موزه- گالری «تیت مدرن» لندن، یکی از بزرگترین مراکز هنر مدرن در جهان، در نمایشگاهی به عنوان «جهان پاپ میشود» به هنر پاپ (پاپ آرت) در دهه شصت و هفتاد میلادی پرداخته و میزبان آثاری از پرویز تناولی، یکی از شناخته شدهترین هنرمندان ایرانی در جهان، هم هست.
«پاپ آرت» جنبشی در هنرهای تجسمی است که در دهه پنجاه در بریتانیا و آمریکا شکل گرفت و در دهه شصت به اوج رسید؛ جنبشی که هنرهای زیبای کلاسیک را با استفاده از فرهنگ عامه (پاپ) نظیر آگهیها و اخبار به چالش میکشد و با استفاده از تصاویری متعلق به این فرهنگ (از همه چیزهای دم دست، مثلاً تصویر قوطی کوکا کولا تا تصاویر کتابهای مصور) سعی دارد دنیای مصرفی امروز را به تصویر بکشد. اندی وارهول، روی لیختنستاین، رابرت راشنبرگ و ریچارد همیلتون از شناخته شدهترین هنرمندان این جنبش هستند.
اما نمایشگاه تیت مدرن سعی دارد پاپ آرت را در جاهای دورتری سراغ کند: از آمریکای لاتین تا آسیا.
این نمایشگاه قصد دارد چهره تازهای از پاپ آرت ارائه کند؛ چهرهای کمتر شناخته شده. در نتیجه، صد و شصت اثر گرد آمده در این نمایشگاه از سراسر جهان، غالباً آثار شناخته شده پاپ آرت نیستند. در واقع شاید این نمایشگاه تصویری درخور از پاپ آرت ارائه نمیدهد، برعکس - همان طور که از عنوانش برمی آید- قرار است تاثیر جهانی این جنبش را در کشورهای دیگری غیر از منبع اصلی آن جستوجو کند.
این آثار که همگی متعلق به دهه شصت و هفتاد میلادی هستند، غالباً برای اولین بار در بریتانیا به نمایش گذاشته شدهاند.
برگزارکنندگان نمایشگاه معتقدند که پاپ آرت تنها درباره مصرفگرایی غرب نیست و قصد دارند با انتخاب آثاری از جمله آثار پرویز تناولی، تاثیر فرهنگ عامه را در هنر در کشورهای دیگری چون ایران به نمایش بگذارند.
از سویی نمایشگاه قصد دارد کلیشه هنرمندان مرد این جنبش را برهم بزند؛ با معرفی آثار متعددی از هنرمندان زن در سراسر دنیا: از یانا زلیبسکا از اسلواکی تا ماریا مایولینو از برزیل.
به چالش کشیدن هنرهای تثبیت شده دیگر مضمونی است که میتوان در این نمایشگاه جستوجو کرد؛ از جمله آثار یوشیو شینوهارا که نسخه «پاپ»ی از تصویرهای چاپی ژاپنی در سده نوزدهم ارائه میدهد.
تناولی اما از پیشگامان مکتب سقاخانه است که فرهنگ عامه در آن نقش مهمی دارد؛ رویکردی که تحت تاثیر پاپ آرت بود و در دهه چهل شمسی در ایران شکل گرفت.
هنرمندانی نظیر تناولی از عناصر و اشیایی که در سقاخانهها و اماکن مذهبی حضور دارند، استفاده کردند.
پرویز تناولی درباره شکل گیری این علاقهاش گفته است: «روزی، حدود سال ۱۳۴۰، من و زنده رودی به حضرت شاه عبدالعظیم رفتیم و آنجا توجهمان به تعدادی تصویر چاپی مذهبی که برای فروش عرضه شده بود، جلب شد. در آن وقت ما هر دو در جستوجوی انواعی از مواد و مصالح ایرانی بودیم که بتوانیم از آنها در کار خود استفاده کنیم؛ و آن تصاویر را خریدیم و به خانه بردیم. از سادگی فرم آنها، از تکرار نقشها در آنها، و از رنگهای چشمگیر آنها خوشمان آمد. اولین طرحهایی که زنده رودی با الهام از آن تصاویر کشید در واقع اولین کارهای سقاخانهای هستند.»
در آثار تناولی در این دوره نمادهایی چون قفل، شیر و قفس که حضور پررنگی در عناصر تصویری مذهب شیعه دارد حضور چشمگیری دارد. عناصری از شعر کهن فارسی هم در این آثار دیده میشود؛ مثلاً داستان شیرین و فرهاد. از جمله آثار ارائه شده تناولی در این نمایشگاه اثری است با عنوان «شاعر و معشوقه پادشاه» (۱۹۶۴) که علاقه او را به اشعار قدیمی و ترکیب آن با نشانههای امروزی سقاخانه به نمایش میگذارد.
طنز همگاه حضور برجستهای در این آثار دارد: «آیا کسی دروازه کسی را باز میکند» جملهای است که بر روی یک مجسمه او نقش بسته؛ فیگوری که نشانههای مختلف یک سقاخانه را در خود جای داده است.