دیوار فرو ریخت: فرار به سوی آزادی

آخرین لحظات، پایان دیوار و .. فرار به سوی آزادی

روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن به مناسبت بیستمین سالگرد فرو ریختن دیوار برلین مطلبی منتشر کرده است به قلم چارلز اس مایر پروفسور رشته تاریخ در دانشگاه‌ هاروارد و نویسنده کتابی در مورد سقوط کمونیسم و افول آلمان شرقی. او در این مطلب نگاهی دارد به فروریختن دیوار برلین که با خود انقلابی بدون خونریزی را به ارمغان آورد و به موجودیت یکی از نیرومندترین کشورهای بلوک شرق پایان داد.

چارلز مایر در بخش نخست مطلب خود نگاهی دارد به چگونگی و عوامل دخیل در بنای این دیوار عظیم که بخشی از اقدامات دولت آلمان شرقی برای ایجاد حصار امنیتی بین قلمرو دو بخش شرقی و غربی آلمان بود.

او می‌نویسد تمام کشورها مرزهای خود را دارند و از آن محافظت می‌کنند ولی آلمان شرقی که جمهوری دمکراتیک آلمان نام داشت، خود به یک مرز بین بلوک شرق و غرب بدل شده بود و با فروریزی این مرز نظام سیاسی و موجودیت آن کشور دچار تزلزل شد.

زمان احداث دیوار برلین به سال ۱۹۶۱ بازمی‌گردد. دولت آلمان شرقی در مشورت با مسکو به این نتیجه رسید که تمام مرز مشترک با آلمان غربی را حصار کشی کند و بخشی از این تدابیر امنیتی احداث دیواری از شمال تا جنوب بین دو بخش شرقی و غربی شهر برلین بود.

چارلز مایر در ادامه مطلب خود در دیلی تلگراف می‌نویسد که قبل از این اقدام حدود سه و نیم میلیون نفر از شهروندان عمدتا جوان و متخصص آلمان شرقی گریخته و به غرب رفته بودند. این حصار امنیتی هزار کیلومتری در سراسر مرز دو کشور و دیوار ۳۰ کیلومتری بین دو بخش برلین قرار بود از مهاجرت و فرار تعداد بیشتری جلوگیری کند.

اما طی سال‌های پس از احداث دیوار برلین نيز روند گریختن از آلمان شرقی ادامه یافت. شهروندان برلین شرقی به اشکال مختلف به تلاش برای عبور از این حصار امنیتی ادامه دادند از ساختن هواپیماهای کوچک برای پرواز بر فراز دیوار گرفته تا حفر تونل زیر آن. در این سال‌ها حدود ۱۳۶ نفر حین اقدام به عبور از دیوار برلین توسط نگهبانان و ماموران امنیتی آلمان شرقی کشته شدند.

در ادامه این مطلب تاریخی در روزنامه دیلی تلگراف چارلز مایر نگاهی دارد به شرایط زندگی در آلمان شرقی طی دهه‌های ۱۹۶۰-۷۰ و می‌نویسد با وجودی‌که آلمان دمکراتیک کشوری نسبتا پیشرفته بود و حداقل در مناطق شهری آن اثری از فقر دیده نمی‌شد ولی فضای زندگی در آن بسیار افسرده و ملال آور بود. برای بسیاری دلیل نارضایتی و تمایل به ترک کشور محدودیت آزادی‌های فردی و سیاسی بود. اکثر کسانی که از آلمان شرقی گریختند در حقیقت فقط خواستار آزادی سفر به خارج بودند و نمی‌خواستند برای همیشه کشور خود را ترک کنند.

چارلز مایر ادامه می‌دهد که در دهه ۱۹۸۰ همکاری میان کشورهای بلوک شرق کاهش یافته بود. تا آن زمان همسایگان آلمان شرقی در بلوک کمونیسم مثل مجارستان و چکسلواکی در کنترل مرزها و جلوگیری از فرار شهروندان آلمان شرقی همکاری می‌کردند. ولی از سال ۱۹۸۹ رهبران مجارستان مرزها را برای خروج اتباع آلمان شرقی بازگذاشتند.



همزمان تحت تاثیر مسیر اصلاح طلبانه‌ای که با رهبری میخاییل گورباچف در اتحاد شوروی آغاز شده بود بخشی از رهبری حزب کمونیسم آلمان شرقی نیز طرفدار تجدید نظر و کاهش سختگیری‌ها در رفت و آمد شهروندان به خارج بود.

ایجاد شکاف در قدرت سیاسی هر کشور یکی از عوامل اصلی در فراهم ساختن زمینه‌های تحول و انقلاب است. به این ترتیب بود که در سال ۱۹۸۹ همزمان با جشن‌های مناسبت چهلمین سالگرد تاسیس جمهوری دمکراتیک آلمان اجتماعات و تظاهرات صلح آمیز مردم در برلین شرقی برای کسب آزادی‌های بیشتر رو به گسترش گذاشت.

بخشی از رهبری سالخورده آلمان شرقی که از درک تحولات این کشور عاجز بود خواهان ادامه وضع موجود بود ولی رهبران جوان‌تر حزب و دولت آلمان شرقی می‌دانستند که ادامه وضع موجود عملی نیست. نکته مهم در این است که در نهایت حزب کمونیست و دولت آلمان شرقی راه مسالمت‌آمیز و پذیرش تغییر را در پیش گرفت. در حالیکه در همان سال دولت چین تظاهرات دانشجویان را در میدان تیان‌آن‌من به شدت سرکوب کرد. اگر دولت آلمان شرقی نیز چنین مسیری را در پیش گرفته بود تاریخ این کشور به شکل دیگری رقم می‌خورد.

تا آن زمان حضور نیروهای ارتش سرخ درکشوهای بلوک شرق یک عامل مهم برای امنیت این کشورها و در مواردی عامل سرکوب مخالفان دولت‌های اروپای شرقی بود. ولی میخاییل گورباچف که رهبران سالخورده آلمان شرقی را قبول نداشت به آنها گفت که واحدهای ارتش شوروی مستقر در آلمان شرقی هیچگونه دخالتی در اوضاع نخواهند کرد.

به این ترتیب بود که در نهم ماه نوامبر سال ۱۹۸۹ در یکی از روزهای تظاهرات مسالمت آمیز در برلین شرقی و در اوج سردرگمی‌ و اقدامات خودبه‌خودی مردم به به دیوار برلین هجوم بردند و... فروریزی آن آغاز شد.

چارلز مایر اشاره می‌کند که عوامل مهمی‌ مثل عقب‌ماندگی اقتصادی و تکنولوژیک آلمان شرقی و سایر کشورهای بلوک شرق، اختناق و سرکوب آزادی‌های سیاسی و فردی در این گونه نظام‌های سیاسی و شیوه غیردمکراتیک و مطلق حکومت حزب کمونیست باعث شد که مردم آلمان شرقی با فروریزی دیوار برلین به دنبال تغییر نظام سیاسی دراین کشور باشند.

دولت آلمان غربی نيز با استفاده از این فضای تمایل به تحول سعی کرد حرکت مردم را به سمت بنای یک آلمان واحد و پیوستن بخش شرقی به این روند اتحاد مجدد جهت دهد. در شرایطی که در شرق هیچ گزینه دیگری وجود نداشت و بحران سیاسی به سایر بخش‌های بلوک شرق و حتی اتحاد شوروی نیز کشیده شد، مردم آلمان شرقی ایده اتحاد مجدد دو آلمان را پذیرفتند. اصلاحات سیاسی و گسترش آزادی‌ها، یعنی آنچه که در سال ۱۹۸۹ خود را در فروریختن دیوار برلین نمایان کرد، به پایان عمر رژیم آلمان شرقی و آغاز روند اتحاد مجدد دو آلمان منجر شد.