انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رییسجمهوری آینده آمریکا -در شرایطی که اکثریت کنگره این کشور در اختیار جمهوریخواهان است- تاثیر قابل توجهی بر خطرپذیری اقتصادی در ایران خواهد داشت.
نخستین پیامد چنین حادثهای، دگرگونی ریل قطار سیاست خارجی و دیپلماسی آمریکا و ابهامی است که در پی این فرایند ایجاد خواهد شد. از این روست که هر چند هنوز چند و چون این دگرگونی کاملا معلوم نیست اما خود این عدم تعیین بازیگران عرصه اقتصادی اعم از سرمایه گذاران یا بازرگانان، موسسات بیمه و بانکها به تامل، مکث و تعلل واخواهد داشت.
چنین تعللی دارای هزینههای کوتاه و بلندمدتی برای اقتصاد ایران خواهد بود. افزون بر این اگر ترامپ آنگونه که وعده داده است رفتار کند، طبیعی است که تعلیق تحریمهای ایران که بهواسطه رییس جمهور پیشین، باراک اوباما، انجام پذیرفت، دچار کندی شده و در بدترین سناریو با تهدید و توقف روبهرو خواهد شد. هر چند ممکن است، رابطه موسسات اروپایی و ایران مستقیما مشمول این تحریمها نباشد، اما با تیره و تار شدن فضای کسب و کار بینالمللی، رغبت این موسسات، برای داد و ستد با ایران، مانند گذشته ادامه نخواهد یافت.
به قدرت رسیدن ترامپ، در صورتی که رییس جمهور جدید آمریکا، به سخنان خود پایبند باشد، بطور کلی به معنای افزایش ریسک سرمایهگذاری در ایران است. در این میان صنعت نفت، صنعت حمل و نقل زمینی و صنعت حمل نقل هوایی ایران-دو صنعت سرمایهبر و تخصصی- که میرفت در پرتو اجرایی شدن برجام، شاهد گشایش باشد و بهشدت وابسته به سرمایهگذاری خارجی وابسته است، آسیب پذیرتر از سایر بخشهای اقتصادی ایران به نظر میرسند.
افزون بر این، هر چند بر پایه برجام دولتهای حاکم بر ایالات متحده صرفنظر از گرایش حزبی، موظف به اجرای مفاد برجام هستند، اما روشن نیست دولت جدید آمریکا تا چه اندازه به این امر همت گماشته در مقابل آن سنگ اندازی نکند. مشکل اما، به برجام منحصر نمیشود.
به قدرت رسیدن ترامپ، در صورتی که رییس جمهور جدید آمریکا، به سخنان خود پایبند باشد، بطور کلی به معنای افزایش ریسک سرمایهگذاری در ایران است. در این میان صنعت نفت، صنعت حمل و نقل زمینی و صنعت حمل نقل هوایی ایران-دو صنعت سرمایهبر و تخصصی- که میرفت در پرتو اجرایی شدن برجام، شاهد گشایش باشد و بهشدت وابسته به سرمایهگذاری خارجی وابسته است، آسیب پذیرتر از سایر بخشهای اقتصادی ایران به نظر میرسند.
پازل فشار بر حکومت ایران کامل میشود
پیامدهای به قدرت رسیدن ترامپ برای اقتصاد ایران را نمیتوان مستقل از معادلات سیاسی منطقه ای و جهانی بررسی کرد. در شرایط فعلی، حکومت ایران در چندین کشمکش منطقهای مانند سوریه، یمن، عراق مشارکت دارد. همزمان ائتلاف کشورهای عربی علیه این حکومت، به انسجام بیشتری میرسد که نمونه آنرا میتوان درخواست شورای روابط بینالملل خلیج از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج و دیگر کشورهای اسلامی مبنی بر اخراج حکومت ایران از سازمان کنفرانس اسلامی ملاحظه کرد.
حکومت ایران بهخصوص طی دو سال اخیر میتوانست با گشایش دیپلماتیک و سیاست خارجی فعال، فرصتهای تازه را برای اقتصاد ایران خلق کند. در صورتی که از این فرصتها استفاده و دستاوردهای آن به شکل رسمی تثبیت میشد، بر سرکار آمدن یک دولت جمهوریخواه، نمیتوانست نگرانی چندانی را ایجاد کند.
نکته پنهانی نیست که رابطه دولت اوباما، با کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارسی در خصوص رفتار در مقابل ایران همگرایی نداشت. اینک با به قدرت رسیدن دولت جدید در آمریکا به نظر میرسد که امید کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارسی برای همگامی واشینگتن با آنها، در فشار بر حکومت ایران و همزمان مقاومت در برابر «سیاستهای توسعهطلبانه» منطقه آن بیشتر شود. در همین راستاست که جبهه عربی مخالف ایران به رهبری عربستان، تلاش خواهد کرد تا دولت جدید آمریکا، را به افزایش فشار بر حکومت ایران تشویق کند. چنین اقدامی حتی اگر شکل اجرایی به خود نگیرد، باز میتواند احساس ریسک بازیگران بینالمللی که برای سرمایه گذاری در ایران افزایش دهد.
صنعت حمل و نقل زمینی، صنعت حمل و نقل هوایی و صنعت نفت ایران
بنا به گزارش رویترز، با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ نگرانیهای خودروسازان معروف جهان درباره سرمایهگذاریشان به شدت افزایش یافته است. در همین راستا شرکتهایی مانند بامو، دایملر، فولکسواگن، پژو و رنو نگران نگرانی خود را در مصاحبه با رسانهها ابراز داشتهاند. همچنین بنا به گزارش «بیزجورنال»، «تیم نیل» سخنگوی شرکت بوئینگ اظهار داشت که قرارداد این شرکت با حکومت ایران در زمان لازم اجرایی خواهد شد. همین مقام، همزمان افزود اگر دولت «ترامپ» رییس جمهور جدید، سیاست آمریکا در قبال ایران را تغییر دهد و فروش هوایپما به ایران را ممنوع سازد، بویینگ به این امر احترام میگذارد. البته لغو احتمالی قرارداد میان شرکت بوئینگ و حکومت ایران، دارای مخالفانی در ایالات متحده است چون این اقدام به معنای کاهش فرصتهای شغلی در آمریکا و واگذارکردن بازار ایران به رقبای بویینگ، نظیرایرباس، خواهد بود.
از دگر سو، ترامپ در دوره مبارزههای انتخاباتی بارها از سیاستهای استقلال انرژی ایالات متحده تولید، افزایش تولید انرژی داخلی و بخصوص از تشویق اکتشاف و تولید منابع متعارف و نامتعارف انرژی در این کشور، دفاع کرده است. در نتیجه، صدور مجوز برای بهکارگیری میدانهای نفت غیر متعارف (شیل) بهره برداری از همچنین افزایش شمار دکلهای حفاری، تسهیل خواهد شد. چنین امری به معنای افزایش رقابت در بازار نفت و انرژی است. اما مشکل حکومت ایران تنها افزایش رقابت در بازار نفت نیست. چون هر چند شرکت نفتی توتال فرانسه مدعی است که انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، تاثیری بر سرمایهگذاریهای این شرکت فرانسوی در ایران نخواهد گذاشت، اما هلیما کرافت، رییس مرکز جهانی راهبردی کالای بازار سرمایه RBC گفته است، شرکتهای نفتی اروپایی ممکن است با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در مورد بازگشتشان به میدانهای نفتی ایران تجدید نظر کنند. هر چند هنوز زود است در مورد تاثیر قطعی انتخاب ترامپ بر اقتصاد ایران ارزیابی دقیقی مطرح کرد، اما مرور مطالبی که آمد نشان میدهد که سرمایهگذاری در ایران، مجددا به یک پرسش تبدیل شده است.
در هر صورت، اگر دوره اوباما با عنوان فرصت از دست رفته سیاست خارجی رژیم ایران تلقی شود، مبالغه نشده است. حکومت ایران بهخصوص طی دو سال اخیر میتوانست با گشایش دیپلماتیک و سیاست خارجی فعال، فرصتهای تازه را برای اقتصاد ایران خلق کند. در صورتی که از این فرصتها استفاده و دستاوردهای آن به شکل رسمی تثبیت میشد، بر سرکار آمدن یک دولت جمهوریخواه، نمیتوانست نگرانی چندانی را ایجاد کند. دو دستگی در حاکمیت و ناتوانی و ابهام و سردرگمی رهبر حکومت در مدیریت این کشمکش داخلی، اینک دستاورهای پیشین حاکمیت را هم به خطر انداخته است. در چنین شرایط پیدایش تنشهای جدید منطقهای و جهانی برای حاکمیت ایران، شگفتآور نیست. امکان پیدایش تنشهایی به معنای افزایش ریسک اقتصادی ایران است. نخستین پیامدهای، این پیدایش هر تنش احتمالی در صنایع سرمایه بری همچون صنایع حمل و نقل زمینی و هواهی و نفت ظاهر خواهد شد، اما به آن محدود نخواهد شد. طبیعی است سرمایه گذاران بینالمللی، بازرگانان و شرکتهای بیمه از چنین افزایش چنین ریسکی استقبال نمیکنند و انگیزه آنها برای همکاری با ایران کاهش خواهد یافت.
--------------------------------------------------------
یادداشتها بیانگر آرای نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.