دزدی سريالی مجسمه‌های تهران

قرار است چه اتفاقی برای مجسمه های تهران بيفتد؟

مجسمه های نيم تنه مشاهير ايران از گوشه های شهر تهران ناپديد می شوند. مجسمه استاد شهريار، مجسمه های برنزی ستارخان، باقرخان، صنيع خاتم و دو مجسمه برنزی ديگر در خانه هنرمندان ايران و مجسمه شريعتی و مادر و فرزند مفقود شده اند. خبرها حاکی است مجسمه استاد معين هم که کمتر از يک ماه از نصب آن می گذشته ناپديد شده است.

مدير هنرهای تجسمی سازمان زيبا سازی شهرداری تهران دراين باره گفته است سارقان گروهی با دستگاه برش و جرثقيل هستند که اين مجسمه های را سرقت کرده اند. دزدی سريالی مجسمه های شهری ادامه دارد و استاندار تهران از مشکوک بودن اين سرقت ها می گويد و اين که نمی توان بالای سر هر مجسمه و بنای يادبود نگهبان مستقر کرد.

اما ارزش هنری و کمی مجسمه های به سرقت رفته چقدر است که دزدان همچنان علاقمند به بردن آنها هستند؟



رضا يحيايی، مجسمه ساز مقيم پاريس، که به تازگی از تهران بازگشته و شاهد غيب شدن اين مجسمه ها بوده به راديو فردا می گويد: « اينها يک سری مجسمه های برنز ريخته شده است، ولی آثار هنری با ارزشی نيست. اگر می خواستند چيز واقعاً با ارزشی بدزدند می توانستند مجسمه آقای تناولی را بدزدند که قيمت آن چند ميليون دلار است. ولی اينها اصلا قيمتی ندارد و اگر حتی آنها را ذوب کنند شايد قيمت هر کدام ۲۰ هزار تومان باشد، يعنی ارزش تجاری ندارند. اينها پرتره های برنزی است که کندن آنها بسيار سخت است. گويا دزدان وقت فراوانی داشتند که اين مجسمه ها را از زير ببرند ،چون اين کار يکی دو ساعت نيست».

از نظر فقهای اماميه ساخت مجسمه جانداران حرام است ولی ساخت مجسمه قسمتی از بدن حيوانات يا انسان جايز است. همچنین دریافت و پرداخت اجرت برای ساخت مجسمه حرام است ولی خريد و فروش مجسمه برای ديگران جايز است. اين هنر، با ده‌ها اما و اگر، در ۳۱ سال گذشته تلاش کرده است که در ایران روی پا بماند و مجسمه‌سازان با مشکلات فراوان به کارشان ادامه می‌دهند.

رضا يحيايی که به تازگی مجسمه ای را با نشانه های فرهنگ ده هزار ساله ايران در آخرين طبقه برج ميلاد تهران به پايان رسانده درباره مشکلات کار يک مجسمه ساز می گويد: « شخصيت هايی ساخته می شود از مدرس و چهره های سرشناس مشروطه و ديگران که يک جوری آن را تحمل می کنند. ما مرکز زيباسازی و انجمن مجسمه سازان را داريم که تلاش و سختی های اينها کم نيست. صرفاً مشکل مجسمه سازی نيست بلکه تا خرافات وجود دارد ادبيات، شعر و سينمای ما زير سوال است. فشار اخلاقی و مالی نتيجه جامعه ای است که با سختی مبارزه می کند، البته در جامعه ايران اکنون همه مبارزه می کنند».

اين مجسمه ها هر ارزش مادی که داشتند به راحتی از فضای شهری غيب شده اند و مسئولان می گويند ماجرا را پی‌گيری می کنند.

رضا يحيايی بعد از ۵۲ سال مجسمه سازی و برگزاری نمايشگاه های مختلف در ايتاليا و فرانسه می گويد «دليل اين دزدی بی دردسر و آرام هر چه باشد از يک نظر به نفع مجسمه سازها نيز هست» او می افزايد:‌ « مردم با بودن اين مجسمه ها اسمی از آن نمی برند و اصلا آن را نمی بينند، ولی از وقتی دزدی شده مردم هم حساس شده اند که جريان چيست و ۹۰ درصد مردم می پرسند اين مجسمه ها چيست و به درد چه کسی می خورد. برای جامعه ای که مشکلات اقتصادی و سياسی دارد و نه دوستی معلوم است و نه دشمنی، دشوار است بخواهی به مردم نشانه ها و علامت های فرهنگ را نشان دهی».

اما قرار است در آينده چه اتفاقی بيفتد؟ آيا مجسمه سازها و ساير هنرمندان می توانند احساس امنيت داشته باشند و کارشان همچنان در ميدان ها و پارک ها باقی بماند؟