جنبشهای اصیل و درونزای اجتماعی در هر جامعه پنج ویژگی دارند:
۱. متوجه به تحول اجتماعی هستند. آنها ساختها، هنجارها و ارزشهای موجود در جامعه را فرض نمیگیرند و میخواهند سامان موجود اجتماعی را تغییر دهند. به همین جهت تحت فشار نیروهای قدرتمند اجتماع خود هستند؛
۲. نسبت به فرایندها و سیاستهای دولت خود رهیافت انتقادی دارند و به همین دلیل همان سازی را نمینوازند که حکومت کشور مینوازد؛
۳. حرکتهای آنها بر اساس مطالبات اجتماعی مردم است و نه مصالح دولت و حکومت و به همین علت توجه و حمایت افکار عمومی یا اقشاری از جامعه را جلب میکنند؛
۴. دغدغههای آنها در حوزهٔ عمومی و نه صرفا حلقات سیاستگذاران و تصمیم گیران بخش دولتی بحث میشود. حکومتها میتوانند صدای آنها را در حوزهٔ عمومی ضعیف سازند اما این صدا از میان نمیرود؛
۵. نسبتا دیرپا هستند و با یک موج یا رویداد یا دولت نمیآیند و بروند.
بر اساس این پنج ویژگی میتوان سه جنبش ساختگی و چهار جنبش اصیل و درونزای اجتماعی را در ایران امروز تشخیص داد. جنبشهای ساختگی عبارتاند از جنبشهای ضد تحریم، ضد جنگ و ضد تروریسم، و جنبشهای اصیل عبارتاند از جنبشهای دانشجویی، کارگری، زنان و محیط زیست.
سخن نویسنده این نیست که جنبشهای ضد تحریم، ضد جنگ یا ضد تروریسم جنبشهای خوب یا موثری در ایران نیستند یا نمیتوانند اصیل باشند. سخن این است که آنچه از آنها تحت این سه عنوان در ایران امروز وجود دارد جنبشهای درونزا و اصیلی نیست و بیشتر یک حرکت یا کارزار محدود است تا یک جنبش اجتماعی.
جنبش ضد تحریم
یک جنبش ضد تحریم درونزا و اصیل در ایران ابتدائا باید تحریم کشور خود علیه کشورهای دیگر را به چالش میکشید (مثل تحریم علیه اسرائیل یا در دورههایی تحریم ناموفق علیه شرکتهای امریکایی یا تحریم گروههای بیشماری از مردم ایران مثل بهاییان یا دگر اندیشان تحت حکومت ولایت فقیه) تا در جامعه و سطح بین المللی جدی گرفته شود. اما حرکت ضد تحریم ایرانی پس از دور جدید تحریمها در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ علیه تحریم کشوری دیگر یا کشورهای دیگر شکل میگیرد. این یک جنبش اجتماعی ضد تحریم نیست و هیچ از یک از ویژگیهای پنجگانه را ندارد؛ حرکتی است برای حمایت از رژیم جمهوری اسلامی در برنامهٔ هستهای آن (از سوی طرفداران رژیم) یا حداقل کاهش فشار تحریمها بر کشور (از سوی منتقدان حکومت). به همین دلیل این حرکت بیشتر در میان نهادهای شبه دولتی (مثل اتاق بازرگانی) حامیانی پیدا کرده است (تجارت فردا، ۳۰ شهریور ۱۳۹۲). آن دسته از اقتصاد دانان ایرانی که به مخالفت با تحریمها میپرازند در مسئولیت حرفهای خود در نقد برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی از منظر هزینه فائده کوتاهی کردهاند.
این حرکت به کاهش فشار بر مردم منجر نخواهد شد. فشار بر مردم عادی در جمهوری اسلامی بدون تحریم یا با تحریم وجود داشته و خواهد داشت. مردم ایران در اوج درآمدهای نفتی و بدون تحریم همچنان فقیر ماندند (دو سوم آنها زیر خط فقر) و سرمایهها از کشور خارج شد. (خروج ۶۰۰ میلیارد دلار از کشور در ۸ سال دولت احمدینژاد، محمدرضا خباز، خبرگزاری خانه ملت، ۲۷ شهریور ۱۳۹۲) برداشته شدن تحریمها تنها روحانیون و سپاهیان و وابستگان آنها را ثروتمندتر خواهد کرد.
جنبش ضد جنگ
مدعیان جنبش ضد جنگ در ایران جنگ علیه کشور خودشان را محکوم میکنند اما جنگی را که کشور خودشان علیه مردم دیگر کشورها راه انداخته مسکوت میگذارند. جنبش ضد جنگ در ایالات متحده از این جهت قابل توجه است که به مقابله با جنگ این کشور علیه دیگر کشورها میپردازد و سیاستهای سیاستمداران خود را به چالش میکشد. امروز اگر در ایران یک جنبش ضد جنگ وجود داشت باید شاهد تظاهرات یا صدور اطلاعیهٔ آنان علیه حضور نیروهای ایرانی در سوریه و مشارکت آنها در کشتار مردم سوریه میبودیم.
جنبش ضد تروریسم
این جنبش نیز به جای محکوم کردن و حرکت علیه حرکتهای تروریستی دولت خود به محکومیت تروریسم علیه مقامات جمهوری اسلامی در گذشته یا کارکنان این دولت در برنامهٔ هستهای میپردازد. جنبش ضد تروریسم در ایران در قالب انجمنهایی مثل انجمن دفاع از قربانیان تروریسم عمدتا به محکومیت سازمان مجاهدین خلق اشتغال دارد و نامی از فعالیتهای دولت و حکومت جمهوری اسلامی به میان نمیآورد.
سه جنبش ادعایی مذکور نظم موجود در جامعهٔ ایران را به چالش نمیکشند بلکه نظم موجود در کشوری دیگر (ایالات متحده) یا گروهی دیگر (مجاهدین خلق) را به چالش میکشند، به هیچ تحول اجتماعی در جامعهٔ ایران منتهی نمیشوند یا تحولی را بشارت نمیدهند، دولت جمهوری اسلامی از آنها احساس خطر نمیکند، ساز حکومت را مینوازند، معلوم نیست مطالبات اجتماعی کدام قشر اجتماعی را منعکس میسازند، و دغدغههای آنها با دغدغههای مردم کوچه و بازار منطبق نیست. به عنوان مثال مسئلهٔ اقشار فقیر در ایران برداشته شدن تحریمها یرای ثروتمندتر شدن سپاهیان نیست بلکه ارزان شدن مایحتاج آنهاست کاری که حتی برداشته شدن تحریمها نیز بدان منجر نخواهد شد.
سخن این نوشته این نیست که جنبشهای اصیل ضد جنگ، ضد تحریم یا ضد تروریسم در ایران ممکن نیستند. سخن این است که سه حرکتی که امروز از آنها سخن گفته میشود جنبش اصیل نیستند و جنبش معرفی شدن آنها باعث ساختگی جلوه شدنشان میشود. همچنین سخن نویسنده این نیست که سه حرکت فوق دولت ساختهاند بلکه سخن این است که جنبش اجتماعی نیستند.
در مقابل، چهار جنبش محیط زیست، کارگری، زنان، و دانشجویی در ایران درونزا و اصیلاند چون ویژگیهای پنج گانهٔ فوق را دارند:
جنبش دانشجویی
این جنبش خواهان دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی در کشور و فضای باز سیاسی در دانشگاههاست. ممکن است تصورات اعضای جنبش در گذر زمان نسبت به دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی تغییر یافته باشد اما اصل موضوع به جای خود مانده است. نظارت استصوابی، سانسور، فیلترینگ، پارازیت، گزینشهای ایدئولوژیک، دخالت سپاه در اقتصاد و سیاست و قدرت، فساد و سوء استفاده از قدرت، فراقانون، نظارت ناپذیر و غیر پاسخگوی ولی فقیه را در جامعه، و حضور بسیج و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی، نمایندگان نهادهای قدرت، کمیتههای انظباطی سیاسی، و سهمیههای حکومتی در دانشگاهها را نفی میکند. از همین جهت است که فعالان این جنبش مورد تعقیب حکومت واقع میشوند و در موقعیتهایی خوابگاههای دانشجویی و دانشگاهها مورد هجوم واقع میشود. در ادبیات حاکمان، دانشگاه و دانشجو تعابیری آرام بخش نیستند بلکه از آنها بوی مخالفت و مقاومت به مشام میرسد.
این جنبش متکی است بر هفت دهه فعالیت مستمر ضد استبدادی، و هزاران زندانی در دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی داشته است. ترس حکومت از این جنبش تا حدی است که در دانشگاهها دهها گروه نظامی و شبه نظامی شکل داده و صدها دانشجو را از تحصیل محروم کرده است.
جنبش زنان
جنبش زنان در ایران اهداف (رفع تبعیض در خانواده و جامعه)، تریبونها و چهرههای شاخص خود را داشته است. هیچ یک از تصمیم گیری یا قانونگزاری حکومتها حرکت یک صد سالهی این جنبش را متوقف نکرده است. در طول این یک صد سال بسیاری از زنان و مردان به این جنبش پیوسته یا آن را رها کردهاند اما خط اصلی جنبش که مبارزه با تبعیض بوده رها نشده است. این جنبش نیز همانند جنبشهای کارگری، محیط زیست و دانشجویی زندانیان، چهرههای بارز، کارزارها، ضد جنبشها، سازمانهای واکنشی، سرکوبها و رویدادهای خاص خود را تجربه کرده است.
جنبش کارگری
علی رغم همهٔ فراز و نشیبها و همهٔ فعالیتهای حکومت برای برساختن سازمانهای کارگری خودی (شوراهای اسلامی کار) جنبش مستقل کارگری در ایران در ۳۵ سال گذشته مثل دورهٔ پهلوی به فعالیت خود ادامه داده است. در دورههایی این جنبش تحت تاثیر ایدئولوژیها (مارکسیسم، اسلامگرایی) قرار گرفت اما بعدا راه خود را مستقل از آنها در پیش گرفته است. به همین دلیل است که علی رغم ممنوعیت فعالیتهای سندیکایی و فشار وزرات اطلاعات بر سندیکاهای مستقل به طور متداوم شاهد اعتراضات کارگری به نقض حقوق کارگران هستیم. هیچ گروه و سازمان سیاسی و هیچ رویداد سیاسی در ایران نمیتواند تهی از طرح مطالبات کارگری باشد همچنان که نمیتواند مطالبات دانشجویان، زنان و فعالان محیط زیست را نادیده بگیرد.
جنبش محیط زیست
علی رغم فضای امنیتی کشور روزی نیست که صدایی از هواداران محافظت از محیط زیست در نقاط مختلف کشور به گوش نرسد. همان طور که بحرانهای محیط زیستی در کشور جدی هستند و زندگی روتین مردم را مختل میسازند هوادارن محافظت از محیط زیست نیز با جدیت به فعالیت خود ادامه میدهند: روزی در پاکسازی کوه شاه در بافت کرمان، روز دیگر اعتراض به آلودگی هوا در اراک، روزی اعتراض به آلودگی ناشی از پساب یک کارخانه در زنجان و روزی دیگر گردهمایی برای مقابله با خشک شدن یک دریاچه در ارومیه. این جنبش نیز همانند جنبش زنان و جنبش دانشجویی و کارگری نه تنها خواهان یک تحول اجتماعی محسوس است بلکه خود به بخشی از این تحول جتماعی تبدیل شده است.
ـــــــــــــــــــــ
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا
۱. متوجه به تحول اجتماعی هستند. آنها ساختها، هنجارها و ارزشهای موجود در جامعه را فرض نمیگیرند و میخواهند سامان موجود اجتماعی را تغییر دهند. به همین جهت تحت فشار نیروهای قدرتمند اجتماع خود هستند؛
۲. نسبت به فرایندها و سیاستهای دولت خود رهیافت انتقادی دارند و به همین دلیل همان سازی را نمینوازند که حکومت کشور مینوازد؛
۳. حرکتهای آنها بر اساس مطالبات اجتماعی مردم است و نه مصالح دولت و حکومت و به همین علت توجه و حمایت افکار عمومی یا اقشاری از جامعه را جلب میکنند؛
۴. دغدغههای آنها در حوزهٔ عمومی و نه صرفا حلقات سیاستگذاران و تصمیم گیران بخش دولتی بحث میشود. حکومتها میتوانند صدای آنها را در حوزهٔ عمومی ضعیف سازند اما این صدا از میان نمیرود؛
۵. نسبتا دیرپا هستند و با یک موج یا رویداد یا دولت نمیآیند و بروند.
بر اساس این پنج ویژگی میتوان سه جنبش ساختگی و چهار جنبش اصیل و درونزای اجتماعی را در ایران امروز تشخیص داد. جنبشهای ساختگی عبارتاند از جنبشهای ضد تحریم، ضد جنگ و ضد تروریسم، و جنبشهای اصیل عبارتاند از جنبشهای دانشجویی، کارگری، زنان و محیط زیست.
سخن نویسنده این نیست که جنبشهای ضد تحریم، ضد جنگ یا ضد تروریسم جنبشهای خوب یا موثری در ایران نیستند یا نمیتوانند اصیل باشند. سخن این است که آنچه از آنها تحت این سه عنوان در ایران امروز وجود دارد جنبشهای درونزا و اصیلی نیست و بیشتر یک حرکت یا کارزار محدود است تا یک جنبش اجتماعی.
جنبش ضد تحریم
یک جنبش ضد تحریم درونزا و اصیل در ایران ابتدائا باید تحریم کشور خود علیه کشورهای دیگر را به چالش میکشید (مثل تحریم علیه اسرائیل یا در دورههایی تحریم ناموفق علیه شرکتهای امریکایی یا تحریم گروههای بیشماری از مردم ایران مثل بهاییان یا دگر اندیشان تحت حکومت ولایت فقیه) تا در جامعه و سطح بین المللی جدی گرفته شود. اما حرکت ضد تحریم ایرانی پس از دور جدید تحریمها در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ علیه تحریم کشوری دیگر یا کشورهای دیگر شکل میگیرد. این یک جنبش اجتماعی ضد تحریم نیست و هیچ از یک از ویژگیهای پنجگانه را ندارد؛ حرکتی است برای حمایت از رژیم جمهوری اسلامی در برنامهٔ هستهای آن (از سوی طرفداران رژیم) یا حداقل کاهش فشار تحریمها بر کشور (از سوی منتقدان حکومت). به همین دلیل این حرکت بیشتر در میان نهادهای شبه دولتی (مثل اتاق بازرگانی) حامیانی پیدا کرده است (تجارت فردا، ۳۰ شهریور ۱۳۹۲). آن دسته از اقتصاد دانان ایرانی که به مخالفت با تحریمها میپرازند در مسئولیت حرفهای خود در نقد برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی از منظر هزینه فائده کوتاهی کردهاند.
این حرکت به کاهش فشار بر مردم منجر نخواهد شد. فشار بر مردم عادی در جمهوری اسلامی بدون تحریم یا با تحریم وجود داشته و خواهد داشت. مردم ایران در اوج درآمدهای نفتی و بدون تحریم همچنان فقیر ماندند (دو سوم آنها زیر خط فقر) و سرمایهها از کشور خارج شد. (خروج ۶۰۰ میلیارد دلار از کشور در ۸ سال دولت احمدینژاد، محمدرضا خباز، خبرگزاری خانه ملت، ۲۷ شهریور ۱۳۹۲) برداشته شدن تحریمها تنها روحانیون و سپاهیان و وابستگان آنها را ثروتمندتر خواهد کرد.
جنبش ضد جنگ
مدعیان جنبش ضد جنگ در ایران جنگ علیه کشور خودشان را محکوم میکنند اما جنگی را که کشور خودشان علیه مردم دیگر کشورها راه انداخته مسکوت میگذارند. جنبش ضد جنگ در ایالات متحده از این جهت قابل توجه است که به مقابله با جنگ این کشور علیه دیگر کشورها میپردازد و سیاستهای سیاستمداران خود را به چالش میکشد. امروز اگر در ایران یک جنبش ضد جنگ وجود داشت باید شاهد تظاهرات یا صدور اطلاعیهٔ آنان علیه حضور نیروهای ایرانی در سوریه و مشارکت آنها در کشتار مردم سوریه میبودیم.
جنبش ضد تروریسم
این جنبش نیز به جای محکوم کردن و حرکت علیه حرکتهای تروریستی دولت خود به محکومیت تروریسم علیه مقامات جمهوری اسلامی در گذشته یا کارکنان این دولت در برنامهٔ هستهای میپردازد. جنبش ضد تروریسم در ایران در قالب انجمنهایی مثل انجمن دفاع از قربانیان تروریسم عمدتا به محکومیت سازمان مجاهدین خلق اشتغال دارد و نامی از فعالیتهای دولت و حکومت جمهوری اسلامی به میان نمیآورد.
سه جنبش ادعایی مذکور نظم موجود در جامعهٔ ایران را به چالش نمیکشند بلکه نظم موجود در کشوری دیگر (ایالات متحده) یا گروهی دیگر (مجاهدین خلق) را به چالش میکشند، به هیچ تحول اجتماعی در جامعهٔ ایران منتهی نمیشوند یا تحولی را بشارت نمیدهند، دولت جمهوری اسلامی از آنها احساس خطر نمیکند، ساز حکومت را مینوازند، معلوم نیست مطالبات اجتماعی کدام قشر اجتماعی را منعکس میسازند، و دغدغههای آنها با دغدغههای مردم کوچه و بازار منطبق نیست. به عنوان مثال مسئلهٔ اقشار فقیر در ایران برداشته شدن تحریمها یرای ثروتمندتر شدن سپاهیان نیست بلکه ارزان شدن مایحتاج آنهاست کاری که حتی برداشته شدن تحریمها نیز بدان منجر نخواهد شد.
سخن این نوشته این نیست که جنبشهای اصیل ضد جنگ، ضد تحریم یا ضد تروریسم در ایران ممکن نیستند. سخن این است که سه حرکتی که امروز از آنها سخن گفته میشود جنبش اصیل نیستند و جنبش معرفی شدن آنها باعث ساختگی جلوه شدنشان میشود. همچنین سخن نویسنده این نیست که سه حرکت فوق دولت ساختهاند بلکه سخن این است که جنبش اجتماعی نیستند.
در مقابل، چهار جنبش محیط زیست، کارگری، زنان، و دانشجویی در ایران درونزا و اصیلاند چون ویژگیهای پنج گانهٔ فوق را دارند:
جنبش دانشجویی
این جنبش خواهان دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی در کشور و فضای باز سیاسی در دانشگاههاست. ممکن است تصورات اعضای جنبش در گذر زمان نسبت به دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی تغییر یافته باشد اما اصل موضوع به جای خود مانده است. نظارت استصوابی، سانسور، فیلترینگ، پارازیت، گزینشهای ایدئولوژیک، دخالت سپاه در اقتصاد و سیاست و قدرت، فساد و سوء استفاده از قدرت، فراقانون، نظارت ناپذیر و غیر پاسخگوی ولی فقیه را در جامعه، و حضور بسیج و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی، نمایندگان نهادهای قدرت، کمیتههای انظباطی سیاسی، و سهمیههای حکومتی در دانشگاهها را نفی میکند. از همین جهت است که فعالان این جنبش مورد تعقیب حکومت واقع میشوند و در موقعیتهایی خوابگاههای دانشجویی و دانشگاهها مورد هجوم واقع میشود. در ادبیات حاکمان، دانشگاه و دانشجو تعابیری آرام بخش نیستند بلکه از آنها بوی مخالفت و مقاومت به مشام میرسد.
این جنبش متکی است بر هفت دهه فعالیت مستمر ضد استبدادی، و هزاران زندانی در دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی داشته است. ترس حکومت از این جنبش تا حدی است که در دانشگاهها دهها گروه نظامی و شبه نظامی شکل داده و صدها دانشجو را از تحصیل محروم کرده است.
جنبش زنان
جنبش زنان در ایران اهداف (رفع تبعیض در خانواده و جامعه)، تریبونها و چهرههای شاخص خود را داشته است. هیچ یک از تصمیم گیری یا قانونگزاری حکومتها حرکت یک صد سالهی این جنبش را متوقف نکرده است. در طول این یک صد سال بسیاری از زنان و مردان به این جنبش پیوسته یا آن را رها کردهاند اما خط اصلی جنبش که مبارزه با تبعیض بوده رها نشده است. این جنبش نیز همانند جنبشهای کارگری، محیط زیست و دانشجویی زندانیان، چهرههای بارز، کارزارها، ضد جنبشها، سازمانهای واکنشی، سرکوبها و رویدادهای خاص خود را تجربه کرده است.
جنبش کارگری
علی رغم همهٔ فراز و نشیبها و همهٔ فعالیتهای حکومت برای برساختن سازمانهای کارگری خودی (شوراهای اسلامی کار) جنبش مستقل کارگری در ایران در ۳۵ سال گذشته مثل دورهٔ پهلوی به فعالیت خود ادامه داده است. در دورههایی این جنبش تحت تاثیر ایدئولوژیها (مارکسیسم، اسلامگرایی) قرار گرفت اما بعدا راه خود را مستقل از آنها در پیش گرفته است. به همین دلیل است که علی رغم ممنوعیت فعالیتهای سندیکایی و فشار وزرات اطلاعات بر سندیکاهای مستقل به طور متداوم شاهد اعتراضات کارگری به نقض حقوق کارگران هستیم. هیچ گروه و سازمان سیاسی و هیچ رویداد سیاسی در ایران نمیتواند تهی از طرح مطالبات کارگری باشد همچنان که نمیتواند مطالبات دانشجویان، زنان و فعالان محیط زیست را نادیده بگیرد.
جنبش محیط زیست
علی رغم فضای امنیتی کشور روزی نیست که صدایی از هواداران محافظت از محیط زیست در نقاط مختلف کشور به گوش نرسد. همان طور که بحرانهای محیط زیستی در کشور جدی هستند و زندگی روتین مردم را مختل میسازند هوادارن محافظت از محیط زیست نیز با جدیت به فعالیت خود ادامه میدهند: روزی در پاکسازی کوه شاه در بافت کرمان، روز دیگر اعتراض به آلودگی هوا در اراک، روزی اعتراض به آلودگی ناشی از پساب یک کارخانه در زنجان و روزی دیگر گردهمایی برای مقابله با خشک شدن یک دریاچه در ارومیه. این جنبش نیز همانند جنبش زنان و جنبش دانشجویی و کارگری نه تنها خواهان یک تحول اجتماعی محسوس است بلکه خود به بخشی از این تحول جتماعی تبدیل شده است.
ـــــــــــــــــــــ
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا