حجاب؛ آزادی منفی و آزادی مثبت

نیروهای پلیس ایران به زنی در مورد «حجاب» او هشدار می‌دهند

«حجاب» چالشی گره خورده با «جمهوری اسلامی» است. حکومت به ‌نام دین، می‌کوشد تحمیل‌گر سبک زندگی باشد و چونان نقاد اصلی نوع پوشش ایفای نقش کند. ابزارهای سرکوب و قدرت سخت‌افزاری دراختیار اقتدارگرایان حاکم نیز وسیلهٔ اعمال تحمیل مطلوب‌های ایدئولوژیک شده است. و این همه در سرزمینی رخ می‌دهد که بخش مهمی از شهروندانش، باوری به حجاب اجباری ندارند.

متاسفانه مثل دیگر پدیده‌ها و مقوله‌های مهم، هیچ نظرسنجی علمی و قابل استنادی پیرامون موضوع حجاب در ایران موجود نیست. این‌چنین، داوری‌ها در این مورد، به‌گونه‌ای ناگزیر، متوقف است به ارزیابی‌های شخصی یا پاره‌ای شواهد. آنچه این روز‌ها در فیس‌بوک رخ داده (تولد صفحهٔ «آزادی یواشکی زنان در ایران») البته خود تبیین‌گر بخشی از واقعیت است. آنجا که افزون بر ۳۰۰ هزار نفر در مدت زمانی کوتاه، همراه و همدل با موضوع صفحه می‌شوند.

پابه‌پای این صفحه فیس‌بوکی، و در کنارش، می‌توان به تداوم اعتراض تریبون‌های اصلی اقتدارگرایان در مورد وضع حجاب اشاره کرد. و این در حالی است که ۳۵ سال از عمر جمهوری اسلامی سپری می‌شود. اعتراض‌هایی که به‌گونه‌ای غیرمستقیم و در رویکردی سلبی، نشان‌دهندهٔ یک وضع است. کانون‌های تمامیت‌خواه، البته حجاب را بهانه‌ای برای اعمال فشار به دولت اعتدال‌گرا و حامیانش نیز قرار می‌دهند. همان‌که در دولت اصلاحات نیز موجب و مستمسکی برای سر دادن فریاد «وااسلاما» و به‌راه انداختن «کفن‌پوش»‌ها بود، و ابزاری برای تهییج و همراه ساختن بخشی از لایه‌های اجتماعی سنتی کشور، پشت اقتدارگرایی و علیه دموکراسی.

با وجود تمام تلاش‌ها (تهدید‌ها و تحدید‌ها)، حکومت اما نتوانسته ارزش‌های خود را به اکثریت جامعه ـ و به‌ویژه جوانان و زنان ـ تحمیل کند. همواره راه گریزی یافت شده، و مقاومت در برابر فشار‌ها ـ به شکل‌های گوناگون ـ ادامه داشته است. در خیابان و کوچه و بازار، یا در خانه و محافل دوستانه، تفاوت نگاه با حاکمان به‌قدر لازم مشهود بوده است. تغییرخواهی زنان ایران و تغییرات اجتماعی در ایران چنان واقعی و گریزناپذیر و توانمند بوده که تبلیغات و محدودیت‌سازی‌ها و خشونت نهادهای سرکوب و کوشش پرهزینهٔ دستگاه‌های مبلغ ایدئولوژی حکومت را در عمل بی‌حاصل ساخته است. و این، در جامعه‌ای رخ داده که افزون بر ۶۰ درصد جمعیت آن، زیر ۳۵ سال سن دارند، و اکثریت آنان در متن عصر ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات زندگی می‌کنند و از شاخصه‌های آن بی‌بهره نیستند.

در چنین بستر و وضعی، آیا خواست آزادی حجاب، صرف‌نظر از وجهی که تبیین‌گر یک واقعیت اجتماعی و فریادگر مطالبه‌ای جدی است، می‌تواند در جمهوری اسلامی، منتهی به مقصود مورد نظر و مطلوب شود؟

آزادی منفی و آزادی مثبت

آیزایا برلین، نظریه‌پرداز سیاسی، به دو مفهوم و نگاه به آزادی اشاره می‌کند: «آزادی منفی» و «آزادی مثبت». «منفی» و «مثبت» در تفسیر او، واجد بار ارزشی نیست بلکه رویکردی سلبی و اثباتی را توضیح می‌دهد. از این زاویه، آزادی منفی، به مفهوم «آزادی از» و آزادی مثبت به مفهوم «آزادی در» است. «دو روی سکه»‌ای، برای تبیین و تدقیق یک مفهوم.

آزادی منفی به این معنا که کسی یا چیزی یا قدرتی بیرونی، در کنش‌های فرد دخالت بازدارنده نداشته باشد. در این برداشت از آزادی، فرد مختار است کنش خود را آن طور که مایل است پیش برد و از هر نوع دخالت بیرونی مصون باشد. به بیان دیگر، فرد هرگونه عامل بیرونی مخل کنش آزادانهٔ خود را نفی می‌ کند و آزادی وجهی سلبی می‌یابد.

آزادی مثبت اما ناظر به چگونگی پیش بردن کنش فردی است؛ صاحب اختیار خود بودن، و این‌که عمل فرد متأثر از اراده و تصمیم خود وی باشد. فرد از منظری عقلانی و اثباتی، آگاهانه و مختار و کارگزار و کنشگر در پی تحقق هدف خود باشد. مفهومی که ‌حق مشارکت در قدرت عمومی را نیز در خود دارد. این‌که فرد بتواند در مقام عامل و فاعل اهداف و شیوه‌های رسیدن به آن‌ها را تصور و طراحی کند.

برلین حدود آزادی فرد را وابسته به این مولفه‌ها و عوامل می‌داند: تعداد امکاناتی که در برابر وی وجود دارد؛ سهولت یا چگونگی دسترسی به این امکانات؛ میزان اهمیّت این امکانات در مقایسه با یکدیگر از زاویهٔ نقشه‌ای که شخص برای زندگانی خود دارد؛ تأثیر اعمالِ دیگران در میزان دسترسی فرد به امکانات مزبور؛ و ارزشی که نه تنها خود فرد بلکه جامعه‌ای که او در آن زندگی می‌کند برای آن امکانات قائل است.

آیا منتقدان حجاب در جمهوری اسلامی، از این زاویه به مطالبهٔ خود و آزادی پوشش نگریسته‌اند؟

آزادی حجاب در ایران، چگونه؟

آزادی حجاب در ایران، تا اطلاع ثانوی، و تا تداوم استبداد زیر پردهٔ دین، منتفی است. بازگشت به دورانی چون دههٔ ۵۰ که باحجاب و بی‌حجاب، با احترام به یکدیگر، در کنار هم، و به اتکای حمایت قانون، آزاد می‌زیستند، سهل نیست. آزادی و وضعی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز برای چند ماهی ادامه داشت، و اندک اندک، با افزایش سخت‌گیری‌های حکومتی و تشدید اختناق سیاسی، به حداقل رسید و در‌‌نهایت پایان یافت.

جامعهٔ ایران با وجود حضور پررنگ گرایش‌های سنتی-مذهبی در لایه‌هایی از آن، البته مداراپیشگی و توان همزیستی سلایق فرهنگی گوناگون را نشان داده است. حضور طیف‌های گوناگون فرهنگی در اعتراض‌های مدنی پس از انتخابات ۸۸ (جنبش سبز)، و حتی در نمازجمعه معروف به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی، گواهی مهم و جدید بر این ادعاست.

با وجود این‌، مانع مهم بر سر راه این همزیستی توام با احترام و رعایت حقوق شهروندی دیگری، به قدر لازم قدرتمند و مستقر است (استبداد زیر پردهٔ دین و با تکیه بر قوانین نظام اقتدارگرا). وضعی که منجر به شکل‌گیری و تشدید گرایش‌های «ضددینی» در میان طیفی از ایرانیان شده است.

مستقل از این، زنانی که در پی مطالبهٔ حق پوشش آزاد و انتخاب حجاب هستند، ناگزیرند از زاویه‌ای که در بالا ـ و از نگاه آیزایا برلین ـ تبیین شد، در مورد محور‌ها و مقوله‌های متعددی به تأمل بنشینند. سرفصل‌ها و پرسش‌هایی ازجمله موارد زیر:

عوامل مزاحم و موانع بیرونی که مخل کنش آزادانهٔ فرد هستند، چه ویژگی‌ها و توانمندی‌هایی دارند؟ شهروندان معترض به وضع مستقر، چگونه می‌خواهند مطالبهٔ خود را متحقق کنند و به اهداف خود نائل آیند؟ چه امکاناتی برای دسترسی به اهداف مورد نظر موجود است؟ آیا می‌توان آزادی حجاب را منتزع و جدا از دیگر مقوله‌های مرتبط با نظام سیاسی مستقر، متحقق ساخت؟ مطلوب‌ها و هدف‌های شخصی، چه نسبتی با اولویت‌های اجتماعی پیدا می‌کند؟ آیا صرف طرح یک مطالبه، بدون مهندسی راه نیل به مطالبه، وافی به مقصود و راضی‌کننده است؟ نفی و بی‌اعتنایی به عامل مزاحم بیرونی، تا حد و سقفی ممکن است؛ چگونه می‌توان از دخالت بیرونی مصون ماند؟ تلاش برای رهایی از حجاب اجباری و زندگی در وضعی آزاد، چه نسبتی با پیچیدگی‌های دموکراتیزاسیون در ایران امروز و نیز بحث گذار به دموکراسی برقرار می‌کند؟

پاسخ‌گویی به پرسش‌هایی از این دست که آمد، و تأمل در مورد محورهای یاد شده، اگرچه برای تمام زنان معترض به وضع موجود، نه ممکن است و نه در خور اهمیت یا واجد اولویت، اما به‌نظر می‌رسد برای کنشگران فعال و پیگیر آزادی حجاب در ایران، قابل گریز و صرف نظر کردن نیست.

---------------------
یادداشت‌ها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاه‌های رادیو فردا.