تجاوز، راهی برای اعمال قدرت و کنترل، نه ارضای جنسی

سالانه ده‌ها گزارش از سوی سازمان‌های بین المللی و مدافعان حقوق زنان در باب میزان و موارد تجاوز به زنان در کشورهای مختلف دنیا منتشر می‌شود (آخرین آن‌ها گزارشی بود از سازمان ملل در باب تجاوز جنسی در شش کشور آسیایی). این جنایت در همهٔ کشور‌ها بدون توجه به میزان توسعه‌یافتگی، مذهب، منطقهٔ جغرافیایی و نظام سیاسی کم و بیش شایع است. تفاوت کشور‌ها بیشتر در نحوهٔ پیشگیری و مقابله با این جنایت چه از لحاظ حمایت و پشتیبانی از قربانی و چه از لحاظ مجازات متجاوز نمودار می‌شود.

خبر صد‌ها هزار تجاوز در سال در دنیا اصولا به گوش دیگران نمی‌رسد اما برخی از موارد تجاوز آن چنان تکان دهنده‌اند که برای ماه‌ها در صدر اخبار بین المللی قرار می‌گیرند. چهار عامل معمولا تجاوز را بیشتر دراماتیزه کرده و خبر آن را برای رسانه‌ها و افکار عمومی جالب توجه می‌سازد:

۱) وقتی تجاوز به نحو جمعی صورت می‌گیرد و قربانی پس از تجاوز کشته می‌شود، مثل دختر ۲۳ سالهٔ دانشجوی هندی که در اتوبوس در برابر دوست پسرش توسط چهار مرد بدو تجاوز شد و در نتیجهٔ خشونت‌های تجاوزگران جان خود را از دست داد؛ یا مورد تجاوز جمعی در خمینی شهر اصفهان که در طی آن ۱۴ مرد به شش زن تجاوز کردند؛

۲) وقتی قربانی کودک است و در اکثر موارد جان سالم به در نمی‌برد؛ بسیاری از دخترانی که در سنین ۶ تا ۱۶ سالگی مفقود می‌شوند در واقع دزدیده شده، مورد تجاوز قرار گرفته و کشته می‌شوند؛ و

۳) وقتی قربانی یا قربانیان سال‌ها در اسارت متجاوزند و تجاوز به یک روتین تبدیل می‌شود، مثل مورد آریل کاسترو در ایالت اوهایو که سه دختر را بیش از یک دهه زندانی کرده و بدان‌ها تجاوز می‌کرد؛

۴) وقتی تجاوزگر چهره‌ای شناخته شده‌تر برای عموم مثل ورزشکار یا هنرمند یا چهره‌ای سیاسی است و افراد ویدیوهای مربوطه را- در صورت وجود- منتشر می‌سازند، مثل مورد اتهام زده شده به دومینیک استراس کان، وزیر اسبق اقصاد فرانسه، برای تجاوز به یک خدمتکار هتل در نیویورک یا محکوم شدن دو بازیگر فوتبال در ایالت اوهایو.

تجاوزهایی که بسیار کمتر از آن‌ها خبری منتشر می‌شود تجاوز به دخترانی است که به عنوان بردهٔ جنسی از یک شهر به شهر دیگر یا از یک کشور به کشور دیگر برده می‌شوند و برای آماده کردن آن‌ها جهت کار به عنوان کارگر جنسی بدان‌ها تجاوز می‌شود. این نوع تجاوز بخشی از یک حرفه و کسب و کار است.

وقتی مردان (آن‌ها که در تجارت و کسب و کار جنسی درگیر نیستند) راه‌های گوناگون مشروع مثل ازدواج و گرفتن دوست دختر و غیر مشروع- و شاید غیر قانونی در برخی کشورها- اما رایج مثل استفاده از خدمات کارگران جنسی برای ارضای نیازهای جنسی خود دارند چرا تجاوز می‌کنند؟ تعداد زنان و مردان در همهٔ جوامع تقریبا مساوی است و از این جهت عنصر کمیابی نیز نمی‌تواند عاملی برای توجیه تجاوز جنسی باشد. همچنین بسیاری از تجاوز‌ها میان مرد و همسر یا دوست دختر وی صورت می‌گیرد و در این حالت عدم دسترسی به جنس مخالف یا نیاز به ارضای جنسی اصولا منتفی است.

تعریف تجاوز جنسی

به دلیل تفاوت‌هایی که افراد ممکن است در تلقی از تجاوز جنسی داشته باشند نخست باید این جنایت را تعریف کرد. تجاوز جنسی عبارت است از داشتن سکس با فردی بدون رضایت وی. از این جهت رابطهٔ متجاوز و تجاوز شده (دوست، شوهر، دوست پسر)، مشروعیت دینی (تجاوز شوهر در صورت عدم تمکین) یا عدم آن (مثل تجاوز برادر و پدر)، وضعیت زن یا دختر (مست یا از خود بیخود بودن وی، آرایش یا حرکات تحریک کنندهٔ زن)، یا محل وقوع (مهمانی و عروسی، کوه یا طبیعت) نمی‌تواند موضوع را تغییر دهد.

نیازی نیست که تجاوز جنسی با گذاشتن اسلحه بر روی شقیقهٔ دختر یا زن انجام گرفته باشد چون این جنایت در محل امن خانواده‌ها نیز انجام می‌گیرد و معمولا تجاوزگر و تجاوز شده با هم آشنایی قبلی دارند. همچنین وادار کردن متجاوز به ازدواج با تجاوز شده که در برخی جوامع برای حفظ آبروی دختر یا خانوادهٔ وی انجام می‌شود اصل وقوع جنایت را نمی‌پوشاند و ترمیم نمی‌کند.

ماهیت این جنایت

تجاوز جنایتی ناشی از شور و احساس نیست (مثل کشتن فردی دیگر ناشی از تعصب و غیرت) بلکه جنایتی خشونت آمیز و ناشی از عوامل مختلف روانی، اجتماعی و احساسی است، مثل خوشگذرانی، عصبانیت، احساس حق داشتن به برآورده کردن نیاز جنسی با هرکس، و‌ گاه در نتیجهٔ فشار گروه همسالان (در تجاوزهای گروهی که سهم قابل توجهی در کل تجاوز‌ها دارند). تجاوز هیچ ربطی با ارضای غریزهٔ جنسی ندارد بلکه آن را باید در چارچوب روابط قدرت و کنترل فهمید.

تجاوزگر به دنبال ارضای غریزهٔ جنسی یا برقراری رابطهٔ صمیمی با قربانی خود نیست بلکه می‌خواهد نخست او را با خشونت رام ساخته و بعد بدن او را مورد سوء استفاده قرار دهد. تجاوز در روابط بلندمدت مثل ازدواج یا رابطهٔ دوست دختر و دوست پسر ابزاری برای کنترل و اعمال اراده است. تجاوزگر با عمل خود در این رابطه سعی می‌کند دست بالا‌تر را از آن خود سازد و اگر واکنشی از سوی دختر یا همسر صورت نگیرد نفس تحقیری که از این رابطه بر وی اعمال می‌شود او را در مقام کسی که تابعیت خود را پذیرفته و راهی غیر از این در برابر خود ندارد قرار می‌دهد.

قربانی در این شرایط ممکن است تابعیت خود را با احساس ترحم به متجاوز یا لذت از خود‌آزاری در رابطهٔ جنسی توجیه کند اما هر دو این توجیهات او را از تحقیر تحت کنترل و پذیرش اعمال قدرت نجات نمی‌دهد. خود آزاری خود خواسته در روابط جنسی رخ می‌دهد اما هنگامی ابزار کنترل و اعمال قدرت نیست که دو طرفه باشد به این معنا که اگر مرد دوست دارد زن را نیشگون بگیرد یا ضربه بزند زن نیز با گاز گرفتن یا تازیانه زدن و اعمالی از آن قبیل (در بازی نقش‌ها) خود را از موجود درجه دو بودن در این رابطه رهایی بخشد. احساس ترحم نیز در دراز مدت نمی‌تواند در رابطهٔ قدرت ایجاد توازن کند.

پس‌زمینهٔ متجاوز

افراد متجاوز ممکن است خود قربانی تجاوز در کودکی باشند یا در معرض خشونت و سوء استفادهٔ جنسی قرار گرفته باشند. آن‌ها ممکن است در کودکی و نوجوانی شاهد تجاوز و اعمل خشونت به مادر یا خواهر یا دیگر اعضای خانوادهٔ خود بوده باشند. همهٔ این‌ها می‌تواند زمینهٔ ذهنی را برای تجاوز فراهم کرده باشد اما هیچ یک از این سوابق توجیه کنندهٔ جنایت نیست. تجاوز گر ممکن است بیمار باشد اما این تنها وجه شخصیتی وی نیست. او جنایتکار است و بر اساس قانون باید مجازات شود. از بیمار جنسی نیز انتظار می‌رود که خود را در معرض درمان قرار دهد. بیماری رافع مسئولیت نیست.

حتی اگر بر اساس نظریه‌ای که همهٔ مجرمان را بیمار تلقی می‌کند تجاوزگران جنسی را بیمار تلقی کنیم این بیماران باید در مراکزی دور از جامعه نگاهداری شوند تا نتوانند به افراد آسیب برسانند. زن یا دختری که مورد تجاوز قرار می‌گیرد به سادگی نمی‌تواند به زندگی عادی بازگردد و ترمیم وی سال‌ها و بلکه دهه‌ها طول می‌کشد.

برخورد جامعه

مطالعات انجام شده نشان می‌دهند که تنها درصد بسیار کوچکی از متجاوزان جنسی مورد اتهام، محاکمه و مجازات می‌شوند. این نکته بدین معنی است که: ۱) بسیاری از قربانیان از گزارش به پلیس برای حفظ آبروی خود و خانواده یا ترس از متجاوز خودداری می‌کنند. از این جهت نهادهایی در جامعه باید با فراهم کردن مصونیت برای قربانیان امکان شکایت آن‌ها را فراهم کنند؛ ۲) متجاوزان جنسی این امکان را دارند که عمل خود را بار‌ها تکرار کنند و از این جهت زنان و دختران همواره باید در روابط اجتماعی و صمیمی خود هوشیار باشند؛ و ۳) خانواده‌ها با در نظر گرفتن این واقعیت باید حداکثر تلاش خود را برای محافظت از دختران خود تا سنین بلوغ عقلانی و جسمی به عمل آورند و همهٔ امکانات دفاع از خود را برای آن‌ها فراهم بیاورند و اخطارهای لازم را به آن‌ها بدهند. مدارس نیز در این زمینه می‌توانند آموز‌ش‌های لازم را برای پیشگیری به دختران جوان ارائه کنند.