تیراندازی به خودروی مهدی کروبی در قزوین؛ رخدادی که خبرهای مربوط به ایران را در دو سه روز اخیر بار دیگر به رسانههای جهانی کشاند. موضوعی که البته نیروی انتظامی جمهوری اسلامی آن را رد میکند. یک مقام پلیس ایران میگوید که «تمهیدات امنیتی لازم برای حضور مهدی کروبی در قزوین» فراهم شده بود و در جریان خروج مهدی کروبی «تیراندازی صورت نگرفته است».
مهدی کروبی خود يک روز پس از حادثه «تیراندازی» در قزوين، گفته که اين اقدامات «خللی در اراده او ايجاد نخواهد کرد». با این همه به نظر میرسد فشارها بر سران مخالف دولت ایران بار دیگر فزونی گرفته است.
در تمام حوادثی نظیر آنچه آخرین بار در قزوین رخ داد، رسانههای هوادار دولت از «گروههای مردمی» یا «ملتی» نام میبرند که «خونشان به جوش آمده»، «خشمگین» هستند یا دیگر تحمل «فته و اغتشاشگران» را ندارند.
محمدعلی توفیقی، تحلیلگر سیاسی ساکن پاریس در مورد حملات اخیر و بازتاب آن در رسانههای هوادار دولت به رادیو فردا میگوید: اينها میخواهند به افکار عمومی القاء کنند که در برابر رهبران معترض به نتيجه انتخابات و اقدامات دولت، اعتراضات و مخالفتهای خودجوش مردمی وجود دارد.
طرفداران دولت همواره در تحليلها و سخنرانیهای خود به سران معترضين نسبت به لبريز شدن صبر مردم هشدار میدهند و يا میبينيم ترجيع بند تبليغات حکومتی در اين چند روز اخير تبديل به اين جمله شده که «مردم خواستار برخورد با سران قتنه هستند» و اين مسئله را به کرات در روزنامهها و صدا و سيما تبليغ میکنند.
آيا اين تحليل درست است که حمله به آقای کروبی و ممانعت از حضور او و ميرحسين موسوی در مجامع عمومی و ارتباط آنها با مردم در تهران و شهرهای ديگر ناشی از اين است که ارتباط آنها با بدنه معترضين قطع و يا محدود شود؟
بله، هدف ديگر آنها از اين گونه اقدامات قطع تنها کانال ارتباطی باقيمانده رهبران جنبش اعتراضی با بدنه اجتماع است. ما شاهد بوديم که روزنامههای اين کانديداها از جمله «اعتماد ملی» و «کلمه سبز» که مربوط به آقايان کروبی و موسوی بود توقيف شده و بيشتر سايتهای رسمی اينها فيلتر شده است. روزنامهها و خبرگزاریهای رسمی هم توسط بخشنامههای شورای عالی امنيت ملی از پوشش اخبار بيانيهها و صحبتهای اين کانديداها منع شده اند، به عنوان مثال هفته گذشته يکی دو تا روزنامه فقط به خاطر انعکاس بخشهای کوچکی از بيانيه آقای موسوی تذکر دريافت کردند.
البته اقدام اخير يعنی تيراندازی به ماشين آقای کروبی نشان میدهد تهديدات حکومت شکل جدی تری به خود گرفته و قصد آنها از اين کارها ارعاب رهبران جنبش است بلکه از اعتراضات خود دست بکشند.
اين گونه اقدامات تا چه اندازه میتواند موفقيت آميز باشد؟
اينها چنين روشهايی را بارها آزموده و ديده اند نتيجه ای از اين روشها حاصل نمیشود، مخصوصاً با گسترش راههای اطلاع رسانی، شبکههای ماهواره ای و اينترنتی عملاً تک صدايی بودن را از بين برده است تازه به رغم تمام کنترلهايی چون پارازيت و فيلترينگ.
عزم جزم کانديداها که در بيانيهها و سخنرانیهای خود اعلام کرده اند که حتی برای کشته شدن در راه پيگيری حقوق ضايع شده ملت آماده اند و پافشاری مردم بر پيگيری حقوق خود نشان میدهد که جنبش همچنان ادامه دارد و ما در عاشورای سرد تهران ديديم که مردم با وجود همه تهديدها حضور پيدا کردند.
به نظر من اين روشهای نخ نما شده که در۳۰ سال گذشته بارها از آنها استفاده شده، نمیتواند در جنبش اعتراضی مردم ايران که دموکراتيزاسيون جامعه را نشانه گرفته، تأثير خاصی داشته باشد.
مهدی کروبی خود يک روز پس از حادثه «تیراندازی» در قزوين، گفته که اين اقدامات «خللی در اراده او ايجاد نخواهد کرد». با این همه به نظر میرسد فشارها بر سران مخالف دولت ایران بار دیگر فزونی گرفته است.
در تمام حوادثی نظیر آنچه آخرین بار در قزوین رخ داد، رسانههای هوادار دولت از «گروههای مردمی» یا «ملتی» نام میبرند که «خونشان به جوش آمده»، «خشمگین» هستند یا دیگر تحمل «فته و اغتشاشگران» را ندارند.
محمدعلی توفیقی، تحلیلگر سیاسی ساکن پاریس در مورد حملات اخیر و بازتاب آن در رسانههای هوادار دولت به رادیو فردا میگوید: اينها میخواهند به افکار عمومی القاء کنند که در برابر رهبران معترض به نتيجه انتخابات و اقدامات دولت، اعتراضات و مخالفتهای خودجوش مردمی وجود دارد.
طرفداران دولت همواره در تحليلها و سخنرانیهای خود به سران معترضين نسبت به لبريز شدن صبر مردم هشدار میدهند و يا میبينيم ترجيع بند تبليغات حکومتی در اين چند روز اخير تبديل به اين جمله شده که «مردم خواستار برخورد با سران قتنه هستند» و اين مسئله را به کرات در روزنامهها و صدا و سيما تبليغ میکنند.
آيا اين تحليل درست است که حمله به آقای کروبی و ممانعت از حضور او و ميرحسين موسوی در مجامع عمومی و ارتباط آنها با مردم در تهران و شهرهای ديگر ناشی از اين است که ارتباط آنها با بدنه معترضين قطع و يا محدود شود؟
بله، هدف ديگر آنها از اين گونه اقدامات قطع تنها کانال ارتباطی باقيمانده رهبران جنبش اعتراضی با بدنه اجتماع است. ما شاهد بوديم که روزنامههای اين کانديداها از جمله «اعتماد ملی» و «کلمه سبز» که مربوط به آقايان کروبی و موسوی بود توقيف شده و بيشتر سايتهای رسمی اينها فيلتر شده است. روزنامهها و خبرگزاریهای رسمی هم توسط بخشنامههای شورای عالی امنيت ملی از پوشش اخبار بيانيهها و صحبتهای اين کانديداها منع شده اند، به عنوان مثال هفته گذشته يکی دو تا روزنامه فقط به خاطر انعکاس بخشهای کوچکی از بيانيه آقای موسوی تذکر دريافت کردند.
البته اقدام اخير يعنی تيراندازی به ماشين آقای کروبی نشان میدهد تهديدات حکومت شکل جدی تری به خود گرفته و قصد آنها از اين کارها ارعاب رهبران جنبش است بلکه از اعتراضات خود دست بکشند.
اين گونه اقدامات تا چه اندازه میتواند موفقيت آميز باشد؟
اينها چنين روشهايی را بارها آزموده و ديده اند نتيجه ای از اين روشها حاصل نمیشود، مخصوصاً با گسترش راههای اطلاع رسانی، شبکههای ماهواره ای و اينترنتی عملاً تک صدايی بودن را از بين برده است تازه به رغم تمام کنترلهايی چون پارازيت و فيلترينگ.
عزم جزم کانديداها که در بيانيهها و سخنرانیهای خود اعلام کرده اند که حتی برای کشته شدن در راه پيگيری حقوق ضايع شده ملت آماده اند و پافشاری مردم بر پيگيری حقوق خود نشان میدهد که جنبش همچنان ادامه دارد و ما در عاشورای سرد تهران ديديم که مردم با وجود همه تهديدها حضور پيدا کردند.
به نظر من اين روشهای نخ نما شده که در۳۰ سال گذشته بارها از آنها استفاده شده، نمیتواند در جنبش اعتراضی مردم ايران که دموکراتيزاسيون جامعه را نشانه گرفته، تأثير خاصی داشته باشد.