انتخابات سوریه؛ در میان خون و فریب

روز سه شنبه سوم ژوئن مضحک‌ترین انتخابات دوران معاصر در سوریه برگزار شد. بعد از سه سال اعتراض گسترده در سوریه به تداوم رژیمی مستبد و سرکوبگر و کشتار بی رحمانه مردم و خرابی بیش از ۹۰ درصد شهرها و روستاها، بار دیگر فرزند حافظ اسد بنا بر قانون عشیره و قیبله آل اسد و نظام جمهوری وراثتی ابداع شده توسط آن‌ها و تحمیل شده به‌وسیله ابزارهای رعب و شکنجه و زندان، خود را برای هفت سال دیگر حاکم جان و مال مردم می‌کند تا در سایه سکوت وجدان جمع جهانی و با تکیه بر منطق توپ و تانک و دستگاه‌های تبلیغاتی سیراب شده از دلارهای نفتی مردم ایران و عراق، به خرابی‌ها و کشتارهای خود ادامه دهد.

علی لاریجانی، رئیس مجلس در ایران، این انتخابات را «فرآیند دموکراسی» واقعی خواند و برای رسمیت بخشیدن به این دموکراسی واقعی، قرار شد ایران به همراه روسیه و نمایندگانی از کشورهای اوگاندا، زیمبابوه، تاجیکستان، ونزوئلا، بولیوی و سیرالئون بر روند دموکراسی در این انتخابات نظارت کنند.

همچنین برای گرم کردن این انتخابات، دو روز قبل از برگزاری آن، اجلاس دوستان بشار اسد در تهران برگزار شد که اگرچه اعلام شده بود، ۳۵ کشور در این اجلاس حاضر خواهند شد، اما تعداد کشورهای مشارکت کننده فراتر از عدد ۹ نرفت و بیش از نصف سخنرانی‌ها به دولتمردان جمهوری اسلامی و حکومت سوریه اختصاص یافت. چهار روز قبل از این اجلاس نیز نمایش مشارکت «میلیونی» سوری‌های خارج نشین در کنار سفارت‌های این کشور در بیروت و تهران رقم خورد. این شوهای تلویزیونی نشان می دهد که رژیم‌هایی چون سوریه و ایران بیشتر به پروپاگاندا و «هوچی گری» انتخاباتی نیاز دارند تا یک انتخابات واقعی.

در این انتخابات بشار اسد با دو نامزد «دولت ساخته» خود رقابت نمی‌کند، بلکه رویاروئی واقعی میان کسانی است که این انتخابات را اساساً رد می‌کنند و آنهایی که در ناحیه جنوبی شهر بیروت با خون خود نام بشار اسد را بر برگه انتخاباتی قید کردند. اختلاف و دوگانگی در این انتخابات همانند کشورهای دموکراتیک بر سر برنامه‌های انتخاباتی و چگونگی اجرای آن در آینده سوریه نبود. اختلاف در این انتخابات میان دو قبیله است که به خون هم تشنه هستند و با حضور یا عدم حضور می‌خواهند مخالف خود را از روی زمین حذف کنند.

آمارهایی که بشار اسد درباره این انتخابات ارائه می‌کند با آمارهای سازمان ملل و آخرین سرشماری که در سال ۲۰۱۰ به دست آمده، منافات دارد. براساس آمارهای پذیرفته شده، کل جمعیت سوریه حدود ۲۲ میلیون نفر است. آماری که برای واجدین شرایط شرکت در این انتخابات توسط دولت سوریه اعلام شده، ۱۵ میلیون رأی دهنده است. این رقم یعنی با کم کردن افراد زیر سن رأی گیری همه سوری‌های داخل و خارج را شامل می‌شود. در واقع بشار اسد شهروندان سوری را که به قتل رسانده یا از سوریه فراری داده و یا در مناطق خارج از سیطره خود به سر می‌برند را جزء آمار خود آورده است. شهر دمشق در حدود یک میلیون و هشتصد هزار جمعیت دارد. یک سوم این رقم شامل کودکان و افراد زیر سن رأی گیری هستند و بنابراین در انتخابات شرکت نمی‌کنند. علاوه بر این طبق برنامه توزیع صندوق‌های رأی که توسط دولت خود بشار اسد اعلام شد، به دلایل امنیتی در مناطق پر جمعیتی چون جوبر، قابون و میدان عباسیون در شهر دمشق انتخابات برگزار نمی‌شود. اگر بشار اسد موفق شود در تمام مناطق باقیمانده شهر دمشق انتخابات برگزار کند و همه شهروندان بر سر صندوق‌های رأی حاضر شوند و حتی یک نفر هم غیبت نکند، تازه کل کسانی که به بشار اسد رأی می دهند به حدود یک میلیون نفر می‌رسد. این رقم شامل حومه دمشق نیز خواهد بود. در مناطق دیگر براساس توزیع جمعیت از لاذقیه گرفته تا طرطوس و با حساب عدد نفوس منطقه سویدا که بخش مهمی از طرفداران بشار اسد آنجا هستند، در حدود دو میلیون نفر در این سه استان زندگی می‌کنند. اگر یک سوم این عدد را به خاطر جمعیت زیر سن رأی کم کنیم، کل تعداد واجدین شرایط رأی گیری در این مناطق به یک میلیون و سیصد هزار نفر می‌رسد. و اگر فرض را بر این بگذاریم که همه واجدین شرایط رأی دادن در این مناطق به اضافه کردها، سریانی‌ها و سنی‌ها داخل آن به بشار اسد رأی بدهند، کل کسانی که در سرتاسر سوریه به بشار اسد رأی می دهند، به سختی خود را به مرز دو و نیم میلیون می‌رساند. طبق آماری که خود دولت سوریه ارائه داده است، با کسر این عدد، دوازده و نیم میلیون سوری واجد شرایط رأی دادن به بشار اسد رأی نخواهند داد. اگرچه من بعید می دانم سنی‌ها و کردهای این مناطق در این انتخابات شرکت کنند. کردها در مناطق خود انتخابات را تحریم کردند و اجازه ندادند دولت سوریه در روستاهای غیر کردنشین مناطق خود، صندوق رأی دایر کند.

در بخش کوچکی از شهرهائی چون حمص و حلب انتخابات برگزار می‌شود اما تعداد آن‌ها به مقدار کسانی که در دمشق انتخابات را تحریم کرده‌اند نخواهد رسید. بی شک شخص بشار اسد و حامی او جمهوری اسلامی، کاملاً از این آمارها اطلاع دارند. اما همانطور که در بیروت با وجود یک میلیون و صد هزار پناهنده سوری و ثبت نام فقط ۴۰ هزار نفر برای رأی دادن، اعلام کردند «انتخابات میلیونی» برگزار شد، این دو میلیون و نیم فرد رأی دهنده در سرتاسر سوریه برای برنامه پروپاگاندای بشار اسد کفایت می‌کند.

ترس بشار اسد

بشار اسد از چه چیزی واهمه دارد و با آگاهی از این واقعیت‌های تلخ انتخابات، چرا مجبور شد به برگزاری آن تن دهد؟ تا شش ماه پیش اجرای چنین انتخاباتی برای بشار اسد جدی نبود. اما تحرک وزیر خارجه جدید ایران در منطقه و به دنبال آن تحرک دیپلمات‌های عرب منطقه و سپس سفر امیر کویت به ایران و دیدار سعود الفیصل با ولادیمیر پوتین در شهر سوچی در کنار دریای سیاه، اخبار و تحلیل‌های خوبی برای حاکم دمشق به ارمغان نیاورده است. بعد از تحولات مصر و قرار دادن اخوان المسلمین، «داعش» و جبهه النصره در لیست تروریسم توسط دولت عربستان و برخی کشورهای منطقه، فرمول جدیدی برای سوریه تدارک دیده شد. این فرمول توسط امیر کویت به ایران منتقل شد و خامنه ای به شدت با آن مخالفت کرد. براساس این فرمول ایران با همکاری کشورهای منطقه شخصی دیگر از میان فرقه علوی به دور از خانواده اسد برای حاکمیت سوریه برمی گزیند. براساس این فرمول کشورهای منطقه متعهد می‌شوند مخالفین دولت فعلی سوریه را در فرآیند جدید سیاسی وارد کنند و به جنگ سوریه خاتمه دهند. همچنین این کشورها متعهد می‌شوند از به قدرت رسیدن اسلامگرایان تندرو در سوریه ممانعت کنند و قانون اساسی را تدوین کنند که حقوق اقلیت‌ها و به ویژه علویان را تضمین کند. امیر کویت همچنین قول داده است که همراه رهبران دیگر منطقه برای رفع مجازات‌های بین المللی بر ضد ایران نهایت تلاش خود را بکند.

به نظر می‌رسد این فرمول مورد توجه حسن روحانی قرار گرفته است که در اساس در پی چاره‌جویی‌های دولت وی برای حل بحران سوریه، علائم اولیه آن توسط خودش مطرح شد. اما متحدان بشار اسد در ایران و خارج از ان به شدت با این رهیافت مخالفت می‌کنند. حسن نصرالله، علی خامنه‌ای و برخی از فرماندهان سپاه در برابر این فرمول شروط خود را تقدیم کردند که بعضی از آن‌ها در سخنان خامنه‌ای هنگام دیدار با امیر کویت کاملاً مشهود بود. خامنه‌ای در گام نخست از کشورهای منطقه می‌خواهد کمک‌های خود را به مخالفان که وی آن‌ها را «تکفیری» خواند، قطع کنند. اگر این گام از سوی عربستان و قطر برداشته شود، آنگاه خامنه ای قبول می‌کند در مناقشه طرح امیر کویت وارد شود.

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و نشان دادن این که حاکم دمشق منتخب ملت سوریه است، به متحدین وی در ایران و منطقه کمک می‌کند که در برابر هر گونه راه حل بدون بشار اسد، ایستادگی کنند. علاوه بر این خامنه‌ای در اساس تمایلی به کنار گذاشتن بشار اسد ندارد و او را بخش جداناپذیر سیاست خود در منطقه می‌داند. اما فشارها در ایران و منطقه چنان بالا گرفته است که ضرورت برگزاری این انتخابات هم برای خامنه‌ای و هم برای بشار اسد را به شکل حیاتی مطرح کرد. طرح امیر کویت اگرچه برخی امیدواری‌ها را برانگیخت، اما نتیجه دیدار سعودالفیصل با پوتین می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد و بعد از این نتیجه است که می‌توان گفت فرمول جدید مطرح شده برای حل بحران سوریه قابل عمل است یا نه.

-------------------------------
یادداشت‌ها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاه‌های رادیو فردا.