نظام حاکم بر ایران یکی از پایههای مشروعیت خود را «اسلامی» بودن میداند. نظام جمهوری اسلامی همچنین خود را امالقرا (مادرشهر) جهان اسلام و رهبر خود را «ولی امر مسلمین جهان» میداند. هزینهای که نظام جمهوری اسلام در ترسیم این مشروعیت خرج کرده بر کسی پوشیده نیست.
حال تصور کنید که در تنش حاکم میان تهران و ریاض، عربستان بتواند جمهوری اسلامی را از تنها نهاد و مهمترین نهاد اسلامی یعنی سازمان همکاری اسلامی اخراج یا تعلیق کند. حتی تصور چنین رویدادی، تصوری مهیب است که کشوری با داعیه ام القرا بودن و رهبری با داعیه ولی امر مسلمین بودن، از سازمان همکاری اسلامی اخراج شود.
از این دردناکتر اینکه اگر این رویداد تلخ توسط رقیب منطقهای ایران یعنی عربستان سعودی اتفاق بیافتد، تلخی آن صد چندان خواهد بود.
اما، آیا قرار است جمهوری اسلامی از سازمان همکاری اخراج یا تعلیق شود؟ پاسخ را باید در اقدامات ایذائی جویا شد که ریاض با بهره بردن از دیپلماسی سازمانی در صدد اجرای آن است. بنا به اعلام شبکه العربیه (وابسته به عربستان) شورای روابط بین الملل خلیج فارس از کشورهای اسلامی درخواست کرده تا به دلیل آنچهاین شورا «رفتارهای زیانبار و فرقهگرایانه ایران» نامیده جمهوری اسلامی را از سازمان کنفرانس اسلامی اخراج کند.
تا اینجای کار چنین درخواستی جز یک تقاضای غیرالزام آور نیست ولی آنچه مهم است بازتاب این خبر است که جمعی از کشورهای منطقه برای اولین بار در تاریخ روابط ایران و عرب، خواستار اخراج ایران از سازمان همکاری اسلامی شدهاند.
صرف چنین درخواستی خود لطمه حیثیتی برای هر کشوری میتواند باشد حتی اگر صورت واقع به خود نگیرد. گرچه اعمال چنین تنبیهی بر ضد جمهوری اسلامی تا اینجا چیزی در حد لفظ است ولی از یاد نباید برد که چهار سال پیش از این، سازمان همکاری اسلامی با اجماع آراء عضویت سوریه را در این سازمان به حالت تعلیق در آورده است. در آن رأیگیری تنها مخالف تعلیق عضویت سوریه در سازمان همکاری اسلامی، ایران بود.
اینک شواهدی در دست است که برخی کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی به دنبال اعمال سناریوی مشابه هستند با این تفاوت که این بار جمهوری اسلامی را هدف این اقدام خود دارند تا عضویتش را در سازمان همکاری اسلامی تعلیق یا آن را اخراج کنند.
ماه گذشته ۱۱ کشور عربی در نامهای به بان گیمون دبیرکل سازمان ملل متحد در مورد «ادامه نقش منفی ایران که باعث درگیری و بی ثباتی در منطقه شده و همچنین سیاستهای توسعهطلبانه، عدم رعایت حق حاکمیت ملی و مداخلههای پی در پی در امور داخلی کشورهای عربی» هشدارداده بودند.
این کشورها شامل شش کشور شورای همکاری خلیج فارس (بحرین، کویت، عمان، قطر، سعودی و امارات) و پنج کشور دیگر عربی از جمله مصر، اردن، مراکش، سودان و یمن هستند. در میان این کشورها به ویژه حضور عمان که به طور سنتی واجد روابط حسنه با تهران است، به دلیل چرخشی که در سیاست خارجهاش در برابر ایران مشاهده میشود، بسیار تاملبرانگیز است.
به دنبال آن نامه به دبیرکل ملل متحد، فعالیتهایی از برخی کشورهای عربی دیده میشود که به دنبال اخراج جمهوری اسلامی از سازمان همکاری اسلامی هستند. در این میان نقش عربستان به وضوح بارز است. این کشورها از جمله در سیزدهمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی در استانبول در بیانیه پایانی که از تصویب تک تک کشورهای عضو (از جمله عراق و لبنان) گذشت، حزبالله لبنان را سازمانی تروریستی و جمهوری اسلامی را حامی تروریسم معرفی کردند.
دیپلماسی فعال عربستان در این سازمان به گونهای بود که امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه ایران، سازمان همکاری اسلامی را به ادارهای از ادارات وزارت خارجه سعودی توصیف کرده بود.
نفس چنین اظهار نظری از سوی معاون وزیر خارجه خود گویای دستِ باز عربستان در بهره بردن از سازمان همکاری اسلامی در راستای منافع خود است.
در دیگر اقدام اخیر خود، سازمان همکاری اسلامی در توبیخ حوثیهای یمن موافقت خود را در مورد ارجاع مسئله «بمباران مکه» به سازمان ملل اعلام کرده است. بنا به ادعای عربستان، هدف حوثیها از شلیک یک موشک بالستیکی به درون خاک عربستان هدف قرار دادن مکه بود.
چنانچه مشاهده میشود عربستان و کشورهای اقماریاش با بهره بردن از انفعال سیاست خارجی جمهوری اسلامی، فعالانه از سازمان همکاری اسلامی برای پیشبرد اهداف خود استفاده مفید کردهاند. هیچ دور از اندیشه نیست که با درخواستی که از سوی شورای روابط بین الملل خلیج فارس از سازمان همکاری اسلامی شده مسئله تعلیق یا اخراج جمهوری اسلامی از سازمان همکاری اسلامی صورت جدی به خود بگیرد؛ همچنان که پیشتر این سازمان عضویت سوریه را نیز به حالت تعلیق در آورد.
این سازمان در سند تاسیسیاش که مورد امضای ایران نیز قرار گرفته بود، خود را نماینده «امت اسلامی» توصیف کرده است. روشن است که اخراج یا تعلیق ایران از این سازمان به معنی اخراج و تعلیق از عضویت در «امت اسلامی» تلقی خواهد شد. چنین تلقی از نظر حیثیتی ضربه مهیبی به کشوری است که خود یکی از اعضای موسس سازمان همکاری اسلامی بوده است. این ضربه حیثیتی آن گاه دردناک تر خواهد بود که همگان بدانند موتور محرک برای چنین اقدامی علیه تهران عربستان است.
ماههای پیش رو، مشخص خواهد کرد که مسئله تعلیق یا اخراج جمهوری اسلامی از سازمان همکاری اسلامی تا کجا امکان تحقق دارد ولی آنچه از هم کنون قابل نتیجهگیری است، عبارت است از:
یکم؛ انفعال مطلق جمهوری اسلامی در درون سازمان همکاری اسلامی
دوم؛ بهره برداری فعالانه عربستان از سازمان همکاری اسلامی به نفع اهداف خود
سوم؛ ضربه حیثیتی که تا همینجا طرح چنین تقاضایی به جمهوری اسلامی زده است.
-----------------------------------
یادداشتها، آرا و دیدگاههای نویسندگان خود را بیان میکنند. آرا و دیدگاه نویسندگان، لزوما بازتاب نظری از سوی رادیو فردا نیست.