بلافاصله پس از آن که اوباما در باغچهی رز کاخ سفید حملهی نظامی مورد تایید خود علیه رژیم بشار اسد در سوریه را منوط کرد به رای اکثریت کنگره، حدسها و گمانها آغاز شد که «اوباما میخواهد مسئولیت جنگ را بر عهدهی کنگره بیندازد»، «او خود نمیتواند تصمیم بگیرد»، «اوباما تعهدی داده که نمی تواند برآورده کند»، «او در شروع جنگ مردد است»، یا این که «او به پیامدهای جنگ و میزان همراهی دیگر کشورها مطمئن نیست و میخواهد وقت بخرد».
شاید همه اینها درست باشد گرچه برای آنها هیچ دلیل و بینهای نداریم. اما پنج دلیل روشن و مشخص می توان برای این تصمیم اوباما مطرح کرد:
رئیس جمهور کارشناس قانون اساسی
اوباما در دوران سناتوری و نیز کارزار انتخاباتی سال ۲۰۰۸ مکررا این نظریه را به عنوان حقوقدان قانون اساسی ایالات متحده بیان کرد که رئیس جمهور در مواردی که کشور مورد حمله واقع نشده برای وارد شدن به جنگ ابتدایی باید به کنگره (متشکل از سنا و مجلس نمایندگان با ۵۳۵ عضو) رجوع کند: «رئیس جمهور تحت قانون اساسی این قدرت را ندارد که به طور یک جانبه در شرایطی که توقف یک تهدید بالفعل یا در حال وقوع مطرح نیست دستور حملهی نظامی دهد.» (مصاحبه با بوستون گلوب، اواخر 2007) قانون اختیارات جنگ، رئیس جمهور ایالات متحده را از درگیر شدن در جنگ ابتدایی بدون اخذ مجوز کنگره منع میکند مگر آن که کنگره جنگ را اعلام کند، مجوز قانونی مربوطه را صادر کند و شرایط اضطراری ملی ایجاد شده به واسطهی حمله به ایالات متحده، قلمروهای بیرونی یا مملوکات آن یا نیروهای مسلح آن را اعلام نماید. مادهی یک از بخش هشتم قانون اساسی ایالات متحده اعلان جنگ را به کنگره سپرده است.
اوباما در ادامه می گوید: «همیشه مرجح است که رضایت کنگره را مبتنی بر اطلاعات قبل از هر کنش نظامی در اختیار داشته باشیم.» اوباما در تصمیم اخیر خود برای رجوع به کنگره برای حمله به نیروهای بشار اسد دارد به اصولی که خود قبلا بیان کرده عمل می کند. البته او برای حمله به لیبی در سال ۲۰۱۱ به کنگره رجوع نکرد اما در آن مورد وی رای شورای امنیت سازمان ملل را در اختیار داشت.
تا قبل از دوران نیکسون، اکثر جنگهای ایالات متحده با تصویب کنگره آغاز شدند. از دوران نیکسون به این طرف اکثر روسای جمهور آمریکا قانون اختیارات جنگ را که بعد از جنگ ویتنام برای محدود کردن قدرت اعلام جنگ رئیس جمهور تصویب شد نادیده گرفتهاند. وتوی نیکسون نیز توسط اکثریت دو سوم کنگره رد و قانون به اجرا گذاشته شد. از ۱۹۷۳ به این سو همهی دولتها ایدهی محدود شدن اختیارات جنگی رئیس دولت توسط قانون اختیارات جنگ را رد کردهاند اما روسای جمهور یکی از الزامات آن قانون یعنی گزارش به کنگره را رعایت کردهاند.
کنگره البته در باب بودجه همچنان دست بالا را دارد اما مشکل کنگره این است که در میانهی جنگ نمی تواند بودجهی آن را تصویب نکند و ارتش را بدون بودجه بگذارد. در سال ۲۰۱۱ کنگره بودجهی دخالت نظامی در لیبی را تصویب کرد اما ماموریت جنگی را تصویب نکرد.
نیاز به همراهی نخبگان سیاسی
اوباما نه میتواند تایید حمله به رژیم بشار را از شورای امنیت سازمان ملل بگیرد و نه از ناتو. او همچنین میداند که بسیاری از همپیمانان اروپایی ایالات متحده و حتی اتحادیهی عرب علی رغم مخالفت با رژیم بشار نه جنگ را تایید کرده و نه به ائتلاف حمله خواهند پیوست. در این حال اوباما به همراهی نخبگان سیاسی و چهرههای موثر در افکار عمومی برای تاثیر بر افکار عمومی ایالات متحده که از جنگ خسته است نیاز دارد. در طی دو هفتهی پس از نطق ۳۱ اوت اوباما و نیز در طی مباحث کنگره افکار عمومی استدلالهای دو طرف را خواهد شنید و اگر کنگره به جنگ رای دهد این به معنای رای اکثریت جامعهی آمریکا به آن خواهد بود.
معیار پیروزی؟
مخالفان اوباما در ایالات متحده می گویند جنگ در سوریه جنگ ایالات متحده نیست، استفاده از سلاحهای شیمیایی نباید خط قرمز آمریکا باشد و درگیر شدن ایالات متحده در جنگ در سوریه معیاری برای پیروزی ندارد. آنها می گویند منافع ملی و امنیت ملی ایالات متحده با این جنگ تامین نمی شود و دولت اوباما نتوانسته خلاف آن را نشان دهد؛ نه علت جنگ برای آمریکاییان روشن است (غیر از الزام اخلاقی) و نه تعریف پیروزی آن. اوباما برای آن که جامعهی سیاسی و نخبگان و عموم آمریکاییان را در این بحث درگیر کند موضوع را به کنگره ارجاع داده است.
شمشیر استیضاح
چند ماهی است که جمهوریخواهان از استیضاح اوباما به خاطر برخی اقدامات ادارهی مالیات (جستجو در پروندههای معافیتهای مالیاتی گروه مهمانی چای) و عدم موفقیت دولت اوباما در نجات سفیر آمریکا در لیبی و سه همراهش در بنغازی سخن میگویند. اعلان جنگ و شروع حمله نیز می تواند یکی از موضوعاتی باشد که کنگره بتواند بر اساس آن رئیس دولت را استیضاح کند. اوباما برای گریز از این خطر برای ریاست جمهوریاش طرف امن را گرفته و موضوع را به خود کنگره ارجاع داده است.
افکار عمومی
در نظر سنجیهای قبل از حملهی شیمیایی، حامیان دخالت نظامی در سوریه چیزی در حدود نه درصد آمریکاییان بودند. حتی اگر پس از حملهی شیمیایی این رقم افرایش داشته باشد این رقم اکثریت جامعه را در بر نمیگیرد. از این جهت دولت اوباما به بحث از این موضوع در عرصهی عمومی و رسانهها نیاز دارد و بهترین راه برای تحقق این امر رجوع به کنگره بود. دمکراسیها (بر خلاف رژیم های دیکتاتوری که مردم و حتی مجالس قانونگزاری شان از تصمیم گیری رهبران در حوزههای سرنوشت ساز مثل جنگ خبردار نمیشوند) با درگیر شدن مردم در تصمیم گیریها میتوانند کارها را به پیش ببرند.
____________________
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.
شاید همه اینها درست باشد گرچه برای آنها هیچ دلیل و بینهای نداریم. اما پنج دلیل روشن و مشخص می توان برای این تصمیم اوباما مطرح کرد:
رئیس جمهور کارشناس قانون اساسی
اوباما در دوران سناتوری و نیز کارزار انتخاباتی سال ۲۰۰۸ مکررا این نظریه را به عنوان حقوقدان قانون اساسی ایالات متحده بیان کرد که رئیس جمهور در مواردی که کشور مورد حمله واقع نشده برای وارد شدن به جنگ ابتدایی باید به کنگره (متشکل از سنا و مجلس نمایندگان با ۵۳۵ عضو) رجوع کند: «رئیس جمهور تحت قانون اساسی این قدرت را ندارد که به طور یک جانبه در شرایطی که توقف یک تهدید بالفعل یا در حال وقوع مطرح نیست دستور حملهی نظامی دهد.» (مصاحبه با بوستون گلوب، اواخر 2007) قانون اختیارات جنگ، رئیس جمهور ایالات متحده را از درگیر شدن در جنگ ابتدایی بدون اخذ مجوز کنگره منع میکند مگر آن که کنگره جنگ را اعلام کند، مجوز قانونی مربوطه را صادر کند و شرایط اضطراری ملی ایجاد شده به واسطهی حمله به ایالات متحده، قلمروهای بیرونی یا مملوکات آن یا نیروهای مسلح آن را اعلام نماید. مادهی یک از بخش هشتم قانون اساسی ایالات متحده اعلان جنگ را به کنگره سپرده است.
اوباما در ادامه می گوید: «همیشه مرجح است که رضایت کنگره را مبتنی بر اطلاعات قبل از هر کنش نظامی در اختیار داشته باشیم.» اوباما در تصمیم اخیر خود برای رجوع به کنگره برای حمله به نیروهای بشار اسد دارد به اصولی که خود قبلا بیان کرده عمل می کند. البته او برای حمله به لیبی در سال ۲۰۱۱ به کنگره رجوع نکرد اما در آن مورد وی رای شورای امنیت سازمان ملل را در اختیار داشت.
تا قبل از دوران نیکسون، اکثر جنگهای ایالات متحده با تصویب کنگره آغاز شدند. از دوران نیکسون به این طرف اکثر روسای جمهور آمریکا قانون اختیارات جنگ را که بعد از جنگ ویتنام برای محدود کردن قدرت اعلام جنگ رئیس جمهور تصویب شد نادیده گرفتهاند. وتوی نیکسون نیز توسط اکثریت دو سوم کنگره رد و قانون به اجرا گذاشته شد. از ۱۹۷۳ به این سو همهی دولتها ایدهی محدود شدن اختیارات جنگی رئیس دولت توسط قانون اختیارات جنگ را رد کردهاند اما روسای جمهور یکی از الزامات آن قانون یعنی گزارش به کنگره را رعایت کردهاند.
کنگره البته در باب بودجه همچنان دست بالا را دارد اما مشکل کنگره این است که در میانهی جنگ نمی تواند بودجهی آن را تصویب نکند و ارتش را بدون بودجه بگذارد. در سال ۲۰۱۱ کنگره بودجهی دخالت نظامی در لیبی را تصویب کرد اما ماموریت جنگی را تصویب نکرد.
نیاز به همراهی نخبگان سیاسی
اوباما نه میتواند تایید حمله به رژیم بشار را از شورای امنیت سازمان ملل بگیرد و نه از ناتو. او همچنین میداند که بسیاری از همپیمانان اروپایی ایالات متحده و حتی اتحادیهی عرب علی رغم مخالفت با رژیم بشار نه جنگ را تایید کرده و نه به ائتلاف حمله خواهند پیوست. در این حال اوباما به همراهی نخبگان سیاسی و چهرههای موثر در افکار عمومی برای تاثیر بر افکار عمومی ایالات متحده که از جنگ خسته است نیاز دارد. در طی دو هفتهی پس از نطق ۳۱ اوت اوباما و نیز در طی مباحث کنگره افکار عمومی استدلالهای دو طرف را خواهد شنید و اگر کنگره به جنگ رای دهد این به معنای رای اکثریت جامعهی آمریکا به آن خواهد بود.
معیار پیروزی؟
مخالفان اوباما در ایالات متحده می گویند جنگ در سوریه جنگ ایالات متحده نیست، استفاده از سلاحهای شیمیایی نباید خط قرمز آمریکا باشد و درگیر شدن ایالات متحده در جنگ در سوریه معیاری برای پیروزی ندارد. آنها می گویند منافع ملی و امنیت ملی ایالات متحده با این جنگ تامین نمی شود و دولت اوباما نتوانسته خلاف آن را نشان دهد؛ نه علت جنگ برای آمریکاییان روشن است (غیر از الزام اخلاقی) و نه تعریف پیروزی آن. اوباما برای آن که جامعهی سیاسی و نخبگان و عموم آمریکاییان را در این بحث درگیر کند موضوع را به کنگره ارجاع داده است.
شمشیر استیضاح
چند ماهی است که جمهوریخواهان از استیضاح اوباما به خاطر برخی اقدامات ادارهی مالیات (جستجو در پروندههای معافیتهای مالیاتی گروه مهمانی چای) و عدم موفقیت دولت اوباما در نجات سفیر آمریکا در لیبی و سه همراهش در بنغازی سخن میگویند. اعلان جنگ و شروع حمله نیز می تواند یکی از موضوعاتی باشد که کنگره بتواند بر اساس آن رئیس دولت را استیضاح کند. اوباما برای گریز از این خطر برای ریاست جمهوریاش طرف امن را گرفته و موضوع را به خود کنگره ارجاع داده است.
افکار عمومی
در نظر سنجیهای قبل از حملهی شیمیایی، حامیان دخالت نظامی در سوریه چیزی در حدود نه درصد آمریکاییان بودند. حتی اگر پس از حملهی شیمیایی این رقم افرایش داشته باشد این رقم اکثریت جامعه را در بر نمیگیرد. از این جهت دولت اوباما به بحث از این موضوع در عرصهی عمومی و رسانهها نیاز دارد و بهترین راه برای تحقق این امر رجوع به کنگره بود. دمکراسیها (بر خلاف رژیم های دیکتاتوری که مردم و حتی مجالس قانونگزاری شان از تصمیم گیری رهبران در حوزههای سرنوشت ساز مثل جنگ خبردار نمیشوند) با درگیر شدن مردم در تصمیم گیریها میتوانند کارها را به پیش ببرند.
____________________
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.