دومین روز مذاکرات هستهای تهران و قدرتهای جهانی در حالی ادامه دارد که مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده گروه ۵+۱ این گفتوگوها را مفید ارزیابی کرده است.
آقای مان در صفحه توئیتر خود نوشته که بهدنبال این جلسه قرار است نشستهای دوجانبه و چندجانبهای بعدازظهر پنجشنبه در هتل محل اقامت هیئتهای مذاکرهکننده در وین انجام شود.
هانا کاویانی، گزارشگر اعزامی رادیو فردا به وین دراین باره با دینا اسفندیاری، محقق انستیتوی بینالمللی مطالعات استراتژیک در لندن گفتوگو کرده و ابتدا ارزیابی کلی او را از فضای این دور از مذاکرات پرسیده است.
دینا اسفندیاری: آنچه که مشخص است این است که در مقطعی هستیم که این مذاکرات به نقطه اصلیاش رسیده است. در دورهای پیشین مذاکرات طرفین همه کارتهای خود را روی میز گذاشتهاند و حال به مرحله تدوین پیش نویس رسیدهاند. تا اینجای کار فضا مثبت و همه میگویند که تیم ایران حرفهایتر شده، موضع روشنی دارد، و مذاکرات را مانند گذشته به بنبست نمیرساند. گروه ۵+۱ نیز همینگونه عمل میکند. در نتیجه به نظر میآید که مذاکرات بسیار حرفهای دنبال میشود. مشکل هم اکنون این است که همه رویکرد خود را مشخص کردهاند، اختلافنظرها آشکار شده و حال باید تلاش کنند که پلی میان آنها بزنند.
از فاصله یا اختلاف نظر صحبت میکنید. موضوعات مختلفی چه در رسانههای ایرانی یا غربی و در میان تحلیلگران مطرح شده است. به نظر شما کدام موضوع تاثیرگذارتر از سایرین است؟
ساده است. به نظر من تعداد سانتریفوژها مهمترین موضوع است. آشکار است که ایران میخواهد تا آنجایی که میتواند ظرفیت و توانایی داشته باشد. و ۵+۱ میخواهد تا آنجا که میتواند از این ظرفیت بکاهد. صحبتهای فراوانی درباره بازه زمانیای که ایران میتواند به سلاح دست یابد (زمان گریز) مطرح شده است. که به نظرم رویکردی شناور است چرا که گفته میشود که این بازه زمانی چند ماهه است اما وقتی که به این فکر کنیم که ایران بخواهد سلاح درست کند، آن وقت بسیار طولانیتر میشود. صحبت از این است که برای کم کردن توانایی باید تعداد سانتریفوژهای ایران به حدود ۴ هزار تا برسد. این برای ایران غیر قابل قبول خواهد بود. از همین روست که ایران مدتی است درباره «احتیاجات عملی» تمرکز کرده است.
به نظرتان اگر ایران نخواهد برنامه تولید سلاح داشته باشد، چرا همچنان بر داشتن تعداد بالای سانتریفوژ تاکید میکند؟
این دقیقا یکی از موانع کار است. چرا که از سوی ۵+۱ درباره نیازهای عملی و واقعی ایران که صحبت میشود، به نظر آنها ایران احتیاج به هیچ سانتریفوژ یا برنامه غنیسازی ندارد. چرا که روسیه برای نیروگاه بوشهر به آنها سوخت میدهد و چرا باید آنها خود سوخت تولید کنند. اما ایران میگوید نمیخواهد به سوخت روسیه احتیاج داشته باشد و سعی در استقلال دارد. آنها میگویند که هرگاه ما به یک قدرت خارجی اتکا کردیم در مقطعی توافق شکست خورده است. در نتیجه ایران معتقد است که ما میخواهیم آنقدر سانتریفوژ داشته باشیم که بتوانیم سوخت بوشهر و هر نیروگاهی که در آینده بسازیم را در داخل تامین کنیم. در نتیجه این موضوع یکی از موانع اصلی بر سر راه است.
یکی دیگر از موضوعاتی که بیشتر سیاسی است تا فنی و این روزها مثلا در رسانههای ایران مطرح است، زمانبدی یک توافق احتمالی است. غرب زمانی بین ۱۰ تا ۲۰ سال را زمان مطلوب میداند، و در ایران صحبت از ۲ تا ۵ سال است. زمانی که ایران باید تحت نظارت باشد و به تعهداتش عمل کند. به نظرتان این موضوع تا چه حد مسئلهساز خواهد بود و طرفین تا چه حد آماده عقبنشینی از موضع خود هستند؟
به نظرم مشخص کردن این زمان بسیار مهم است. طرف ایرانی میگوید -که به نظر تا حدی هم حق دارد- اگر زمان مشخصی تعیین نشود، جامعه بینالمللی تا ابد میخواهد بازرسیهای بیش از اندزاهای در تاسیسات هستهایاش داشته باشد و ایران را تحت پادمانهایی بسیار بیشتر از هر امضا کننده «ان پی تی» بگذارد.
ایران ان پی تی را امضا کرده و باید مانند سایرین با این کشور رفتار شود.
اما از سوی دیگر کشورهای ۵+۱ هم میگویند که اگر زمان این توافق بسیار کوتاه باشد، اوضاع برای مدتی خوب خواهد بود اما بعد از آن ایران به فعالیت هستهای خود پیش از توافق بازخواهد گشت.
به نظرم راه برای کوتاه آمدن طرفین وجود دارد، اما هر بخش از توافق به جزئیاتی تقسیم میشود و به صورت مجزا با آن برخورد خواهد شد. مثلا در مورد بازرسیهای عمیقتر، زمانی بیشتری در نظر گرفته میشود اما برای سایر مسایل زمان کوتاهتر خواهد بود تا اینکه جامعه بینالمللی مطمئن شود که برنامه هستهای ایران ماهیت صلح آمیز دارد.
یکی از مسائل برای زمانبدی موضوع تحریمهاست که ایران در پی رفع آنها با یک توافق جامع است. موضوع زمانبدی در اینباره هم میتواند تاثیرگذار باشد؟
مطمئنا. هیئت ایرانی میداند که رفع تحریمها چیزی نیست که بتواند یک شبه اتفاق بیفتد. خصوصا تحریمهای یکجانبه و از همه مهمتر تحریمهایی که آمریکا بر ایران اعمال کرده است. برای رفع این تحریمها احتیاج به زمان است. در نتیجه آنها میخواهند از دستیابی به این نتیجه در بازه زمانی مشخص هم مطمئن شوند.
موضوع دیگری که به موازات این مذاکرات اتفاق میافتد گفتوگوهای ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. برخی گزارشها حاکی از کندی پیشرفت این همکاری است. امروز مهلت سه ماهه توافق دوم ایران و آژانس نیز به پایان رسید. آیا شما نشانهای از مشکل در این راه مشاهده کردید؟
به نظرم این طبیعی است. خصوصا برای گفتوگوهای فنی که در روندی با پستی و بلندی همراه است. این عادی است که طرفین در موضوعات که کمتر مناقشه برانگیز است، پیشرفت سریعتری داشته باشند، و در برخی موارد این روند سرعت کمتری دارد خصوصا موضوعاتی که برای ایران بسیار مهم است. مثلا یکی از این مسائل بحث ابعاد احتمالا نظامی برنامه هستهای ایران است. چرا که ایران راحت نیست که دراینباره صحبت کند و رموز نظامی خود را فاش کند. اگر چه قدمهایی در این زمینه بر میدارد اما نمیخواهد همه درها را به روی آژانس باز کند.
یکی از نظراتی که در هفتههای گذشته در این زمینه مطرح شده، از سوی رابرت آینهورن، مشاور پیشین دولت اوباما، در زمینه برنامه هستهای ایران بود که گفت، آژانس بهتر است برای تحقیقاتش اولویتبندی کند چرا که نمیتواند به تمام مسایلی که در گذشته رخ داده دسترسی داشته باشد. آیا با این موافقید؟
باید بگویم که من با آینهورن در این زمینه همنظر هستم. برنامه هستهای ایران قدمتی بیش از سه دهه دارد. و میتوانید تصور کنید که این مدت زمان، چه میزان سند و مدرک تولید کرده است. ایران گفته است که برنامه تولید سلاح را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده است. ما میتوانیم نگرانی جامعه بینالمللی در این زمینه را درک کنیم. اما به نظرم جامعه بینالمللی اطمینان پیدا کرده است که این برنامه پس از آن سال ادامه نیافته است. در نتیجه بازگشت به زمانی پیش از ۲۰۰۳ در زمانی که میخواهیم امروز برنامه هستهای ایران را محدود کنیم، ارزش این را ندارد که این گفتوگوها را منحرف کنیم، و به جای اقدام امروز، به گذشته بپردازیم.