رادیو و تلویزیون دولتی ایران در سرازیری ورشکستگی

عزت‌الله ضرغامی، رئیس رادیو تلویزیون دولتی ایران

رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی سال‌هاست در جلب اعتماد و جلب مخاطب ورشکسته است اما در دوران احمدی‌نژاد با تزریق درآمدهای نفتی آن را سرپا نگاه داشتند. بودجهٔ این سازمان از حدود ۳۰۰ میلیارد تومان در سال ۸۵ به حدود ۳ هزار میلیارد تومان در سال ۹۲ رسید (۱۰ برابر) اما با کاهش درآمدهای نفتی ورشکستگی در تولید نیز به تدریج دارد خود را آشکار می‌کند.

سازمان همانند یک چاه ویل هر ساله فرا‌تر از نرخ تورم بودجهٔ بیشتری می‌خواهد اما کاهش درآمدهای نفتی چنین چیزی را غیر ممکن ساخته است. این غول آن چنان بزرگ شده که دیگر تغذیهٔ آن دشوار شده است. همین اتفاق دارد به تدریج در حوزهٔ دیوانسالاری دینی (مساجد، حوزه‌های علمیه، سازمان‌های تبلیغات دینی) نیز می‌افتد. بودجه‌های بی‌سر و حساب گذشته برای تولید برنامه‌های تبلیغاتی و القا کنندهٔ ایدئولوژی و سبک زندگی حاکمان دیگر کفاف رشد سرطانی رادیو و تلویزیون دولتی را نمی‌کنند.

ادعای کمبود بودجه

تلویزیون اکنون قدرت پرداخت به تهیه کنندگان برنامه‌ها را ندارد. بنا به گفتهٔ نمایندهٔ سازمان رادیو و تلویزیون دولتی در جریان تصویب بودجهٔ سال ۹۳ این سازمان ۸۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه دارد. اما مشاور روحانی این مبلغ را اضافه بر بودجهٔ جاری دانسته و می‌گوید: «تاکنون تنها دو مورد از سوی رئیس سازمان صداوسیما به شورای نظارت ارجاع شده است. مورد اول درخواست مبلغ سنگینی از سوی رئیس سازمان صداوسیما از رئیس جمهور علاوه بر بودجه رسمی این سازمان بوده است که با توجه به آنکه مبلغ مذکور معادل بودجه یک سال صداوسیما و علاوه بر آن بوده و برای تامین آن فرصتی دوماهه به دولت داده شده است، رئیس جمهور این درخواست را برای بررسی به معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی و شورای نظارت بر صداوسیما ارجاع داده است.» (الف، ۵ اسفند ۱۳۹۲)

بودجهٔ سال‌های قبل سازمان حدود ۳ هزار میلیارد تومان بوده است (اعلام شده توسط معاون صدای سازمان در اردیبهشت ۹۱) و اگر این رقم را مبنا قرار دهیم بودجهٔ اضافی درخواست شده به روایت مشاور روحانی حدود ۳ هزار میلیارد تومان بوده است. معاون تلویزیون دولتی نیز به صراحت خواستار پنج هزار میلیارد تومان بودجه برای این سازمان شده بود. (اعتماد ۲۲ دی ۱۳۹۲)

سازمان رادیو و تلویزیون دولتی که تحت نظارت و حسابرسی هیچ نهادی نیست آن چنان از حیث اداری بزرگ شده و آن چنان شبکه‌های خود را گسترده است که دیگر با بودجهٔ سالانهٔ خود توان برنامه‌سازی و گسترش ندارد مگر آنکه بودجهٔ دستگاه‌های دیگر را به خود اختصاص دهد. به عنوان نمونه بر اساس تبصره الحاقی ۶ بخش هزینه‌ای لایحه بودجه سال ۹۳ کل کشور، مبلغ سه هزار میلیارد ریال از محل اعتبارات بند ۴۴ ردیف ۵۳۰۰۰۰ برای سیگنال رسانی زمینی به ایستگاه‌ها و مراکز رادیویی و تلویزیونی و ارتقای پوشش سیگنال رسانی در سطح ایران با کمک فیبر نوری و لینک فرستنده‌های سیگنال رسان که به وزارت ارتباطات تخصیص یافته بود به سازمان صداوسیما اختصاص یافت. (فارس ۲۰ بهمن ۱۳۹۲)

مشکل کمبود بودجه برای برنامه‌سازی

وضعیت کمبود بودجه برای برنامه سازی به شکلی است که مشهور‌ترین برنامه‌های تلویزیون میان زمین و آسمان معلق بوده یا هستند (مثل کلاه قرمزی برای عید ۹۳ که در ‌‌نهایت هزینهٔ آن را پرداخت کردند) اما برنامه‌های تبلیغاتی بدون مشکل تولید می‌شوند. پرداخت‌های تهیه کنندگان فیلم‌ها ‌گاه تا دو و سه سال به تاخیر افتاده است. پروژه‌های جدید نیز بر اساس فرمول‌های تازه مثل درآمد زایی برنامه‌ها از منابع خصوصی و عمومی و دولتی تنظیم می‌شوند. تلویزیون از برنامه سازان انتظار دارد خود پول جذب کنند.

رادیو و تلویزیون دولتی آن قدر در پرداخت‌هایش بد قولی کرده که کادر تولید بدون دریافت حق الزحمه کار را شروع نمی‌کنند. همین امر باعث شده که پروژه‌ها معطل تامین بودجه بمانند و تهیه کننده‌ای با اعتماد به بخش مالی پروژه‌ای را شروع نمی‌کند. مقامات رادیو و تلویزیون دولتی مشکلات تولید خود را متوجه دولت و کمبود بودجه می‌سازند در حالی که ساخت و عدم ساخت برنامه‌های مورد نظر این مدیران تفاوتی ایجاد نمی‌کند. این برنامه‌ها نه می‌توانند آگهی جذب کنند و نه مخاطب.

کاهش درآمد آگهی

مدیران و تهیه کنندگان رادیو و تلویزیون دولتی با اتکا به طرح خیالی «جنگ نرم» در دو دههٔ گذشته برای برنامه‌های بی‌مخاطب یا کم مخاطب خود از درآمد نفت استفاده کرده‌اند. سازمانی که انحصار پخش رادیویی و تلویزیونی را در اختیار دارد در تامین هزینه‌هایش از طریق آگهی ناتوان بوده و سربار بودجهٔ ملی است. همچنین این سازمان برای تبلیغات سیاسی یک سویه فربه‌تر و فربه‌تر شده است. اما برنامه‌های تلویزیون آن چنان ملالت آور شده‌اند که بخش خصوصی انگیزهٔ چندانی برای دادن آگهی ندارد و درآمد آگهی تلویزیون هم کاهش یافته است. آگهی دهندگان به تلویزیون نیز عمدتا شرکت‌های دولتی و عمومی و شبه دولتی هستند که با کاهش درآمدهای نفتی آن‌ها نیز نمی‌توانند مثل گذشته هزینه کنند.

تهیه کننده یا دلال؟

تهیه‌کنندگان موجود تلویزیون اکثرا دلالان فرهنگی‌ای هستند که یا بودجهٔ تلویزیون را صرف بخش خودی فرهنگ می‌کنند یا بودجهٔ فرهنگی نهادهای دیگر را به سمت تلویزیون جریان می‌دهند (به همین دلیل هزینه‌ها‌ی واقعی تلویزیون همیشه بیش از بودجهٔ آن است). بسیاری از تهیه‌کنندگان تلویزیون کاسبان خُرد بازار (مرتبط با روحانیون و نیروهای اقتدارگرا) یا نزدیکان و عوامل خدماتی قدرتمندان هستند و صرفا بر اساس ارتباطات خود می‌توانند به مدیران فرهنگی دسترسی داشته باشند. شغل تهیه‌کنندگی برای تلویزیون یک کار حرفه‌ای به حساب نمی‌آید. این‌ها هیچ تجربه و تخصصی در برنامه سازی ندارند و تلویزیون از همین جهت آن‌ها را ترجیح می‌دهد.

فروش آنتن

تلویزیون دولتی ایران در دهه‌های شصت و هفتاد مرز میان آگهی و برنامه را رعایت و حتی شروع آگهی‌ها را با تصاویر و موسیقی خاص اعلام می‌کرد. اما در دهه‌های هشتاد و نود این مرز مخدوش شده است. بینندگان این رسانه در برابر برنامه‌هایی قرار می‌گیرند که ظاهرا آگهی نیستند (مثل مصاحبه با یک کار‌شناس یا گزارشی از یک رویداد اجتماعی یا اقتصادی) اما در واقع دارند رپرتاژ آگهی تماشا می‌کنند. تلویزیون دولتی آن چنان بسط یافته و پر هزینه شده که دیگر بودجه‌های رسمی و غیر رسمی، برداشت از بودجهٔ دیگر سازمان‌ها، فشار از طریق بیت برای گرفتن بودجهٔ بیشتر و آگهی‌های معمول کفاف هزینه‌های آن را نمی‌دهد. همهٔ این بودجه‌ها نیز صرف ساختن و پخش برنامه‌هایی می‌شود که مخاطب چندانی ندارند.

بهترین سناریو: انحلال سازمان رادیو و تلویزیون دولتی

با توجه به وضعیتی که سازمان رادیو و تلویزیون دولتی پیدا کرده بهترین سناریو برای این سازمان تعطیلی آن است تا بودجهٔ کشور از یک بار حدود ۵ هزار میلیارد تومانی خلاص شود. همچنین همهٔ تاسیسات و امکانات این سازمان را می‌توان در مزایده به بخش عمومی (شهرداری‌ها) یا خصوصی فروخت و عواید آن را در بخش‌های زیر بنایی کشور صرف کرد. در این شرایط روحانیونی که از این سازمان ارتزاق می‌کنند به مساجد بازخواهند گشت، دلالانی که تحت عنوان تهیه کننده عمل می‌کنند به بازار بر می‌گردند، بسیجیان و نظامیانی که جذب این سازمان شده‌اند به پادگان‌ها خواهند رفت و سیاسی‌هایی که از این سازمان برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره گیری می‌کنند به گروه‌های و احزاب سیاسی خواهند پیوست.

البته در این شرایط دیگر رهبر کشور مهم‌ترین دستگاه تبلیغاتی خود را از دست خواهد داد و دیگر خبرهای مربوط به او در راس خبر‌ها پخش نخواهند شد یا نزدیکانش از این سازمان بهره نخواهند برد. تنها کسی که بیشترین ضرر را از تعطیلی این سازمان می‌برد، رهبر ایران است.

----------------------------------------------
یادداشت‌ها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاه‌های رادیو فردا.