نوع مدیریت در جمهوری اسلامی با سه وجه آن قابل تبیین است:
۱. مراکز تربیت یا مدرک دادن به مدیران عالی رتبه. اینها عبارتند از دانشگاه امام صادق، موسسهٔ باقر العلوم و دیگر مدارس حوزوی و دوزیست که کمی آموزش زبان انگلیسی را با آموزش فقه و اصول در هم میآمیزند و تصور میکنند که دارند مدیر برای دنیای امروز تربیت میکنند. بخش قابل توجهی از مدیران نیز با عدم حضور در هر برنامهٔ آموزشی (ظاهرا شرکت در برنامههای مدیریت برای سپاهیان) دکترای مدیریت گرفتهاند. از قبل تصمیم گرفته شده که چه کسانی مدیر هستند و بر آنها لباس مدیریت میپوشانند. وفاداران به روحانیت در این مراکز سعی میکنند خودشان را نسخه برداری کنند.
۲. چگونگی مدیر شدن. مدیر عالی رتبه شدن در جمهوری اسلامی یا با انتصاب از سوی رهبری (در بخش عمومی) یا با سپردن رانت و امتیاز (در بخش ظاهرا خصوصی) انجام میگیرد. معیار این دو وفاداری به ولایت فقیه و دوری جستن از انتقاد و مخالفت و مخالفان است (تولی و تبری). بورسیههای غیر رقابتی یکی از راههای مدرک سازی برای این مدیران خودی است.
۳. سازوکار مدیریت در ایران. این سازوکار مبتنی است بر روابط درون محافل قدرت که کاملا شکل هیئتی دارد. کارها نیز به نحو هیئتی انجام میگیرد. این هیئتها کاری با شایسته سالاری و تخصص، تحقیق و مطالعه، مدیریت علمی پروژهها و بازخورد و ارزیابی ندارند. گروهی دور هم جمع شده و کاری را میگیرند و بدون برنامه ریزی و مطالعه از قبل انجام میدهند. نه تقسیم کار عقلانیای وجود دارد، نه حساب کشی، و نه رقابتی در گرفتن پروژهها. ورود نیروهای نظامی و امنیتی به فعالیتهای اقتصادی راه را بر هر گونه رقابت و شایسته سالاری بسته است.
ممکن است کسانی همهٔ ویژگیهای ذکر شده را نفی کنند و بگویند این مدعیات مبتنی بر تحقیق و نظر سنجی میدانی عرضه نشدهاند. با توجه به بسته بودن راه تحقیق میدانی نکات فوق صرفا بر سه دهه مشاهدات نویسنده اتکا دارند. اما فرض کنیم که نتوان نکات فوق را به شواهد و آمار متکی کرد. شاید تبیین شرایط مدیریتی کشور و نحوهٔ تخصیص منابع به طریق تحلیلی برای بسیاری قانع کننده نباشد اما این نحوهٔ مدیریت را با نتایج آن بهتر از همیشه میتوان توضیح داد. حتی اگر بیش از ۲۰ هزار پروژهٔ ناتمام برنامهٔ چهارم توسعه (جهان اقتصاد، ۱۰ شهریور ۱۳۹۲) را نادیده بگیریم با چند مورد که همه مربوط به طرحهای ملی و بسیار پر هزینه بودهاند موضوع را میتوان تبیین کرد. اینها طرحهایی هستند که گزارش عملکرد مالی آنها توسط دولت به عموم ارائه نشده است.
تونل ترک خورده و علم زمینشناسی
ترکهای تونل توحید آن چنان نمایان شده است که مقامات مجبور به عکس العمل شدهاند: «ساخت تونل توحید به صورت طرح و ساخت بود یعنی پیمانکار هم طراح و هم سازنده بوده است. در زمان طراحی این پروژه نظر پیمانکار این بود که نیازی به استفاده از لایههای آب بند که در پروژههای تونل نیایش، حکیم و غیره استفاده شد، وجود ندارد... پیمانکار تونل توحید اعلام کرد تراز آبهای زیر زمینی پایینتر از تراز کف تونل است و آب زیر زمینی وارد پروژه نخواهد شد بنابراین به نظرشان کار درستی کرد [ند]. البته آن زمان اعتراض داشتیم که این کار را انجام ندهند اما به دلیل اینکه پروژه به صورت طرح و ساخت بود، مسئولیت با آنها بود و پیمانکار طرحش را اجرا کرد... بعد از افتتاح تونل متوجه شدیم آبهای سطحی شامل بارندگی، آبهای ناشی از نشتیهای آب شرب لوله کشی شهری، کانالهای فاضلاب و قناتهایی که وجود دارد از سطح زمین وارد تونل میشود... بعد از افتتاح تونل توحید، قسمت غربی تونل را به روشهای دیگر آب بندی کردیم. اما بعد از آن دیدیم در نقاط دیگری از پروژه که لولهای ترکیده یا قناتی وجود دارد آب وارد تونل میشود.» (جانشین مجری طرحهای تونلی سازمان مهندسی و عمران شهر تهران، تسنیم ۲۹ خرداد ۱۳۹۴) تونل توحید به گونهای ساخته شده که گویی علم زمینشناسی هنوز وارد ایران نشده است. در نتیجه آب در کف تونل جمع میشود و شهرداری آب آن را تخلیه میکند. برای ساخت این تونل حدود ۶۰۰ میلیارد تومان (با دلار ۱۲۰۰ تومان در زمان ساخت، نیم میلیارد دلار) هزینه شده است.
ساخت تونل امیرکبیر نیز بدون انجام مطالعات اولیه انجام گرفته است: «در اجرای پروژه پیمانکار به شبکه آبهای سطحی، لولههای فاضلاب و... برخورد کرده بود که براین اساس کارفرما به جای رفع معارضان دستور به تغییر طرح داده بود.» (معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران، تسنیم ۹ تیر ۱۳۹۳)
ساخت دریاچهٔ نمک با زدن سد روی کارون
سد گتوند که بر روی یک کوه نمک یعنی نمک سازند گچساران ساخته شده به یکی از تراژدیهای صنعت آب و سدسازی در کشور تبدیل شده است. این سد تا آن حد برای منطقه ایجاد خطر کرده که سخن از تخریب کامل آن میرود. برای گروه مطالعاتی این سد نیز هنوز علم زمینشناسی شکل نگرفته بوده است. پروژهٔ این سد برای ساخت به قرارگاه خاتم الانبیای سپاه پاسداران واگذار شد. برای این پروژه سه میلیارد دلار هزینه شده است.
غیر از این دهها پروژهٔ سد سازی جمهوری اسلامی اصولا اتلاف منابع بوده است. به عنوان نمونه سد پانزده خرداد در منطقهای نزدیک قم زده شد که اصولا نه رودخانهای وجود داشت و نه بارندگی کافی. این سد به مرحلهٔ آب گیری هم نرسید.
مصلایی که بعد از سی سال هنوز ساخته نشده است
مصلای تهران سی سال است که همچون چاه ویل منابع عمومی (دولتی و شهرداری) را میبلعد اما به پایان نرسیده است. حتی دوران رونق فروش نفت و سالانه حدود ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد به پایان این پروژه نیانجامید. این پروژه نیز همانند طرحهای بزرگ دیگر به دست سپاهیان داده شد. حکومت حتی یک برگ در مورد میزان هزینههایی که در این پروژه شده اطلاع رسانی نکرده است. در نهایت نیز این پروژه برای اتمام به شهرداری تهران منتقل شد اما سپاهیان این واگذاری را انکار کردند.
تنها در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳ حدود ۳۰۰ میلیارد تومان صرف ساخت مصلا شده است. به گفتهٔ معاون سابق عمرانی شهرداری تهران اتمام این پروژه به ۳ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد تا این کار سه ساله تمام شود. (مجری پروژه مصلا و معاون سابق عمرانی شهرداری تهران، نامه نیوز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴) وضعیت آنچه در سی سال گذشته در گران قیمتترین زمینهای تهران به وسعت ۲۰۴ هکتار از اراضی عباس آباد انجام شده به گونهای است که مدیران کشور این محل را جایی مناسب برای حتی برگزاری یک نمایشگاه نمیدانند و برگزاری نمایشگاه کتاب بر مدیران ارشاد تحمیل شد. برای مدتی بسیار کوتاه نماز جمعه به این محل انتقال یافت اما دوباره به دانشگاه تهران منتقل شد.
پروژهٔ ۱۲ ساله مسجد ۵۰ میلیارد تومانی
از سال ۱۳۸۲ مسجدی در محوطهٔ پارک دانشجوی تهران توسط دولت در حال ساخت بوده است. تا کنون ۳۱ میلیارد تومان هزینهٔ این مسجد شده و پیمانکار خواهان ۱۹ میلیارد تومان دیگر است. از درست و نادرست بودن این گونه پروژهها که بگذریم این پروژه بعد از ۱۲ سال هنوز در گیرودار طراحی است. گروهی خواهان گنبد و مناره برای آن هستند (شهرداری) و گروهی مناره و گنبد را لازم نمیدانند (مجری طرح). شورای شهر تهران نیز خواستار توقف پروژه است. سازمان میراث فرهنگی نیز با این استدلال که این مسجد در حریم تئاتر شهر قرار دارد و ممکن است با ساخت این مسجد از ثبت ملی خارج شود خواهان توقف پروژه بوده است.
پروژهٔ ۴۴ سالهٔ فاضلاب تهران
به گفتهی رحیم میدانی معاون وزیر نیرو تا زمان حاضر تنها ۵۶ درصد از مشترکان تهرانی تحت پوشش شبکه دفع فاضلاب قرار گرفتهاند. برای فاضلاب تهران تاکنون بیش از ١۴۵میلیون دلار از بانک جهانی و ٢٠٠میلیون یورو نیز از بانک توسعه اسلامی وام گرفته شده است. همچنین برای این طرح جذب منابع از طریق پیشفروش انشعاب فاضلاب، فروش اوراق مشارکت و فروش اموال و داراییهای مازاد برنیاز شرکت آب و فاضلاب نیز درنظر گرفته شده است. هر اشتراک فاضلاب بین ٢۵٠ تا ٣٠٠هزار تومان هزینه داشته است. (سایت تالار بورس، ۲ مرداد ۱۳۹۴)
بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان اتلاف
به گفتهٔ بیژن حاج محمدرضا، رییس انجمن جایگاهداران سوخت سراسر کشور، تاکنون بیش از ۵٠ میلیون کارت سوخت صادر شده است که هزینه هر کارت سوخت نیز بیش از ١٠ هزار تومان بوده است. علاوه بر ۵٠ میلیون کارت سوخت صادر شده، برخی کارت سوختها به دلیل مفقود یا شکسته شدن دوباره صادر شده است. دولت این میزان کارت سوخت را با هزینه بسیار زیاد از چین وارد کرد اما هزینه دریافتی از مردم ١٠ هزار تومان بوده است. به طور معمول در طول هفته هر جایگاه به تناسب فعالیتی که داشته ١۵ تا ۵٠ کارت سوخت مفقود شده را به شرکت ملی پخش تحویل میداد که عمده این کارت سوختها دوباره صادر میشد. با تک نرخی شدن بنزین دیگر ۵٠ میلیون کارت سوخت فایدهای ندارد. (اعتماد ۱۵ تیر ۱۳۹۴) این اتلاف به تصمیمی باز میگردد که اصولا برای کاهش مصرف سوخت انجام شد اما هیچگاه محقق نشد.
***
پروژههای دیگری نیز مثل فرودگاه جدید تهران دههها طول کشیدند تا به انجام برسند. موارد فوق همه به نوع مدیریت مرتبط میشوند و نمیتوان توجیه دیگری برای آنها یافت. کاهش منابع آب را (علی رغم اتلاف و کشیدن بیحد و حصر آبهای زیر زمینی) میتوان به خشکسالی نسبت داد اما تَرَک تونل را نمیتوان به عوامل طبیعی مربوط دانست. خشک شدن یک رودخانه را میتوان به کمبود باران مرتبط دانست (که البته همیشه این چنین نیست) اما شور شدن یک سد را نمیتوان. ۳۳ سال یا ۴۴ سال برای یک پروژهٔ ناتمام تنها فساد و عدم کارایی نهفته در آن را بازگو میکند. تنها یک حکومت غیر پاسخگو و ناشایسته درآمد ملی را صرف پروژههایی میکند که در عین عدم ضرورت در نهایت متوقف شدهاند یا دههها به طول میانجامند.
———————
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.