که ما سیاسی نیستیم. هیچکداممان. یعنی نه کار سیاسی می کنیم و نه از هیچ حزب یا گروه سیاسی حمایت می کنیم. فقط مسئله ما مسئله حقوق بشر است، مسئله رای است و مسئله اساسی اینست که ما ها کسانی بودیم که از محیط سیاسی دور بودند و هنوز هم هستیم. ولی اتفاقاتی که در ایران افتاد، از نظر احساسی برای ما خیلی قوی بود و نتوانستیم بعد از انتخابات برگردیم به زندگی قبلی مان و همان کارهای قبلی را بکنیم. یک جوری مجبور شدیم که یک کاری انجام دهیم. چون اکثر کسانی که با ما هستند هنرمند اند، تصمیم گرفتند از راه کار هنری یک واکنشی نشان دهند. کار جدید است و به یک شکل دیگر می شود. چون وابسته به هیچ حزبی نیست برای روزنامه نگاران جالب است.
خیلی استقبال می شود، مردم وقتی وارد می شوند خیلی آرام اند و خیلی آرام صحبت می کنند و خیلی احترام می گذارند به این اشیا. خیلی وقت می گذارند. برای اینکه آنجا تکست زیاد است و می خوانند. خیلی از آد مها می آیند و یک ساعت دو ساعت می مانند و می خوانند. ایرانی هایی هم که می آیند از نظر احساسی خیلی برایشان قوی است. یک جاهایی را ایرانی ها نمی توانند خیلی نگاه کنند. ویدئو ها را نمی توانند نگاه کنند. اتاق الله اکبر را خیلی کم می توانند تویش بایستند برای اینکه برایشان خیلی قوی است. خیلی چیزها را برایشان تداعی می کند.
روبان سبز، کنش اول
یکی دیگر از دست اندرکاران این برنامه از ویدئوهایی که در این اکسپوزیسیون نشان داده می شود می گوید: تمرکز این دفعه ویدئوها را روی عاشورا گذاشتیم. فضای این اتاق که ویدئو ها هست به دو قسمت تقسیم شده. یک کف فضا که نقشه تهران است. یکی هم دست چپ و دست راست که ویدئو هاست که به صورت منطقه ای پخش شده اند. چهار تلویزیون یک منقطه را نشان می دهند و پنج تلویزیون یک منطقه دیگر را. شش تلویزیون هم که رو به رو هستند یک منطقه دیگر را همزمان نشان می دهند. این فیلم ها دائم پخش می شود و قطع نمی شود. اتفاقات روز عاشورا را در تهران از دیدگاه های مختلف همزمان نشان می دهد. روی زمین هم یک نقشه ای هست که می گوید چه دوربینی چه خیابانی را دارد نشان می دهد. مثلاً فلان تظاهرات از سه دیدگاه فیلمبرداری شده.
اینها همه زیرنویس شده و بنابراین خارجی هایی که می آیند و بعضی اوقات هیچ اطلاعی راجع به آن قضیه نداشتند... چیزی که خیلی تعجب کردند اینست که با اینکه این تصاویر بعضی اوقات خیلی خشن و سخت است دیدنشان، خیلی وقت می گذارند برخلاف انتظاری که داشتم، مردم می ایستند و دانه دانه نگاه می کنند و بعد می روند. بعضی اوقات نقشه را نگاه می کنند که کجا اتفاق افتاده. بیشتر در سکوت می گذرد. یعنی اینکه سئوالی پیش نمی آید. یک حالت شوک برایشان هست. خیلی وقت می گذارند.
اتاق الله اکبر
وقتی که برای دوستان تعریف می کردیم که الله اکبر چیست، خیلی توضیح دادن سخت بود. وقتی توضیح می دادیم که اصلاً دلیل الله اکبر چیست و چرا از پارسال تا حالا و چرا در سال ۵۷ مردم می رفتند بالای پشت بام و الله اکبر می گفتند، توضیح نسبتاً ساده است. ولی لمس این قضیه برایشان مشکل است. بنابراین ما به این فکر افتادیم که چنین کاری کنیم که قضیه را حس کنند. برای همین توی تاریکی است و سعی کردیم این فضا را درست کنیم. البته ما همراهی نمی کنیم. هیچوقت با مردم توی این اتاق نرفتم. قبلش بعضی اوقات پیش آمده که توضیح بدهم برایشان که چه شرایطی بوده و وقتی می آیند بیرون بیشتر اوقات منقلب می شوند. ایرانی ها که این جریان را زندگی کرده اند. خیلی متاثر می شوند. خیلی برایشان لحظه مهمی است. ولی خارجی ها که دیدی از این قضیه ندارند، برایشان منقلب کننده است. فکر کنم در این قضیه موفق شده ایم.
بخش فیلم روز پنجشنبه بیست و نهم (ژوئیه) خواهد بود. راجع به یک انقلاب رسانه ای، یک رسانه انقلابی. بیشتر راجع به تحول رسانه ها در دنیای امروز است و ایران را به عنوان یک مثال انتخاب می کنیم. فقط راجع به ایران نیست. یک مقدار سعی کردیم قضیه را باز کنیم که فرانسوی هایی هم که به قضیه ایران آگاه نیستند، بتوانند وارد این بحث شوند. روز آخر هم یک پرفورمنس داریم.
هنوز نگفته اند. رقص است. منتها هنوز نمی دانیم که هنرمند از قبل صحبت خواهد کرد یا فقط با بدنش با ما صحبت می کند. یک مقداری هنرمندان در این قضیه آزادند.
ممکن است غافلگیر شوند. ممکن است خوششان نیاید. ممکن است هم خیلی خوششان بیاید. خاص این قضیه است. بیشتر کسانی که می آیند می دانند که شگفتزده خواهند شد. ولی این ریسکی است که ما قبول می کنیم.
- با یکی از برگزار کنندگان روبان سبز صحبت می کنیم که نامشان را نباید ببریم. سئوال اولم همین است. عده ای از کسانی که در جمع شما هستند، شناخته شده اند. کارشان شناخته شده است برای کسانی که هنردوست و فرهنگ دوست هستند. چه شد که تصمیم گرفتید نامتان را مطرح نکنید؟
دلیل اینکه ما خواستیم نام مان را مطرح نکنیم، در درجه اول اینست که مردمی که بیشتر از همه ویدئوهای اتفاقات سال گذشته را روی اینترنت گذاشته اند، یا عکس و تکست هایی که گذاشته اند، همه بی نام بوده اند، برای اینکه ما هم کاری شبیه به کار آنها بکنیم، تصمیم گرفتیم که بی نام باشیم. دلیل دیگرش اینست که ما می خواستیم که نشان بدهیم که آنها هستند که آرتیست یا اجرا کنندگان این برنامه ها هستند نه ما. اینست که هیچکس نخواست که اسمش را بگذارد که جلوتر از اسم مردم باشد.
- بعد از عید هم یک بار چنین نمایشگاهی داشتید؟
دفعه اول توی یک گالری بود در یکی از خیابان های بزگ پاریس به اسم ۵۹ ریوولی که آنجا جای کوچکتر از اینجا بود. آنجا به ما پیشنهاد کردند و یک تاریخ هایی دادند. ما تصمیم گرفتیم که فقط ویدئو ها را بگذاریم و صدای الله اکبر را. چون ویترین بزرگ داشت و مردمی که از خیابان می آمدند برای خرید، می ایستادند و ویدئو ها را نگاه می کردند، یک ویدئوهای دیگری گذاشته بودیم که خشونتش کمتر بود. همان موقع که ما آن کارها را می کردیم اینجا در کادر فستیوال تابستانی پاریس به ما پیشنهاد کردند که در مزون دو متالو که یک مرکز بزرگ پاریس است یک برنامه بگذاریم با وسعت بیشتر. در نتیجه الان برنامه ای که داریم وسیع تر از برنامه قبلی است. چه از نظر کارهایی که نمایش می دهیم، و چه از نظر اتفاقاتی که دور و بر نمایشگاه می افتد: نمایش فیلم، میزگرد و یا پرفورم.
کنش دوم روبان سبز در پاریس/ عکسها از آسیه هراتی
- اشیایی هم از ایران برایتان فرستاده اند. که اینها به یک ترتیبی به صورت هنری ارائه شده؟
اول که اینجا را به ما دادند، که سالن بزرگی است، سالن اکسپوزیسیون نمایشگاه است، اول خیال داشتیم که یک سری آثار هنری بگذاریم. آثار هنری که در رابطه با اتفاقات سال گذشته ایران بود. بعد یکی از بچه ها پیشنهاد داد که به جای اینکه هنرمندان بخواهند کار بگذارند، کاری انجام دهیم که با کمک مردم ایران باشد. این بود که تصمیم گرفتیم که از ایرانی هایی که در تظاهرات شرکت کرده اند، یک شیئی را که برایشان آن اتفاقات را تداعی می کند، با یک داستان کوتاه راجع به آن شیئی برای ما بفرستند. اینست که ما یک تعدادی اشیا از ایران آمد. چند تا هم اینجا آمد و هر کدام یک داستانی هر کس که فرستاده نوشته. این اشیا را روی یک میز بزرگ ۱۹ متری که یک حالت میزهای موزه است، چیدیم و شماره گذاری کردیم. تمام تکست ها به فرانسه ترجمه شده و اینها در اختیار مردم است. وقتی می آیند روی میز را نگاه کنند، می توانند کاغذ های تکست ها را بردارند، بخوانند و با خودشان ببرند. چون تکست ها بلند است اکثر مردم آنها که برایشان جالب است تکست را می خوانند و بعد این ورقه ها را با خودشان می برند خانه هایشان. یعنی یک یادگاری از این نمایشگاه برده می شود به خانه های آنها.
- عکس هایی که می بینم، یک تسبیح سبز دیدم، یک مقدار نخودجی کشمش در یک توری که با یک نوار سبز دورش بسته شده، شبیه آن چیزهایی که در عروسی ها می دهند، چند تا اسکناس دیدم، اینها داستانش چیست؟ اگر موردی هست که خیلی جالب بوده برای تماشاگران کدام بوده؟
چیزهای مختلفی هست. آن نقل ها نقل هایی است که جلوی زندان اوین می دادند به کسانی که در انتظار خبر از زندانیان بودند. شال ها... یک شال است که کسی از موسوی گرفته پارسال، قبل از انتخابات. اسکناس ها خاطره ای است که بعضی ها از ایران آورده اند اینجا و روی آنها شعار نویسی شده بوده. یک چیز قشنگ یک پیراهن پاره است. که داستان قشنگی دارد. آن کسی که فرستاده تعریف می کند که چه اتفاقی در تظاهرات افتاد و به چه شکلی پیراهنش پاره شد. به دنبال عشقش می گشت که آمده بود تظاهرات و پیدایش نمی کرد. وقتی او را پیدا نمی کند می خواهد برگردد به طرف نیروهای نظامی، مردم جلویش را گرفتند و پیراهنش آنجا پاره شد. آن پیراهن را در این اکسپوزیسیون گذاشتیم.
- چند نفر از شما قبل از انتخابات فعالیت سیاسی داشتید؟
ما هیچ کدام فعالیت سیاسی قبل از انتخابات نداشتیم. هنوز هم می گوییم که ما سیاسی نیستیم. هیچکداممان. یعنی نه کار سیاسی می کنیم و نه از هیچ حزب یا گروه سیاسی حمایت می کنیم. فقط مسئله ما مسئله حقوق بشر است، مسئله رای است و مسئله اساسی اینست که ما ها کسانی بودیم که از محیط سیاسی دور بودند و هنوز هم هستیم. ولی اتفاقاتی که در ایران افتاد، از نظر احساسی برای ما خیلی قوی بود و نتوانستیم بعد از انتخابات برگردیم به زندگی قبلی مان و همان کارهای قبلی را بکنیم. یک جوری مجبور شدیم که یک کاری انجام دهیم. چون اکثر کسانی که با ما هستند هنرمند اند، تصمیم گرفتند از راه کار هنری یک واکنشی نشان دهند. کار جدید است و به یک شکل دیگر می شود. چون وابسته به هیچ حزبی نیست برای روزنامه نگاران جالب است.
- برخورد آن عده ای که از آنجا رد می شوند، چطور بوده؟
خیلی استقبال می شود، مردم وقتی وارد می شوند خیلی آرام اند و خیلی آرام صحبت می کنند و خیلی احترام می گذارند به این اشیا. خیلی وقت می گذارند. برای اینکه آنجا تکست زیاد است و می خوانند. خیلی از آد مها می آیند و یک ساعت دو ساعت می مانند و می خوانند. ایرانی هایی هم که می آیند از نظر احساسی خیلی برایشان قوی است. یک جاهایی را ایرانی ها نمی توانند خیلی نگاه کنند. ویدئو ها را نمی توانند نگاه کنند. اتاق الله اکبر را خیلی کم می توانند تویش بایستند برای اینکه برایشان خیلی قوی است. خیلی چیزها را برایشان تداعی می کند.
روبان سبز، کنش اول
یکی دیگر از دست اندرکاران این برنامه از ویدئوهایی که در این اکسپوزیسیون نشان داده می شود می گوید: تمرکز این دفعه ویدئوها را روی عاشورا گذاشتیم. فضای این اتاق که ویدئو ها هست به دو قسمت تقسیم شده. یک کف فضا که نقشه تهران است. یکی هم دست چپ و دست راست که ویدئو هاست که به صورت منطقه ای پخش شده اند. چهار تلویزیون یک منقطه را نشان می دهند و پنج تلویزیون یک منطقه دیگر را. شش تلویزیون هم که رو به رو هستند یک منطقه دیگر را همزمان نشان می دهند. این فیلم ها دائم پخش می شود و قطع نمی شود. اتفاقات روز عاشورا را در تهران از دیدگاه های مختلف همزمان نشان می دهد. روی زمین هم یک نقشه ای هست که می گوید چه دوربینی چه خیابانی را دارد نشان می دهد. مثلاً فلان تظاهرات از سه دیدگاه فیلمبرداری شده.
- اثری که روی بیننده دارد چطور بوده؟ شما به عنوان ناظر که نگاه می کنید، چه واکنشی را بر می انگیزد؟
اینها همه زیرنویس شده و بنابراین خارجی هایی که می آیند و بعضی اوقات هیچ اطلاعی راجع به آن قضیه نداشتند... چیزی که خیلی تعجب کردند اینست که با اینکه این تصاویر بعضی اوقات خیلی خشن و سخت است دیدنشان، خیلی وقت می گذارند برخلاف انتظاری که داشتم، مردم می ایستند و دانه دانه نگاه می کنند و بعد می روند. بعضی اوقات نقشه را نگاه می کنند که کجا اتفاق افتاده. بیشتر در سکوت می گذرد. یعنی اینکه سئوالی پیش نمی آید. یک حالت شوک برایشان هست. خیلی وقت می گذارند.
اتاق الله اکبر
- اتاق الله اکبر چه فضایی را ایجاد می کند؟
وقتی که برای دوستان تعریف می کردیم که الله اکبر چیست، خیلی توضیح دادن سخت بود. وقتی توضیح می دادیم که اصلاً دلیل الله اکبر چیست و چرا از پارسال تا حالا و چرا در سال ۵۷ مردم می رفتند بالای پشت بام و الله اکبر می گفتند، توضیح نسبتاً ساده است. ولی لمس این قضیه برایشان مشکل است. بنابراین ما به این فکر افتادیم که چنین کاری کنیم که قضیه را حس کنند. برای همین توی تاریکی است و سعی کردیم این فضا را درست کنیم. البته ما همراهی نمی کنیم. هیچوقت با مردم توی این اتاق نرفتم. قبلش بعضی اوقات پیش آمده که توضیح بدهم برایشان که چه شرایطی بوده و وقتی می آیند بیرون بیشتر اوقات منقلب می شوند. ایرانی ها که این جریان را زندگی کرده اند. خیلی متاثر می شوند. خیلی برایشان لحظه مهمی است. ولی خارجی ها که دیدی از این قضیه ندارند، برایشان منقلب کننده است. فکر کنم در این قضیه موفق شده ایم.
- بیشتر از یک هفته مانده به پایان این کنش خاص. توی این مدت چه کارهایی خواهد شد؟
بخش فیلم روز پنجشنبه بیست و نهم (ژوئیه) خواهد بود. راجع به یک انقلاب رسانه ای، یک رسانه انقلابی. بیشتر راجع به تحول رسانه ها در دنیای امروز است و ایران را به عنوان یک مثال انتخاب می کنیم. فقط راجع به ایران نیست. یک مقدار سعی کردیم قضیه را باز کنیم که فرانسوی هایی هم که به قضیه ایران آگاه نیستند، بتوانند وارد این بحث شوند. روز آخر هم یک پرفورمنس داریم.
- ویژگی این پروفرومنس چیست؟
هنوز نگفته اند. رقص است. منتها هنوز نمی دانیم که هنرمند از قبل صحبت خواهد کرد یا فقط با بدنش با ما صحبت می کند. یک مقداری هنرمندان در این قضیه آزادند.
- کسانی که می روند آنجا ممکن است غافلگیر شوند؟
ممکن است غافلگیر شوند. ممکن است خوششان نیاید. ممکن است هم خیلی خوششان بیاید. خاص این قضیه است. بیشتر کسانی که می آیند می دانند که شگفتزده خواهند شد. ولی این ریسکی است که ما قبول می کنیم.