خط لوله ایران-پاکستان؛ بازی‌های سیاسی، فایده‌های راهبردی-اقتصادی

به رغم برخی خوشبینی‌ها در رسانه‌های ایران در مورد بهره‌برداری به موقعِ پروژه خط لوله ایران-پاکستان، پیشرفت کُند آن در خاک پاکستان و فشارهای آمریکا، تکمیل آن را درهاله‌ای از ابهام فرو برده است (در تصویر: پرده‌باری رسمی از پروژه با حضور مقام‌های رسمی دو کشور)

محمود احمدی نژاد و آصف علی زرداری، رئیس جمهوری پاکستان، ۲۱ اسفند سال پیش در نقطه صفر مرزی دو کشور طی مراسمی پروژه خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان را که «خط لوله صلح» نیز نامیده می‌شود، افتتاح کردند.

این خط لوله در صورت تکمیل، با طول ۱۹۳۵ کیلو متر، گاز تولید شده در میدان «پارس جنوبی» را به منطقه «نواب شاه» در شمال کراچی انتقال خواهد داد.

طول این خط لوله در ایران ۱۱۵۰ کیلومتراست که از پالایشگاه گازعسلویه تا مرز پاکستان ادامه خواهد داشت.

تاکنون قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا لوله‌گذاری ۹۰۰ کیلومترازاین پروژه را ازعسلویه تا ایرانشهربه پایان برده ولوله گذاری ۲۵۰ کیلومترِ باقیمانده را تا مرز پاکستان در دست اجرا دارد. اسلام آباد مسئولیت عملیات احداث بخش پاکستان این خط لوله را به طول ۷۸۵ کیلومتر به عهده گرفته و بر پایه قراردادی که بین دو کشور بسته شد، خط لوله صلح در پایان ماه دسامبر ۲۰۱۴ به بهره‌برداری خواهد رسید.

ضرب‌الاجل بهره‌برداری، ابهام در تکمیل پروژه

به رغم برخی خوشبینی‌ها در رسانه‌های ایران در مورد بهره‌برداری به موقعِ این پروژه، پیشرفت کُند آن در خاک پاکستان و فشارهای آمریکا، تکمیل آن را درهاله‌ای از ابهام فرو برده است.

به گزارش رسانه‌های پاکستانی، احمد خالدی، معاون امور بین الملل و بازرگانی وزارت نفت ایران، در اوایل خرداد ماه سال جاری طی نامه‌ای به معاونت وزارت انرژی پاکستان خواستار شتاب در احداث خط لوله گاز در خاک این کشور شده است.

رسانه‌های پاکستان مهمترین دلیل تاخیر در لوله‌گذاری را جا به جایی قدرت در کابینه دولت پاکستان اعلام کرده‌اند؛ این در حالی است که بر پایه قرار داد بسته شده بین دو کشور، چنانچه پاکستان در موعد مقرر آماده تحویل گاز از ایران نباشد باید جرایمی را پرداخت کند.

درشرایطی که ضرب‌الاجل بهره‌برداری از خط لوله ایران و پاکستان نزدیک است، جم کمال خان ، وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان، به تازگی با اشاره به اینکه تکمیل این پروژه دستکم ۲۴ ماه زمان خواهد برد، گفته است: جریمه هر روز دیر کرد برای پاکستان سه میلیون دلار خواهد بود. اما مسئولان وزارت نفت ایران، با استناد به بند «ضوابط پرداخت» قرار داد بین دو کشور، جریمه روزانه پاکستان را در صورت تعلل در پی‌گیری این پروژه و یا صرفنظر ازادامه آن، نزدیک به هشت میلیون دلار میدانند که برابربا قیمت ۷۵ میلیون فوت مکعب (۲۱.۵ میلیون متر مکعب) گازی است که ایران باید به پاکستان صادر کند.

فشار های آمریکا و کمک‌های عربستان

به رغم تضمین‌های سفت و سخت پیش بینی شده در قرارداد دو جانبه و همکاری‌های پی‌گیر و نرمش های در خورِ توجه‌ای که ایران برای به پایان بردن این پرژوه، حتی با سرمایه‌گذاری در بخش پاکستان، از خود نشان داده، نواز شریف که از نیمه خرداد امسال بر کرسی نخست وزیری پاکستان نشسته، به تازگی گفته است: آمریکا بار دیگر درباره احتمال اعمال تحریم در رابطه با پروژه خط لوله ایران- پاکستان به اسلام آباد هشدار داده است.

آمریکا با مخالفت دیرینه‌اش با خط لوله صلح بر این باور است که این لوله به ایران امکان خواهد داد که گاز بیشتری بفروشد و تحریم‌های بین المللی را در رابطه با برنامه هسته‌ایش تضعیف کند. واشینگتن در سال ۲۰۱۰ از اسلام آباد خواسته بود که پروژه را ترک کند و در مقابل از کمک‌هایی قابل ملاحظه آمریکا برای واردات گاز طبیعی مایع بر خوردار شود.

ریاض نیز در سال ۲۰۱۲ با ارائه یک بسته پیشنهادی به اسلام آباد برای رفع برخی از نیازهای انرژی و مالی‌اش کوشش کرد تا پاکستان را از همکاری با ایران باز دارد. در ماه ژانویه ۲۰۱۳ ، مایکل دادمن، سر‌کنسول آمریکا در پاکستان، گفت: وزارت خارجه آمریکا، در صورت ادامه پاکستان به اجرای پروژه خط لوله صلح، تحریم‌هایی را علیه این کشور اعمال خواهد کرد. او در پاسخ به این سئوال یکی از خبرنگاران که آیا پاکستان به عنوان کشوری مستقل نمی‌تواند سیاستی ترسیم کند تا مشکل بحران انرژی خود را حل کند، گفت: اجرای پروژه خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان بر خلاف قوانین آمریکا است و ما نمی‌توانیم پاکستان را در انجام آن یاری دهیم.

«قانونِ جامع تحریم، پاسخگویی و منع سرمایه‌گذاری در ایران» که در سال ۲۰۱۰ در آمریکا تصویب شد، کشورها و شرکت‌های خارجی را به خاطر فعالیت‌شان در بخش انرژی این کشور تحریم می‌کند.

با این وجود، به گفته سخنگوی وزارت خارجه پاکستان، آن کشور یک «پیشنهاد غیر رسمی و مکتوب» را که در برگیرنده موضع پاکستان در قبال خط لوله ایران- پاکستان و نیازهای حاّد و حیاتی پاکستان به انرژی بود، در اوائل ماه اوت در جریان سفردو روزه جان کری، وزیر خارجه آمریکا، به اسلام آباد به او ارائه کرد. هدف از این کار جویا شدن نظر واشینگتن در مورد اعمال تحریم های احتمالی آمریکا و یا غیر آن علیه پاکستان بود.

نیاز حاد به انرژی، سیر صعودی تقاضا

پاکستان با بحران انرژی بی‌سابقه ای روبه‌روست که دامن صنایع و خانوارهای پاکستان را گرفته است. روزنامه انگلیسی زبان «داون» چاپ پاکستان به نقل از وزارت آب و برق ترکیب انرژی پاکستان را چنین گزارش کرده است: ۴۸.۹ درصد گاز؛ ۳۲.۱ در صد نفت؛ ۷.۸ در صد ذغال سنگ؛ ۱۰.۶ در صد نیروی محرکه آب؛ و ۰.۷ درصد انرژی هسته‌ای.

بر پایه این آمار نزدیک به نصف انرژی مصرف شده در پاکستان وابسته به گاز است. این کشور در برای تولید نزدیک به یک سوم انرژی خود به ۶۳ میلیون تن نفت نیاز دارد که ۷۸ در صد آن را وارد می‌کند و بقیه آن را از معادن داخلی تامین می‌کند.

در حال حاضر پاکستان روزانه ۱۶ هزار مگاوات برق تولید می‌کند در حالیکه تقاضای روزانه برق صنایع و خانواراین کشور به ۱۸ هزار مگاوات می‌رسد. در ماه مه امسال قطع برق در اغلب مناطق صنعتی کراچی به ۱۰ تا ۱۲ ساعت در روز رسید.

دولت نواز شریف قول داده است که مسئله قطع برق را در سطح کشور در سه سال آینده حل کند. این در حالی است که بر پایه پیش‌بینی‌های انجام شده، میزان تقاضا در پاکستان در چهار سال آینده از ۳۰ هزارمگاو ات تجاوز خواهد کرد.

در این راستا واشینگتن سعی دارد که از طریق «سازمان توسعه بین المللی آمریکا»، چند سد کوچک در پاکستان بسازد که بهره‌برداری از آنها در دو یا سه سال طول انجام می‌شود. این سد ها قادر خواهند بود روزانه نزدیک به ۱۵۵ مگا وات برق تولید کنند که در مقابل نیاز های پاکستان ناچیز است.

گزینه‌ها

بر پایه آمار «اداره اطلاعات انرژی آمریکا» ذخیره منابع گازی پاکستان ۲۶ میلیارد فوت مکعب است که با توجه به روند مصرف در این کشورتا هفت سال یعنی تا سال ۲۰۲۰ دوام خواهد آورد. بنا براین پاکستان برای تامین گاز مورد نیاز فعلی و آینده خود از خارج چهار گزینه پیش رو دارد: لوله گازی ایران- پاکستان، لوله گازی ترکمنستان- افغانستان-پاکستان – هند موسوم به «تاپی» ، لوله قطر– پاکستان از راه دریا، و خرید گاز طبیعی مایع.

بسیاری از کارشناسان بر این باورند که گزینه دریافت گاز از ایران بهترین گزینه برای پاکستان است. اندیشکده «گروه تحلیل جنوب آسیا» در گزارشی آوره است که خروج موفقیت‌آمیز آمریکا از افغانستان بدون جلب همکاری پاکستان امکان پذیر نخواهد بود ؛ «لذا آمریکا با درک اهمیت ژئوپولیتکی پاکستان باید به جای مخالفت با پروژه خط لوله ایران – پاکستان، احداث آن را یاری دهد».

ایران در حال حاضر شش تا نه میلیارد فوت مکعب گاز به ترکیه صادر می‌کند و میزان صادرات آن به ارمنستان به یک میلیارد متر مکعب می‌رسد و قرار است در آینده نزدیک این میزان را تا ۲.۳ میلیارد متر مکعب افزایش دهد. گزارش همین اندیشکده می‌گوید «این سئوال مطرح است که چرا آمریکا با صدور گاز به این کشور ها مخالفت نمی‌کند ولی با احداث لوله ایران – پاکستان مخالفت می‌کند».

آمریکا مدام پاکستان را تشویق می‌کند که به پروژه «تاپی» با هزینه پیش بینی شده ۱۰ میلیارد دلار بپوندد. به تازگی آمریکا از پاکستان دعوت کرد که در گفت‌وگو های مربوط به این پروژه در ۲۲ اوت امسال در هند شرکت کند ولی اسلام آباد ظاهرا به علت افزایش تنش با دهلی نو بر سر کشمیر، از پیوستن به آن خوداری کرد.

فایده‌های اقتصادی و استراتژیک

ازآنجایی‌که گاز ارزان‌ترین منبع تولید انرژی است، لوله گازی ایران- پاکستان می‌تواند راهگشای برخی از مسائل سیاسی – اقتصادی پاکستان باشد ولی سئوال مهم این است که این کشور چگونه می‌تواند از سازه های ژئو پولیتیک واقتصادی مربوط به این لوله گاز به نفع خود و تامین منافع ملی‌اش استفاده کند و خود را از خاموشی‌های طولانی و کمبود حاد انرژی نجات دهد.

این خط لوله نه تنها برای پاکستان که برای ایران نیز سود های راهبردی و اقتصادی دارد. ایران از طریق پاکستان می‌تواند گاز خود را به مشتریان دیگری مانند چین یا هند انتقال دهد گو اینکه دهلی نو تحت فشارهای آمریکا فعلا از این پروژه کناره‌گیری کرده است. در صورت انتقال گاز ایران به مشتریان تازه‌ای از طریق پاکستان، این کشور با توجه به موقعیت ژئو استراتژیکی‌اش می‌تواند به شاهراه انتقال گاز در منطقه تبدیل شود که این کار جدا از فایده‌های اقتصادی ، به همگرایی منطقه‌ای و کاهش تنش به ویژه در شبه قاره هند کمک خواهد کرد

از آنجایی‌که لوله ایران– پاکستان ازمنطقه بلوچستان پاکستان عبور خواهد کرد ، توسعه اقتصادی این منطقه و التزام اسلام آباد برای ایجاد امنیت در این استان، تاثیر مستقیم بر امنیت جنوب شرق ایران خواهد داشت. این خط لوله علاوه بر سود آوری و ایجاد تنوع در صادرات گاز ایران و پر رنگ کردن نقش ایران در تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای، در داخل ایران نیز می‌تواند به رشد اقتصادی و اشتغال‌زایی استان‌های کمتر توسعه‌یافته مانند بوشهر، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، و کرمان کمک کند.