تاثیرگذاری فراوان آمریکا بر روند تحولات سیاسی اقتصادی جهان، همواره موجب شده که نتایج انتخابات رییس جمهوری آن از سوی سایر کشور ها با علاقه و از نزدیک پیگیری شود. میزان حساسیت پایتخت های جهان به تغییرات دولت در واشینگتن، با طبیعت روابط فی مابین آنها متناسب است.
ایران نیز در زمره کشورهایی است که از نتایج انتخابات آمریکا به نحو محسوس تاثیر می گیرد و در نتیجه، تغییر عوامل قدرت در واشینگتن، هم مورد توجه خاص دولت و هم مردم ایران قرار داشته است.
دولت جمهوری اسلامی کاملا علاقهمند بود که اوباما به کاخ سفید راه یابد؛ اظهارات رییس جمهوری ایران طی مصاحبه ای که در ماه ژوئیه گذشته انجام گرفت، نگرانی های ایران را از احتمال عدم انتخاب اوباما بروز داد. آقای احمدی نژاد طی گفت و گوی خبری یاد شده، پیش بینی کرد که «مراکز قدرت اجازه انتخاب شدن اوباما را به ریاست جمهوری آمریکا نخواهند داد».
اینک با راه یافتن اوباما به کاخ سفید، ظاهرا نگرانی های اولیه دولت ایران از عدم انتخاب او کاهش یافته و طبیعتاً انتظار این است که نظام سیاسی حاکم درآن کشور برای بهرهگیری از نتایج به قدرت رسیدن نامزد حزب دموکرات آماده شود.
در عین حال به نظر نمیرسد که دولت ایران برای فراهم ساختن زمینه های بهبود روابط سیاسی با واشنگتن تا کنون طرح خاصی را تدارک دیده باشد.
اظهارات منوچهر متکی پیرامون پیروزی انتخاباتی اوباما، که اولین واکنش رسمی ایران در این مورد محسوب میشود، حاکی از این امر است. او با اشاره به نتایج انتخابات اخیر اظهار داشت که «مردم آمریکا خواستار تغییر در سیاستهای آن کشور بودند و حالا باید به انتظار تحقق تغییرات نشست.»
مفهوم کلام وزیر خارجه ایران این است که تغییرات لازم می باید تنها در سیاستها و روشهای دولت آمریکا صورت گیرد و نه دولتهای مرتبط با واشینگتن.
به عنوان مثال، ظاهرا دولت جمهوری اسلامی در جهت ایجاد هماهنگی بیشتر و بهره گیری بیشتر از نتایج تغییر قدرت در واشنگتن هیچگونه تغییری در رفتارهای سیاسی خود را ضروری نمی بیند؛ حال آنکه در صورت عدم انعطافپذیری و بی تغییر ماندن سیاستها و روشهای دولت ایران، دل بستن ایران به تغییرات یکسویه دولت آمریکا، نه ممکن، نه کافی و نه سازنده خواهد بود.
ایران برای جهش آماده می شود
دل بستن دولت ایران به پیروزی احتمالی اوباما در مراحل اولیه انتخابات رییس جمهوری آمریکا عمدتا ناشی از دو دلیل بود: یکم اینکه او اعلام کرده بود مخالف ادامه حضور طولانی نیروهای آمریکایی در عراق است و در صورت انتخاب شدن به فاصله ۱۶ ماه بخش عمده نیروهای نظامی آن کشور را از عراق خارج خواهد کرد. دوم اینکه او گفته بود، بدون پیش شرط با دولت ایران گفت و گو خواهد کرد. در هر دو مورد، سیاستهای اعلام شده از سوی اوباما با سیاستهای مک کین، نامزد جمهوری خواهان که هم مخالف خارج شدن زود هنگام نیروهای آمریکایی از عراق و هم مخالف انجام گفت و گوهای بدون قید و شرط با ایران بود، تفاوت آشکار داشت.
طبیعتاً از نگاه دولت ایران که حضور نیروهای آمریکایی در مرزهای مشترک با عراق را به عنوان یک خطر امنیتی تلقی میکند و پیش شرط تعلیق غنی سازی اورانیوم را نیز برای آغاز مذاکره با امریکا نمیپذیرد اوباما گزینه ای بهتر از مک کین بود.
اینک با حضور اوباما در کاخ سفید، دولت ایران انتظار دارد که بدون نگرانی از تهدید های نظامی، برنامه های توسعه اتمی خود را پیگیری کرده و به خصوص مشکلات سر راه را برای غنی سازی اورانیوم بردارد.
برای رسیدن به این منظور، یک سال آینده میتواند وقت کافی را در اختیار دولت ایران قرار دهد. با احتساب زمان انتقال قدرت در بیستم ژانویه سال آینده میلادی از دولت جورج بوش به کابینه باراک اوباما و حد اقل زمان لازم برای استقرار دولت و اعمال کنترل وزرای تازه بر حوزه های اجرایی پس از طی شدن مراحل کسب رای اعتماد از کنگره، دولت ایران انتظار دارد که به نتایج مورد نظر دست یابد. در آن صورت میتواند از موضع قدرت وضع موجود را به دولت تازه در واشینگتن تحمیل کند.
حداقل انتظار ایران این است که در شرایطی بسیار بهتر از گذشته در مقابل آمریکا قرار گیرد. البته تمامی این محاسبات بر این مبنا قرار گرفته که مواضع دولت آینده امریکا در قبال ایران کاملا تعدیل شود. ولی با توجه به اختلافات بسیار گسترده بین دو دولت، انتظار تهران برای تعدیل یکجانبه سیاستها و روشهای دولت آمریکا در قبال ایران، بدون تغییرات متقابل، نه سازنده و نه عملگرایانه است. این نکته ساده را افکار عمومی در خیابانهای تهران نیز به خوبی درک میکنند، که پیش از اعلام نتایج انتخابات اخیر آمریکا و در گمانه زنیهای خصوصی خود پیرامون انتخابات آینده رییس جمهوری در ایران، از چهرههای نام میبردند که انتخاب نهایی آنها در ایران با توجه به راه یافتن هر یک از دو نامزد دموکرات و یا جمهوری خواه به کاخ سفید، متفاوت بود.
صحنه سیاسی داخل ایران؛ آیا زمان آبستن حوادثی است؟
در جمع بندی کنونی دولت ایران از تحولات غیر قابل اجتناب در روابط آینده ایران-آمریکا، به جز بر خوردهای انفعالی و اتخاذ دیپلماسی «واکنشی»، عوامل بسیار موثر دیگری نیز در جریان تاثیرگذاری اند. یکی از مهمترین این عوامل ادامه رویاروییهای سیاسی در صحنه سیاست داخلی ایران است که میتواند به تضعیف بیش از پیش دولت کنونی ایران بیانجامد. رای عدم اعتماد مجلس اسلامی به وزیر کشور دولت جاری، نقطه عطف این رویارویی ها است.
نکته مهم دیگر کاهش قیمت نفت خام در بازارهای جهانی است که میتواند طی شش ماه آینده اقتصاد نفس به شماره افتاده ایران را با خطر از هم پاشیدگی کامل روبرو سازد.
بخشی از انعطاف ناپذیری دولت ایران طی سه سال گذشته بهخصوص در صحنه جهانی ناشی از قدرت مالی حاصل از درآمد نفت صادراتی بوده است. با افزایش جهشی هزینه ها طی سه سال گذشته، درآمد کاهش یافتهی نفت طی سال آینده میتواند حتی بیش از خطر هجوم نظامی خارجی، امنیت نظام حاکم بر ایران را تهدید کند. از این لحاظ چنانچه دولت کنونی بهدلیل عدم بر خورداری از بینش کافی در اداره امور داخلی و فقدان شناخت علمی در روابط خارجی، از درک شرایط و تغییرات جاری در داخل و خارج از ایران باز بماند، تبعات آن میتواند در رقم زدن منافع ملی ایران آثار وضعی عمیقی باقی بگذارد.
بی تردید انتظار انعطاف پذیری آمریکا در قبال ایران بدون تغییر سیاستها و روشهای دولت ایران، انتظاری است غیر عقلی و حتی تن دادن به گفت و گوهای بدون پیش شرط نیز نمیتواند به تعدیل مواضع دولت بعدی آمریکا در قبال ایران بیانجامد.
در پاره ای از زمینهها -از جمله مخالفت با ادامه بر نامه های اتمی ایران، پیش گیری از پر کردن خلا قدرت ناشی از خروج آمریکا از عراق توسط ایران، مسائل مربوط به رعایت حقوق بشر و آزادی های سیاسی در ایران- دولت اوباما معتدل تر از بوش نخواهد بود.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه، انتظار میرود اوباما به بهبود چهره آمریکا در جهان یاری دهد و همین نکته میتواند در جهت تضعیف و انزوای بیش از پیش ایران مورد استفاده آمریکا قرار گیرد. استفاده از ابزار های بین المللی مانند سازمان ملل و قطعنامههای تنبیهی شورای امنیت از جمله اولین اهرمهایی است که در صورت به نتیجه نرسیدن دیپلماسی در قبال ایران و شکست گفت و گوهای احتمالی آینده بین تهران و واشینگتن در کاخ سفید مورد بررسی قرار خواهد گرفت.