جشنواره تسالونیکی؛ از سینمای ایران تا تمثیل کردهای ترکیه

  • محمد عبدی

شوالیه

پنجاه و ششمین دوره جشنواه تسالونیکی، یکی از قدیمی‌ترین و شناخته شده‌ترین جشنواره‌های اروپا، امسال به رغم مشکلات اقتصادی یونان، باز به شکل پرباری برگزار شد، با نمایش ۲۰۰ فیلم از ۵۳ کشور، از جمله دو فیلم از ایران.

سال آمریکای لاتین

جشنواره تسالونیکی بخش مسابقه بزرگی دارد که امسال پانزده فیلم در آن به نمایش گذاشته شد.

جایزه اول جشنواره امسال که به نام پرآوازه‌ترین فیلمساز یونانی، تئو آنگلوپولوس، نامگذاری شده، به فیلم قوچ‌ها (Rams) ساخته گریمور هاکونارسون از سینمای رو به رشد این سال‌های ایسلند رسید؛ یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های امسال.

فیلم داستان ساده‌اش را در تار و پود فضای روستایی محل وقوع قصه پیش می‌برد و- اگر قائل به عنوان «سینمای بومی» باشیم- یکی از بهترین نمونه‌ها را عرضه می‌کند، تا آنجا که فضا و روابط و منطق حاکم بر داستان تنها در‌‌ همان محل و میان‌‌ همان شخصیت‌ها معنا می‌یابد: داستان دو برادر که دهه‌ها است با هم حرف نزده‌اند و در همسایگی یکدیگر در نگهداری قوچ با هم رقابت می‌کنند.

پایان زیبای فیلم، شاید به یادماندنی‌ترین صحنه آن است؛ جایی که عشق در ایده‌ای زیبا و ستایش برانگیز، خودی نشان می‌دهد و جای نفرت را می‌گیرد.

جایزه ویژه داوران امسال برای فیلم زمین و سیاهی به فیلمساز کلمبیایی سزار آکودو رسید؛ داستان درگیر کننده‌ای درباره خانواده‌ای بسیار فقیر که در شرایطی غیر انسانی کار و زندگی می‌کنند و مادرخانواده- که پسرش سال هاست روی تخت بستری است- بخاطر «زمین»شان حاضر به مهاجرت نیست.

فیلم تصاویر پرباری را با دوربینی عمدتاً ساکن رقم می‌زند و بازیگران فیلم با قدرت فوق العاده‌ای ظاهر می‌شوند و می‌توانند تماشاگر را در فضای سرد فیلم پیش ببرند.

جایزه برنز داوران به فیلم جاده‌ای به لاپاز ساخته فرانسیسکو وارونه فیلمساز آرژانتینی رسید و جایزه بهترین کارگردان هم نصیب گابریل ریپستین از مکزیک برای فیلم ششصد مایل شد.

فیلم «از دور دست» ساخته لورنزو ویگاس- که شیر طلایی جشنواره ونیز امسال را از آن خود کرده بود- هم، جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد را به دست آورد. به این ترتیب بیشترین جوایز به کشورهای آمریکای لاتین رسید و سال طلایی‌ای برای این کشور‌ها رقم خورد.

سینمای ایران

سینمای ایران طی سال‌ها حضور پرباری در جشنواره تسالونیکی داشته و امسال هم این جشنواره میزبان دو فیلم ایرانی بود.

سومین ساخته مجید برزگر با نام «یک شهروند کاملاً معمولی» در بخش افق‌های باز این جشنواره اولین نمایش اروپایی خود را تجربه کرد. این فیلم به تازگی در بخش مسابقه جشنواره شیکاگو هم به نمایش درآمده بود.

دوربین فیلمساز نظاره گر پیرمردی کم حافظه است که در تهران امروز تنها مانده و پسرش در آن سوی آب‌ها، نمی‌تواند برای دیدار او به تهران بیاید. اما یک روز یک دختر جوان زیبا از راه می‌رسد تا مقدمات کار را فراهم کند تا او بتواند به دیدار پسرش برود. این آغاز داستانی است سرد و تلخ که سرنوشتی غم‌انگیز و توام با طنزی سیاه دارد.

دومین فیلم ایرانی جشنواره امسال، فیلم تاکسی ساخته جعفر پناهی بود که پس از برنده شدن خرس طلایی جشنواره برلین، در جشنواره‌های مختلفی نمایش داشت و این بار به تسالونیکی رسید (در بخش نمایش‌های ویژه)، با این تفاوت که برخلاف منتقدان انگلیسی و فرانسوی، یونانی‌ها چندان مرعوب فیلم نشدند و دو دسته کاملاً متفاوت شکل گرفت: آنهایی که طبق رویه به راه افتاده در اروپا، تاکسی را شاهکار قلمداد کردند و آنهایی که آن را بسیار پیش پا افتاده و سطحی یافتند.

درخشش دوباره سینمای ترکیه

سینمای ترکیه این سال‌ها به نوری بیلگه جیلان ختم نمی‌شود؛ امین آلپر با فیلم جنون، بهترین فیلم جشنواره ونیز امسال بود (که در جشنواره تسالونیکی هم نمایش داشت). و حالا فیلم تازه دیگری در بخش مسابقه تسالونیکی، به نام پیچک ساخته فیلمساز جوان تولگا قاراچلیگ، که در‌‌ همان حال و هوای فیلم جنون، شخصیت‌های خود را- که هر یک آشکارا نمادی از قومیت‌ها و جریان‌های سیاسی امروز ترکیه هستند- در یک کشتی جمع می‌کند تا به جان هم بیفتند و در فضایی به شدت غریب، وضعیت امروز ترکیه را- از جمله رفتارش با کرد‌ها که در شخصیتی به نام «کورد» متبلور می‌شود- در تصویری آخرالزمانی بکاود؛ با یک سکانس رویایی شگفت انگیز در اواخر فیلم که فراموش نشدنی است.

شوالیه سینمای یونان

سینمای یونان در سال‌های اخیر حضور پررنگ و گسترده‌ای در جشنواره‌های مختلف جهانی داشته و جوایزی را گرفته است.

از آخرین این جوایز باید به جایزه بهترین فیلم جشنواره لندن برای فیلم شوالیه ساخته آتینا راشل سانگاری اشاره کرد.

این فیلم اولین نمایش خود در یونان را در جشنواره تسالونیکی تجربه کرد و بسیار مورد استقبال گرفت: داستان شش مرد در یک قایق تفریحی که یک بازی را آغاز می‌کنند؛ انتخاب بهترین مرد از همه جنبه‌ها. آن‌ها باید اعمال و رفتار یکدیگر را زیر نظر بگیرند و در ‌‌نهایت به هر کس امتیازی بدهند و کسی که از همه بیشتر امتیاز بیاورد، انگشتر شوالیه را نصیب خواهد برد.

فیلم جذابیت‌های خاصی دارد، اما در ‌‌نهایت، در نقد بورژوازی چندان به عمق نمی‌رود و ترجیح می‌دهد بیشتر با زبانی طنز، همه نوع تماشاگر، از جمله تماشاگر عام را راضی نگه دارد؛ ضمن اینکه این فیلم که ساخته یک فیلمساز زن شناخته شده یونانی است، به شدت مردانه به نظر می‌رسد و جهانی می‌سازد که زنان هیچ جایگاهی در آن ندارند.