مکتب علیه مکتب؛ دعوا بر سر چیست؟

  • امير مصدق کاتوزيان
اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر و مشاور رئیس جمهوری ایران می گوید از حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران به قوه قضاییه شکایت خواهد کرد؛ واکنشی به گفته های روز سه شنبه حسن فیروزآبادی که اسفندیار رحیم مشایی را به انحراف، جرم علیه امنیت ملی و حمله به نظام و انقلاب متهم کرده و می گوید از او به مراجع قضایی شکایت می کند. دعوا بر سر گفته های اسفندیار رحیم مشایی در مراسم پایانی گردهمایی ایرانیان مقیم خارج از کشور در تهران، از جمله این گفته که ما باید از این به بعد «مکتب ایران» را به دنیا معرفی کنیم و این گفته دیگر که اگر ایرانیان نبودند، اسلام در توهم ناشی از ناسیونالیسم عربی مدفون می شد. گفته هایی که بعد از مراسم اختتامیه هم تکرار شد و گفته هایی که رئیس دفتر محمود احمدی نژاد را هم رویاروی روحانی اصول گرا قرار داده و هم چهره های شاخص اصول گرا در مجلس مانند احمد توکلی و علی مطهری. علی مطهری حتی تا آنجا پیش رفت که حلقه حامیان محمود احمدی نژاد را با گروه فرقان مقایسه کرد.

علت برآشفته شدن اکثریت اصول گرایان از گفته های اسفندیار رحیم مشایی درباره مکتب ایران چیست؟ دعوای اسفندیار رحیم مشایی و حسن فیروزآبادی به کجا خواهد انجامید؟ میهمانان این هفته برنامه دیدگاه ها از جمله به این پرسش ها پاسخ می گویند. ماهان عابدین، پژوهشگر موسسه دفاعی دهلی نو، علیرضا حقیقی، مدرس خاورمیانه شناسی در دانشگاه تورونتو و اکبر مهدی، استاد ارشد جامعه شناسی دانشگاه وزلین اوهایو اکنون مقیم لس آنجلس.




  • آقای عابدین، شما به دلیل نوع تحقیقاتی که می کنید و ارتباطات و اطلاعاتی که دارید از مسئولان جمهوری اسلامی ایران و جناح بندی های درونی اش، دلیل بحث برانگیز شدن گفته های اسفندیار رحیم مشایی در باره مکتب ایران را در چه می دانید؟

ماهان عابدین: یک نوع گسیختگی و آشفتگی در تفکرات آقای مشایی اینجا مشهود است. نه تنها سخنان اخیر ایشان مبنی بر طرح مکتب ایرانی، در سخنرانی هم که در گذشته داشتند در جمع دانشجویان که ایشان بحث پایان اسلام گرایی را طرح می کرد. برای من جالب بود چون من کارشناس نهضت های اسلامی هستم، این واقعاً نشان دهنده عدم درک ایشان از واقعیات جهان اسلام و نهضت ها و جریانات اسلامی است.

به باور آقای ماهان، اسفندیار رحیم مشایی اطلاعات زیادی از این نهضت ها در سطح جهانی ندارد و گفته های ایشان درباره مکتب ایران هم بحث انگیز است: «تا آنجا که به طرفداران نظام بر می گردد این یک نوع تخریب مبانی اعتقادی انقلاب اسلامی محسوب می شود. جایگاهی که ایران برای خودش در جهان اسلام کسب کرده، با این سخنان در خطر می افتد.»

علیرضا حقیقی در این زمینه می گوید: «رابطه آقای مشایی و آقای احمدی نژاد یک رابطه استراتژیک است. محافظه کاران و گروه های اصول گرا و ارزشی که اینها را از هم جدا می کنند، دچار یک توهم اساسی هستند. مسئله فراتر از رابطه سیاسی است. یک رابطه معنوی ویژه ای آقای احمدی نژاد با مشایی دارد که در مقابل انتقاد روحانیون و دیگران همیشه اشاره می کند که اگر شما با آقای مشایی صحبت کنید، مرید ایشان خواهید شد. نکته دوم این‌ست که سیاست آقای مشایی این‌ست که برخلاف گذشته که آقای احمدی نژاد طبقات فرودست را تشویق می کرد، طبقه متوسط را نشانه گرفته است.»

آقای حقیقی با اشاره به پارادوکس اصول گرایان در این زمینه می گوید: «یا باید قبول کنند که آقای احمدی نژاد ۲۵ میلیون طرفدار دارد یا قبول کنند که انتخابات مخدوش بوده.»

  • آقای مهدی، حرف های اسفندیار رحیم مشایی درباره مکتب ایران را باید انعکاسی از بحث ها در میان تکنوکرات ها دانست یا طور دیگری آنطور که آقایان حقیقی و عابدین بررسی کردند، دید؟

اکبر مهدی: با نظر این همکاران بیشتر موافق هستم. آقای مشایی در گفته هایی که ابراز داشته اند نشان می دهد که آشنایی زیادی با ریشه های تاریخی این قضیه ندارند. مواضعشان بیشتر یک برداشت های فرهنگی برای حرکت های سیاسی است. آقای مشایی به طور مشخص راجع به مکتب ایرانی ببینیم کجا این صحبت را کردند. در محیطی که یک سلسله از ایرانیان تحصیل کرده و فرهیختگان ما که از خارج آمده اند، که به خاطر ایران آمده اند تا اسلام، در یک مدار ناسیونالیستی دولت سعی می کند این جمعیت را بیاورد در ایران. آقای مشایی هم سخن رانی می کنند با آن ملی گرایی رومانتیک با زبان خاص که ایران گوهر است و هر جا که گوهر است ایران است و عشق به ایران. این جا ایشان گرفتار یک مشکل می شوند. چون هر نوع زبانی که به نحوی ایران و ایرانیت را مطرح می کند، می خواهد ایران را در مرکز قرار دهد، در ذهن عموم و خواص روحانی این مسئله تقابل بین اسلام و ایران را ایجاد می کند.

آقای مهدی با اشاره به اینکه دولت محمود احمدی نژاد با زبانی پوپولیستی روی کار آمده است و شکنندگی موقعیت آن ایجاب می کند که به نوعی با رویکرد به بخش های متوسط و تحصیل کرده جامعه به گونه ای آنها را جذب کند، می گوید انگیزه ها در این زمینه کاملاً سیاسی است.

آقای عابدین معتقد است که حملاتی که به اسفندیار رحیم مشایی می شود نباید به عنوان حمله به محمود احمدی نژاد تلقی کرد. وی با اشاره به روند ملی گرایی در ایران که تفکرهای ملی گرایی به سبک پهلوی را رد می کند، به دولتمردان توصیه می کند که «بهتر است از سطحی نگری عبور کنند.»

ماهان عابدین در بخشی دیگر از سخان خود می گوید: «من یک نوع همسویی می بینم با حرف های آقای مشایی و جنبش موسوم به سبز که شعار جمهوری ایرانی سر می دادند. فاصله میان این شعارها و آقای مشایی فکر نمی کنم زیاد باشد.»

علیرضا حقیقی ضمن پذیرفتن این نکته که در جاهایی ممکن است جناح احمدی نژاد همسویی هایی با اصلاح گرایان داشته باشند، می گوید نباید فراموش کنیم که سیاست احمد نژاد بسته کردن اوضاع است و در این زمینه به بحث حاکمیت قانون و توسعه سیاسی اشاره می کند.

اکبر مهدی نیز با اشاره به سخنان آقای عابدین می گوید: من متاسفانه این همسویی را نمی بینم. افکار آقای مشایی پریشان تر از آنست که با افکار منسجم تر نیروها و شخصیت های اصلاح طلب شناخته شده قابل مقایسه باشد.

آقای مهدی ضمن اینکه بر این باور است که مشایی شانس نامزد شدن در دور بعد انتخابات ریاست جمهوری را نخواهد داشت، می افزاید که مشایی و حرف های او از نقاط ضعف دولت احمدی نژاد است که اصول گرایان مخالف او از آن برای حمله کردن به شخص او استفاده می کنند.

در پایان و به عنوان نتیجه گیری این گفت و گو ماهان عابدین پیش‌بینی می کند که در دعوای میان مشایی و فیروزآبادی مشایی شانسی ندارد. علیرضا حقیقی با اشاره به همسویی فیروزآبادی و نهاد رهبری معتقد است که در این دعوا مشایی باید تصمیم خود را بگیرد. اکبر مهدی نیز می گوید این مسئله فقط یک فشار روانی به احمدی نژاد است از نظر سیاسی و به مسکوت کردن و آرام کردن آقای مشایی خواهد انجامید و مسئله گذرا تر از آن است که ادامه داشته باشد.