نشریه فارین پالیسی در مقالهای با توجه به انتخاب کابینه حسن روحانی و در خصوص استفاده او از واژگانی مانند اعتدال و میانهروی نوشته است: «اگر چه عباراتی مانند اعتدال و میانهروی واژگانی جذاب و خوش طنین هستند، اما درجامعه سیاسی ایران که به شدت میان محافظهکاران و اصلاحطلبان قطبی شده است، وحتی دعواهای جدی میان گروههای مختلف محافظه کار وجود دارد، اینها بیشتر واژههایی گنگ و رازآلود هستند. و نه تنها در واشینگتن که سیاستمداران به انتظار نشستهاند ببینند دولت میانهرو روحانی چگونه بحران هستهای را حل میکند، بلکه در تهران هم اصولگرایان و اصلاح طلبان برای اینکه ببینند روحانی به چه سمتی میرود و سیاست اعتدالیاش چه رویکردی به حل مسائل داخلی و خارجی دارد، با یکدیگر جدال میکنند.»
امیدمعماریان، روزنامه نگار و نویسنده این مقاله نوشته است: «روحانی که ریشه قویای در میان روحانیون سنتی ایران دارد، بخت خیلی کمی برای پیروزی یک مرحلهای داشت اگر چند روز قبل از انتخابات، با وساطت دو رئیس جمهور پیشین، محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی، تنها کاندیدای اصلاحطلب مبارزات انتخاباتی یعنی محمدرضا عارف، به نفع او کناره گیری نمیکرد. به علاوه علیرغم سوابق به شدت محافظه کارانه او، چرخیدن ناگهانی به موضوعاتی مانند حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی از یک سو، و وعده اینکه با روی کار آمدن او تحریمها را برخواهد داشت، توانست اقبال زیادی را متوجه خود کند و نه تنها رای طبقه متوسط شهری بلکه رای طبقات پایین دستی که زیر بار فشارهای اقتصادی هر روز رنج بیشتری میبرند به دست آورد.»
او ادامه داده است: «حالا هر دو گروه از او سهم میخواهند. اصلاح طلبان که هشت سال است کاملا از قدرت حذف شدهاند و دو کاندیدای ریاست جمهوریشان در انتخابات سال ۲۰۰۹، مهدی کروبی و میرحسین موسوی وهمسرش زهرا رهنورد، بیش از هزار روز است که درحصر خانگی به سر میبرند، میخواهند که روحانی برسروعدههای انتخاباتی خود بایستد و وفاداری خود را تثبیت کند. محافظهکاران هم به صورت جدی نگران هستند که اصلاحطلبان به قدرت اجرایی برگردند و بار دیگر جدال بر سر سیاستهای داخلی و خارجی آغاز شود.»
غلامحسین کرباسچی، شهردارسابق تهران، که بعد از انتخابات حسن روحانی با او دیدار کرده است میگوید: «هر جناحی روحانی را تماما از خود تلقی میکند و میخواهد در انتخابهای او همه خواستهای خود را متبلور ببیند. استقلال رأی نهائی ایشان و تصمیم گیری مستقل آقای روحانی است که میتواند چنین نتیجهای دهد که به هر حال جمعی را از برخی انتخابها همچنان ناراضی نگه دارد.»
دو هفته پیش روزنامه کیهان، درسرمقالهای به قلم مدیرمسئولش، حسین شریعتمداری، نوشت که برخی از اسامی مطرح شده در کابینه کسانی هستند که دراعتراضات مردمی سال ۲۰۰۹ دست داشتهاند و از نمایندگان مجلس خواست که به این افراد رای اعتماد ندهند؛ «اکنون نوبت مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مردم است که به وظیفه قانونی و تکلیف اسلامی، انقلابی و مردمی خود عمل کنند و کابینه دولت جدید را از حضور اصحاب وطنفروش فتنه ۸۸ پاکسازی» کنند.
فارین پالیسی با اشاره به نگرانیهای اصلاح طلبان نوشته است: «اصلاح طلبان هم معتقدند که روحانی وزارت خانههای حساس و مهم را یا به محافظهکاران واگذار کرده است ونگران هستند که چرخش روحانی به مواضع اصلاح طلبانه دراثنای رقابتهای انتخاباتی تنها تاکتیکی و به منظور پیروزی بوده باشد.»
صادق زیبا کلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، به فارین پالیسی گفته است: «تعدادی از وزرایی که خاتمی انتخاب کرده بود باعث مخالفت شدید آیت الله خامنهای وسایر رهبران اصولگرا شد. آقای روحانی میخواهد میانهروی کند، یعنی روی خواستهای اصلاح طلبانه تاکید کند اما کسانی را به عنوان وزیر و مشاور به کار نخواهد گمارد که خیلی تحریک اصولگرایان بشود. خاتمی هنر چانه زنی و رایزنی نداشت. اما روحانی درست مثل هاشمی رفسنجانی میتواند مذاکره کند و به مصالحه برسد. آقای خاتمی از طرف رهبری و رهبری اصولگرایان، یک فرضی بود، که او را از خودشان نمیدانستند، اما در خصوص روحانی تا حدودی احساس میکنند از خودشان است. اگر چه او نزدیک به هاشمی رفسنجانی است.»
یکی از افرادی که در کارگروههای تعیین وزاری کابینه روحانی طی هفتههای گذشته مشغول به کار بوده به این نشریه گفته است که با اینکه اکثر افرادی که در این کارگروهها کار میکنند یا میانهروهای نزدیک به او یا از اصلاح طلبان نزدیک به هاشمی رفسنجانی هستند، اما اسامی مطرح شده (کابینه)، نشان میدهد که بیشتر لابیهای پشت پرده و فشارهای محافظه کاران روی تعیین وزار نقش داشته است: «روحانی، یک محافظه کار شبه اصلاح طلب شده است. خیلی به راحتی تن به فشار میدهد، چون نگران است جدال با محافظه کاران ادامه کارش را مانند خاتمی به شکست بکشاند». او ادعا کرده که دو گروه عمده بیشترین نقش را در طراحی کابینه روحانی ایفا کدهاند: اول سیدعلی خامنهای و افراد نزدیک به او. دوم علی لاریجانی رئیس قدرتمند مجلس که روحانی برای گرفتن رای اعتماد کابینه به او نیاز دارد: «روحانی میخواهد با توافق با علی لاریجانی، رای اعتمادبگیرد وهزینهای برای مقاومت نپردازد. به نظرم روحانی میخواهد که مسائل داخلی را به محافظه کاران واگذار کند اما در مورد سیاست خارجه اختیار عمل بیشتری داشته باشد.»
یک روزنامه نگار مطلع به تحولات انتخاب کابینه همچنین به این نشریه گفته است که حتی سپاه پاسداران نیز فهرستی از کاندیداهای مورد علاقه خود را به روحانی ارائه کرده است: «آیت الله خامنهای با پنج کاندیدای اولیه روحانی برای وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات، وزارت علوم، سازمان محیط زیست و وزارت کشورمخالفت کرده است.» این افراد به ترتیب از وزاری پیشین دولت اصلاح طلب خاتمی به شمارمی رفتند: احمدمسجدجامعی، علی یونسی، جعفر توفیقی، معصومه ابتکار و مجیدانصاری. به گفته او برخی نمایندگان اکثریت محافظه کار به صراحت به مشاوران روحانی گفتهاند که اگر درانتخاب کابینه نظر آن دخیل نباشد به چند وزیر او رای اعتماد نخواهند داد.
به نوشته این نشریه آمریکایی، شاید همه این فشارها برای این باشد که این روحانی بود که از ابتدا وعده فراجناحی بودن کابینهاش را داد. نه محمدخاتمی اصلام طلب و نه احمدینژاد محافظه کار هیچ کدام چنین وعدهای ندادند. به همین جهت او فشار بسیار بیشتری را از جناحهای مختلف حکومت تحمل میکند. به گفته یکی از افرادی که با او طی هفتههای گذشته دیدار کرده، آنچه که روحانی روی آن مصاحله نخواهد کرد، وزارت خارجه است که انتخاب جواد ظریف دیپلمات کارکشته وسفیرسابق ایران در سازمان ملل، نشانه آن است: «آقای روحانی وعده اصلیاش برداشتن تحریمها و تنش زدایی با غرب است و میخواهد که همه این تحولات ازمسیر وزارت خارجه بگذرد، برخلاف زمان احمدینژاد که از طریق سعید جلیلی که دبیر شورای امنیت ملی بود انجام میشد. او فکر نمیکند که موضوع حقوق مدنی سیاسی که وعده داده بود، در کوتاه مدت سرفصل کاریاش باشد.»
نویسنده مطلب در ادامه با اشاره به اینکه صرف نظراز هر کسی که به عنوان وزرای خود انتخاب کند، روحانی با دو چالش بسیار بزرگ مواجه است، به شرح این دو موضوع پرداخته و گفته اول تحریمها بین المللی و اقتصاد داخلی، که برای حل آن نیازمند اجماع داخلی است در میان سران کشور است. دوم مطالبات مدنی سیاسی بخشهای گستردهای از مردم که حقوقشان به خصوص بعد از انتخابات سال ۸۸ تضعیع شده و کسانی هستند که او را به کرسی ریاست جمهوری رساندند.
به نظر میرسد در میان دعواهای میان جناحهای مختلف حکومت، سرمایه اصلی او فشار افکار عمومی است که هم برای رفع تحریمها بیتاب است هم برای آزادیهای مدنی سیاسی بیشتر. اهرمی است که باید دید چگونه از آن استفاده میکند.
این نشریه سپس این سوال را مطرح میکند که چنین دیدگاهی آیا موفق خواهد شد؟
حسین موسویان مذاکره کننده هستهای در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ به فارین پالیسی گفته است که چنین امکانی وجود دارد؛ «از ترکیب مقدماتی کابینه چنین بر میاید که ایشان در تحقق کابینه فراجناحی درحد بالایی موفق میشود. این ترکیب فعلی که ۷۰-۸۰ درصد به واقعیت نزدیک است، نشان میدهد که در گام اول و در تحقق کابینه فراجناحی موفق میشود و من بخت اینکه مجلس به او رای بدهد را بالا میدهم. اگر مجلس به کابینه او رای بدهد یعنی مجلس میخواهد از برنامهها و سیاستهای آقای روحانی حمایت کندو نمیخواهد تقابل کند بلکه تعامل داشته باشد.»
کریم سجادپور هم با این نظر که حسن روحانی موضوعاتی مانند حقوق بشر را فدای حل مسئله هستهای کرد موافق است. این کارشناس ارشد ایران در موسسه فکری کارنگی در واشینگتن به فارین پالیسی گفت: «با توجه به زبان وادبیات روحانی، مشخص است که او یک جمهوری اسلامی سهلگیرتر را ترجیح میدهد. اما مسئله، اولویت هاست. او ممکن است که نیاز داشته باشدکه سرمایه سیاسی محدود خود را بسط دهد و به جای اینکه با تندروها برای آزادیهای بیشتر سیاسی و اجتماعی به جدال بپردازد، در به یک اجماع داخلی به یک معامله هستهای برسد.»
محمود شمس الواعظین روزنامه نگار و تحلیلگرسیاسی در تهران به این نشریه آمریکایی میگوید: «حسن روحانی در چنین شرایطی میتواند فضای گفتوگو را با جامعه بینالمللی و به صورت مشخص با ایالات متحده جلو ببرد. به خصوص چینش وزارت خارجه از جمله انتخاب جواد ظریف چنین نشانی دارد؛ اینکه دیپلماتهای کارکشته درحال بازگشت به وزارت خارجه هستند. تیمی که روحانی آماده میکند، برای گفتوگو با بحرین و قطر و امارات نیست. معلوم است که این چینش برای مذاکره با بزرگترین قدرت جهانی است و بزرگترین چالش ایران با این قدرت جهانی، مسئله هستهای است.»
حسین موسویان البته با انتقاد از تحریمهای هفته پیش کنگره آمریکا علیه ایران درست چند روز پیش از مراسم تحلیف حسن روحانی و با اشاره به اینکه دولت آمریکا دم از مذاکره میزند ولی کنگره آمریکا از فشار بیشتر برایران سخن میگوید گفت: «همیشه واشینگتن ایران را سرزنش میکرد که نمیدانیم چه کسی در ایران تصمیم میگیرد و با چه کسی مذاکره کنیم؟ اینجا (واشینگتن) که صد مرتبه بدتر از تهران است؟ تهران هم میتواند سرزنش کند آمریکا را که چه کسی واقعا در واشینگتن تصمیم میگیرد؟»
نویسنده این مقاله در پایان نتیجه گیری کرده که صرف نظر از اینکه چه کسانی در کابینه روحانی قرار بگیرند او با دو چالش بزرگ مواجه است: «تحریمهای بین المللی و اقتصاد ایران که میتواند با ایجاد اجماع در میان رهبران ایرانی برای حل آن گام برداشت و دیگر تقاضاهایی مبنی بر احقاق حقوق مدنی و سیاسی بخش وسیعی از رای دهندگان به خصوص کسانی که حقوقشان در جریان و بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ نقض شد. همچنانکه آقای روحانی بین گروههای مختلف سیاسی (اصلاح طلبان و محافظه کاران) به این طرف و آن طرف میچرخد، اما دارایی اصلیاش همان افکار عمومی خواهد بود که از یک طرف نگران برداشتن تحریم هاست و از سوی دیگر برای به دست آوردن حقوق سیاسی ومدنی اشتیاق دارد. در هر دو زمینه او باید متوجه این موضوع شده باشد که هم جامعه بینالمللی و هم مردم ایران نسبت به تحقق مطالبات و رفع نگرانیهایشان بیصبر هستند و ماه عسل او با محافظه کاران نمیتواند چندان به درازا بکشد.»
امیدمعماریان، روزنامه نگار و نویسنده این مقاله نوشته است: «روحانی که ریشه قویای در میان روحانیون سنتی ایران دارد، بخت خیلی کمی برای پیروزی یک مرحلهای داشت اگر چند روز قبل از انتخابات، با وساطت دو رئیس جمهور پیشین، محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی، تنها کاندیدای اصلاحطلب مبارزات انتخاباتی یعنی محمدرضا عارف، به نفع او کناره گیری نمیکرد. به علاوه علیرغم سوابق به شدت محافظه کارانه او، چرخیدن ناگهانی به موضوعاتی مانند حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی از یک سو، و وعده اینکه با روی کار آمدن او تحریمها را برخواهد داشت، توانست اقبال زیادی را متوجه خود کند و نه تنها رای طبقه متوسط شهری بلکه رای طبقات پایین دستی که زیر بار فشارهای اقتصادی هر روز رنج بیشتری میبرند به دست آورد.»
او ادامه داده است: «حالا هر دو گروه از او سهم میخواهند. اصلاح طلبان که هشت سال است کاملا از قدرت حذف شدهاند و دو کاندیدای ریاست جمهوریشان در انتخابات سال ۲۰۰۹، مهدی کروبی و میرحسین موسوی وهمسرش زهرا رهنورد، بیش از هزار روز است که درحصر خانگی به سر میبرند، میخواهند که روحانی برسروعدههای انتخاباتی خود بایستد و وفاداری خود را تثبیت کند. محافظهکاران هم به صورت جدی نگران هستند که اصلاحطلبان به قدرت اجرایی برگردند و بار دیگر جدال بر سر سیاستهای داخلی و خارجی آغاز شود.»
غلامحسین کرباسچی، شهردارسابق تهران، که بعد از انتخابات حسن روحانی با او دیدار کرده است میگوید: «هر جناحی روحانی را تماما از خود تلقی میکند و میخواهد در انتخابهای او همه خواستهای خود را متبلور ببیند. استقلال رأی نهائی ایشان و تصمیم گیری مستقل آقای روحانی است که میتواند چنین نتیجهای دهد که به هر حال جمعی را از برخی انتخابها همچنان ناراضی نگه دارد.»
دو هفته پیش روزنامه کیهان، درسرمقالهای به قلم مدیرمسئولش، حسین شریعتمداری، نوشت که برخی از اسامی مطرح شده در کابینه کسانی هستند که دراعتراضات مردمی سال ۲۰۰۹ دست داشتهاند و از نمایندگان مجلس خواست که به این افراد رای اعتماد ندهند؛ «اکنون نوبت مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مردم است که به وظیفه قانونی و تکلیف اسلامی، انقلابی و مردمی خود عمل کنند و کابینه دولت جدید را از حضور اصحاب وطنفروش فتنه ۸۸ پاکسازی» کنند.
فارین پالیسی با اشاره به نگرانیهای اصلاح طلبان نوشته است: «اصلاح طلبان هم معتقدند که روحانی وزارت خانههای حساس و مهم را یا به محافظهکاران واگذار کرده است ونگران هستند که چرخش روحانی به مواضع اصلاح طلبانه دراثنای رقابتهای انتخاباتی تنها تاکتیکی و به منظور پیروزی بوده باشد.»
صادق زیبا کلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، به فارین پالیسی گفته است: «تعدادی از وزرایی که خاتمی انتخاب کرده بود باعث مخالفت شدید آیت الله خامنهای وسایر رهبران اصولگرا شد. آقای روحانی میخواهد میانهروی کند، یعنی روی خواستهای اصلاح طلبانه تاکید کند اما کسانی را به عنوان وزیر و مشاور به کار نخواهد گمارد که خیلی تحریک اصولگرایان بشود. خاتمی هنر چانه زنی و رایزنی نداشت. اما روحانی درست مثل هاشمی رفسنجانی میتواند مذاکره کند و به مصالحه برسد. آقای خاتمی از طرف رهبری و رهبری اصولگرایان، یک فرضی بود، که او را از خودشان نمیدانستند، اما در خصوص روحانی تا حدودی احساس میکنند از خودشان است. اگر چه او نزدیک به هاشمی رفسنجانی است.»
یکی از افرادی که در کارگروههای تعیین وزاری کابینه روحانی طی هفتههای گذشته مشغول به کار بوده به این نشریه گفته است که با اینکه اکثر افرادی که در این کارگروهها کار میکنند یا میانهروهای نزدیک به او یا از اصلاح طلبان نزدیک به هاشمی رفسنجانی هستند، اما اسامی مطرح شده (کابینه)، نشان میدهد که بیشتر لابیهای پشت پرده و فشارهای محافظه کاران روی تعیین وزار نقش داشته است: «روحانی، یک محافظه کار شبه اصلاح طلب شده است. خیلی به راحتی تن به فشار میدهد، چون نگران است جدال با محافظه کاران ادامه کارش را مانند خاتمی به شکست بکشاند». او ادعا کرده که دو گروه عمده بیشترین نقش را در طراحی کابینه روحانی ایفا کدهاند: اول سیدعلی خامنهای و افراد نزدیک به او. دوم علی لاریجانی رئیس قدرتمند مجلس که روحانی برای گرفتن رای اعتماد کابینه به او نیاز دارد: «روحانی میخواهد با توافق با علی لاریجانی، رای اعتمادبگیرد وهزینهای برای مقاومت نپردازد. به نظرم روحانی میخواهد که مسائل داخلی را به محافظه کاران واگذار کند اما در مورد سیاست خارجه اختیار عمل بیشتری داشته باشد.»
یک روزنامه نگار مطلع به تحولات انتخاب کابینه همچنین به این نشریه گفته است که حتی سپاه پاسداران نیز فهرستی از کاندیداهای مورد علاقه خود را به روحانی ارائه کرده است: «آیت الله خامنهای با پنج کاندیدای اولیه روحانی برای وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات، وزارت علوم، سازمان محیط زیست و وزارت کشورمخالفت کرده است.» این افراد به ترتیب از وزاری پیشین دولت اصلاح طلب خاتمی به شمارمی رفتند: احمدمسجدجامعی، علی یونسی، جعفر توفیقی، معصومه ابتکار و مجیدانصاری. به گفته او برخی نمایندگان اکثریت محافظه کار به صراحت به مشاوران روحانی گفتهاند که اگر درانتخاب کابینه نظر آن دخیل نباشد به چند وزیر او رای اعتماد نخواهند داد.
به نوشته این نشریه آمریکایی، شاید همه این فشارها برای این باشد که این روحانی بود که از ابتدا وعده فراجناحی بودن کابینهاش را داد. نه محمدخاتمی اصلام طلب و نه احمدینژاد محافظه کار هیچ کدام چنین وعدهای ندادند. به همین جهت او فشار بسیار بیشتری را از جناحهای مختلف حکومت تحمل میکند. به گفته یکی از افرادی که با او طی هفتههای گذشته دیدار کرده، آنچه که روحانی روی آن مصاحله نخواهد کرد، وزارت خارجه است که انتخاب جواد ظریف دیپلمات کارکشته وسفیرسابق ایران در سازمان ملل، نشانه آن است: «آقای روحانی وعده اصلیاش برداشتن تحریمها و تنش زدایی با غرب است و میخواهد که همه این تحولات ازمسیر وزارت خارجه بگذرد، برخلاف زمان احمدینژاد که از طریق سعید جلیلی که دبیر شورای امنیت ملی بود انجام میشد. او فکر نمیکند که موضوع حقوق مدنی سیاسی که وعده داده بود، در کوتاه مدت سرفصل کاریاش باشد.»
نویسنده مطلب در ادامه با اشاره به اینکه صرف نظراز هر کسی که به عنوان وزرای خود انتخاب کند، روحانی با دو چالش بسیار بزرگ مواجه است، به شرح این دو موضوع پرداخته و گفته اول تحریمها بین المللی و اقتصاد داخلی، که برای حل آن نیازمند اجماع داخلی است در میان سران کشور است. دوم مطالبات مدنی سیاسی بخشهای گستردهای از مردم که حقوقشان به خصوص بعد از انتخابات سال ۸۸ تضعیع شده و کسانی هستند که او را به کرسی ریاست جمهوری رساندند.
به نظر میرسد در میان دعواهای میان جناحهای مختلف حکومت، سرمایه اصلی او فشار افکار عمومی است که هم برای رفع تحریمها بیتاب است هم برای آزادیهای مدنی سیاسی بیشتر. اهرمی است که باید دید چگونه از آن استفاده میکند.
این نشریه سپس این سوال را مطرح میکند که چنین دیدگاهی آیا موفق خواهد شد؟
حسین موسویان مذاکره کننده هستهای در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ به فارین پالیسی گفته است که چنین امکانی وجود دارد؛ «از ترکیب مقدماتی کابینه چنین بر میاید که ایشان در تحقق کابینه فراجناحی درحد بالایی موفق میشود. این ترکیب فعلی که ۷۰-۸۰ درصد به واقعیت نزدیک است، نشان میدهد که در گام اول و در تحقق کابینه فراجناحی موفق میشود و من بخت اینکه مجلس به او رای بدهد را بالا میدهم. اگر مجلس به کابینه او رای بدهد یعنی مجلس میخواهد از برنامهها و سیاستهای آقای روحانی حمایت کندو نمیخواهد تقابل کند بلکه تعامل داشته باشد.»
کریم سجادپور هم با این نظر که حسن روحانی موضوعاتی مانند حقوق بشر را فدای حل مسئله هستهای کرد موافق است. این کارشناس ارشد ایران در موسسه فکری کارنگی در واشینگتن به فارین پالیسی گفت: «با توجه به زبان وادبیات روحانی، مشخص است که او یک جمهوری اسلامی سهلگیرتر را ترجیح میدهد. اما مسئله، اولویت هاست. او ممکن است که نیاز داشته باشدکه سرمایه سیاسی محدود خود را بسط دهد و به جای اینکه با تندروها برای آزادیهای بیشتر سیاسی و اجتماعی به جدال بپردازد، در به یک اجماع داخلی به یک معامله هستهای برسد.»
محمود شمس الواعظین روزنامه نگار و تحلیلگرسیاسی در تهران به این نشریه آمریکایی میگوید: «حسن روحانی در چنین شرایطی میتواند فضای گفتوگو را با جامعه بینالمللی و به صورت مشخص با ایالات متحده جلو ببرد. به خصوص چینش وزارت خارجه از جمله انتخاب جواد ظریف چنین نشانی دارد؛ اینکه دیپلماتهای کارکشته درحال بازگشت به وزارت خارجه هستند. تیمی که روحانی آماده میکند، برای گفتوگو با بحرین و قطر و امارات نیست. معلوم است که این چینش برای مذاکره با بزرگترین قدرت جهانی است و بزرگترین چالش ایران با این قدرت جهانی، مسئله هستهای است.»
حسین موسویان البته با انتقاد از تحریمهای هفته پیش کنگره آمریکا علیه ایران درست چند روز پیش از مراسم تحلیف حسن روحانی و با اشاره به اینکه دولت آمریکا دم از مذاکره میزند ولی کنگره آمریکا از فشار بیشتر برایران سخن میگوید گفت: «همیشه واشینگتن ایران را سرزنش میکرد که نمیدانیم چه کسی در ایران تصمیم میگیرد و با چه کسی مذاکره کنیم؟ اینجا (واشینگتن) که صد مرتبه بدتر از تهران است؟ تهران هم میتواند سرزنش کند آمریکا را که چه کسی واقعا در واشینگتن تصمیم میگیرد؟»
نویسنده این مقاله در پایان نتیجه گیری کرده که صرف نظر از اینکه چه کسانی در کابینه روحانی قرار بگیرند او با دو چالش بزرگ مواجه است: «تحریمهای بین المللی و اقتصاد ایران که میتواند با ایجاد اجماع در میان رهبران ایرانی برای حل آن گام برداشت و دیگر تقاضاهایی مبنی بر احقاق حقوق مدنی و سیاسی بخش وسیعی از رای دهندگان به خصوص کسانی که حقوقشان در جریان و بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ نقض شد. همچنانکه آقای روحانی بین گروههای مختلف سیاسی (اصلاح طلبان و محافظه کاران) به این طرف و آن طرف میچرخد، اما دارایی اصلیاش همان افکار عمومی خواهد بود که از یک طرف نگران برداشتن تحریم هاست و از سوی دیگر برای به دست آوردن حقوق سیاسی ومدنی اشتیاق دارد. در هر دو زمینه او باید متوجه این موضوع شده باشد که هم جامعه بینالمللی و هم مردم ایران نسبت به تحقق مطالبات و رفع نگرانیهایشان بیصبر هستند و ماه عسل او با محافظه کاران نمیتواند چندان به درازا بکشد.»