صبح روز شنبه، جامعه مدرسين حوزه علميه قم در پاسخ به سؤالی درباره مرجعيت آقای شيخ يوسف صانعی اعلام كرد كه «با توجه به پرسشهای مكرر مؤمنان، جامعه مدرسين براساس تحقيقات به عمل آمده در يک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به اين نتيجه رسيده است كه ايشان فاقد ملاکهای لازم برای تصدی مرجعيت است.»
در تاریخ معاصر این دومین مرجع تقلید شیعیان است که در سی سال گذشته از طرف روحانیون نزدیک به جمهوری اسلامی، خلع مرجعیت میشود. آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری، اولین مرجع تقلیدی بود که در سالهای پس از انقلاب اسلامی از مرجعیت خلع شد.
در گفتوگویی با حسن شریعتمداری، پسر آیتالله شریعتمداری ابتدا از وی پرسیدهایم که خلع مرجعیت آیتالله شریعتمداری چگونه رخ داد؟
حسن شریعتمداری: موقعی که به بهانه ی کودتای قطب زاده میخواستند آیتالله شریعتمداری را در خانه حبس کنند، بخشی از پروژه ای که میخواستند اجرا کنند این بود که آقای احمد خمینی و همین آقای صانعی که در آن زمان در دفتر آیتالله خمینی به همراه برادرشان به عنوان دستیار آقای احمد خمینی کار میکردند، شروع کردند به زنگ زدن به مدرسین حوزه علمیه و آنها را تهدید کردند، چون بعدها در این مورد به ما اطلاع دادند.
از آنها خواستند که جمع شوند و بیانیه ای صادر کنند مبنی بر این که وضعیت و شرایط مرجعیت در آیتالله شریعتمداری جمع نیست و ایشان دیگر عادل نیست و مرجعیت از ایشان سلب شده است.
این بدعت بزرگی بود که در روحانیت شیعه که مرجعش به وسیله خبرگان علمی و مردم به طور آزادانه تعیین میشد، یک نهاد وابسته به قدرت و تحت فشار حاکمیت شروع کرد به دخالت کردن در امر تقلید مردم و آیتالله شریعتمداری را خانه نشین کردند.
البته علاقمندان و مقلدان آیتالله شریعتمداری از ایشان عدول نکردند ولی اینها هر کسی را که رساله آیتالله شریعتمداری را داشت دستگیر میکردند. مردم میترسیدند بگویند که مقلد آیتالله شریعتمداری هستند.
این کاری که امروز بر سر خود آیتالله یوسف صانعی آمده است در حقیقت آن چیزی است که خود ایشان با کمک احمد خمینی، بدعت آن را نهادند.
آقای شریعتمداری، چه نکات مشترکی بین موقعیت سیاسی آیتالله شریعتمداری در آن زمان و موقعیت کنونی آیتالله صانعی وجود دارد؟
قیاس این دو قیاسی مع الفارق است. آیتالله شریعتمداری مرجع تقلیدی بود که در زمان آیتالله بروجردی و وقتی که ایشان زعامت تامه روحانیت شیعه را در دست داشتند، مرجع تقلید بودند.
آیتالله شریعتمداری از همدستان آیتالله خمینی نزد مرحوم حاج عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه، بودند و کسی بودند که مرجعیت آقای خمینی را تثبیت کرد برای اینکه شاه او را اعدام نکند.
آقای صانعی امروز کسی است که هنوز هم جزو مراجع بزرگ و مسلم تقلید نیست. ایشان یکی از کسانی است که در طول چند سال اخیر سعی کرده است مرجع تقلید بشود.
تنها وجه شباهت بین این دو، مخالفت ایشان با حاکمیت است. در این جهت که یک روحانی شیعه که خودش در ایجاد ناهنجاریهای ابتدای انقلاب نقش بزرگی داشته، امروز مخالف حاکمیت شده است در مخالفت آقای شریعتمداری با حاکمیت شباهتهایی دارد.
آقای شریعتمداری، همان طور که در زمان خلع مرجعیت آیتالله شریعتمداری، روحانیت شیعه سکوت اختیار کرد، اکنون هم تنها اظهار نظری که از برخی علما شنیده میشود این است که از عضویت در جامعه مدرسین تبری میجویند.
شما این سکوت روحانیون در برابر چنین اتفاقاتی که ممکن است در آینده دامنگیر خود آنان نیز بشود را چگونه تفسیر میکنید؟
روحانیت دریافته است که این نوع دخل و تصرف در مرجعیت، در حقیقت تصرف آخرین پایگاه استقلال روحانیت از سوی دولت است و میدانند که اگر اینجا هم تصرف شود دیگر استقلالی برای روحانیت باقی نخواهد ماند.
روحانیت شیعه که یک نهاد مردم بنیاد بود و مردم آن را اداره میکردند اکنون به تدریج تبدیل به نهادی شده است که هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ تشکیلاتی، تحت سیطره دولت قرار دارد و فقط چند نفر از مراجع هستند که یک استقلال نسبی دارند که آن هم دولت دارد به بهانههای سیاسی تحت تصرف خودش در میآورد.
به این دلیل است که عده ای این آگاهی را یافته اند و در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شرکت نمیکنند. اکنون آقای یزدی مالک الرقاب آنجا شده و خودش اعلامیه صادر میکند و خودش هم امضا میکند. این در حالی است که نه خودش صلاحیت اینکار را دارد و نه در زمره مدرسین صاحب فضل حوزه علمیه به شمار میرود.
در تاریخ معاصر این دومین مرجع تقلید شیعیان است که در سی سال گذشته از طرف روحانیون نزدیک به جمهوری اسلامی، خلع مرجعیت میشود. آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری، اولین مرجع تقلیدی بود که در سالهای پس از انقلاب اسلامی از مرجعیت خلع شد.
در گفتوگویی با حسن شریعتمداری، پسر آیتالله شریعتمداری ابتدا از وی پرسیدهایم که خلع مرجعیت آیتالله شریعتمداری چگونه رخ داد؟
حسن شریعتمداری: موقعی که به بهانه ی کودتای قطب زاده میخواستند آیتالله شریعتمداری را در خانه حبس کنند، بخشی از پروژه ای که میخواستند اجرا کنند این بود که آقای احمد خمینی و همین آقای صانعی که در آن زمان در دفتر آیتالله خمینی به همراه برادرشان به عنوان دستیار آقای احمد خمینی کار میکردند، شروع کردند به زنگ زدن به مدرسین حوزه علمیه و آنها را تهدید کردند، چون بعدها در این مورد به ما اطلاع دادند.
از آنها خواستند که جمع شوند و بیانیه ای صادر کنند مبنی بر این که وضعیت و شرایط مرجعیت در آیتالله شریعتمداری جمع نیست و ایشان دیگر عادل نیست و مرجعیت از ایشان سلب شده است.
این بدعت بزرگی بود که در روحانیت شیعه که مرجعش به وسیله خبرگان علمی و مردم به طور آزادانه تعیین میشد، یک نهاد وابسته به قدرت و تحت فشار حاکمیت شروع کرد به دخالت کردن در امر تقلید مردم و آیتالله شریعتمداری را خانه نشین کردند.
البته علاقمندان و مقلدان آیتالله شریعتمداری از ایشان عدول نکردند ولی اینها هر کسی را که رساله آیتالله شریعتمداری را داشت دستگیر میکردند. مردم میترسیدند بگویند که مقلد آیتالله شریعتمداری هستند.
این کاری که امروز بر سر خود آیتالله یوسف صانعی آمده است در حقیقت آن چیزی است که خود ایشان با کمک احمد خمینی، بدعت آن را نهادند.
آقای شریعتمداری، چه نکات مشترکی بین موقعیت سیاسی آیتالله شریعتمداری در آن زمان و موقعیت کنونی آیتالله صانعی وجود دارد؟
قیاس این دو قیاسی مع الفارق است. آیتالله شریعتمداری مرجع تقلیدی بود که در زمان آیتالله بروجردی و وقتی که ایشان زعامت تامه روحانیت شیعه را در دست داشتند، مرجع تقلید بودند.
آیتالله شریعتمداری از همدستان آیتالله خمینی نزد مرحوم حاج عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه، بودند و کسی بودند که مرجعیت آقای خمینی را تثبیت کرد برای اینکه شاه او را اعدام نکند.
آقای صانعی امروز کسی است که هنوز هم جزو مراجع بزرگ و مسلم تقلید نیست. ایشان یکی از کسانی است که در طول چند سال اخیر سعی کرده است مرجع تقلید بشود.
تنها وجه شباهت بین این دو، مخالفت ایشان با حاکمیت است. در این جهت که یک روحانی شیعه که خودش در ایجاد ناهنجاریهای ابتدای انقلاب نقش بزرگی داشته، امروز مخالف حاکمیت شده است در مخالفت آقای شریعتمداری با حاکمیت شباهتهایی دارد.
آقای شریعتمداری، همان طور که در زمان خلع مرجعیت آیتالله شریعتمداری، روحانیت شیعه سکوت اختیار کرد، اکنون هم تنها اظهار نظری که از برخی علما شنیده میشود این است که از عضویت در جامعه مدرسین تبری میجویند.
شما این سکوت روحانیون در برابر چنین اتفاقاتی که ممکن است در آینده دامنگیر خود آنان نیز بشود را چگونه تفسیر میکنید؟
روحانیت دریافته است که این نوع دخل و تصرف در مرجعیت، در حقیقت تصرف آخرین پایگاه استقلال روحانیت از سوی دولت است و میدانند که اگر اینجا هم تصرف شود دیگر استقلالی برای روحانیت باقی نخواهد ماند.
روحانیت شیعه که یک نهاد مردم بنیاد بود و مردم آن را اداره میکردند اکنون به تدریج تبدیل به نهادی شده است که هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ تشکیلاتی، تحت سیطره دولت قرار دارد و فقط چند نفر از مراجع هستند که یک استقلال نسبی دارند که آن هم دولت دارد به بهانههای سیاسی تحت تصرف خودش در میآورد.
به این دلیل است که عده ای این آگاهی را یافته اند و در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شرکت نمیکنند. اکنون آقای یزدی مالک الرقاب آنجا شده و خودش اعلامیه صادر میکند و خودش هم امضا میکند. این در حالی است که نه خودش صلاحیت اینکار را دارد و نه در زمره مدرسین صاحب فضل حوزه علمیه به شمار میرود.