قهرمان آسیا شدنشان هم مثل تمرینات و مسابقات و نایب قهرمانیشان در سکوت و انزوا گذشت؛ زنان فوتسال ایرانی در حالی بر سکوی اول آسیا ایستادند که حتی گزارشگران ورزشی در ایران اعتراف کردند که هیچیک از آنها را به چهره نمیشناسند.
تیم ملی فوتسال زنان ایران با برتری یک بر صفر مقابل ژاپن جام قهرمانی نخستین دوره مسابقات قهرمانی آسیا را نصیب خودش کرد.
فرشته کریمی، نسیمه غلامی، کاپیتان، فهیمه زارعی و فاطمه اعتادی سایر بازیکنان ایرانی بودند که جام قهرمانی آسیا را بالای سر بردند.
Your browser doesn’t support HTML5
از ساقی لقایی، خبرنگار ورزش زنان در آمریکا پرسیدهایم این پیروزی برای زنان ایرانی چه معنایی داشت؟
ساقی لقایی: این قهرمانی شیرین نشان داد که زنان با تمام محدودیتها و ممنوعیتهایی که در مورد آنها اعمال میشود عقبنشینی نمیکنند و حضورشان را در عرصههای بینالمللی ثابت میکنند با شایستگی تمام. ولی به لحاظ ورزش و قهرمانی اگر بخواهم بگویم باز هم زنان ایرانی، فوتسالیستهای ایرانی گل کاشتند. اولین سری مسابقات کنفدراسیون فوتسال آسیا بود و زنان ایرانی قهرمان شدند. این پیروزی بسیار بزرگی است. با وجود اینکه همگی میدانیم که آن حد امکاناتی که در اختیار ورزشکاران مرد قرار داده میشود در اختیار زنان نیست. پولهایی که برایشان خرج میشود برای زنان نیست. فوتبالیستهای مرد وقتی فوتبال بازی میکنند این شغلشان است. تمرینهای مداوم دارند به عنوان یک شغل کاملاً حرفهای با درآمد بسیار بالا به آن نگاه میکنند. ولی زنانی که در این دوره قهرمان شدند یک چنین افتخاری را برای ایران کسب کردند حتی فوتبال شغلشان نیست. یعنی یا شغل دیگری غیر از فوتبال دارند و یا خانهدار هستند و یک مسئولیت تمام وقت دیگر دارند که بدون مزد و منت هم هست. ولی چنین خوش درخشیدند در این دوره از مسابقات و چنین افتخار بزرگی را کسب کردند.
چرا اینطور نیست؟ چه تفکری در جمهوری اسلامی مانع حرفهای شدن ورزش زنان میشود؟
ورزش زنان به طور عام در جهان به اندازه ورزش مردان متاسفانه اهمیت داده نمیشود. اما در سالهایی که سرعت گرفته اهمیت دادن به ورزش قهرمانی زنان متاسفانه کشور ما همپای عرصه جهانی حرکت نمیکند. به خاطر ممنوعیتهایی که در عرصههای مختلف برای زنان وجود دارد، این مسئله برای ورزش زنان هم همانطور اعمال میشود. مثالهای زیادی داریم در مسابقاتی که مثلاً زنان ایرانی به خاطر نوع پوششی که به لحاظ اجبار داخلی مجبور بودند در عرصه بینالمللی استفاده کنند، فدراسیونهای جهانی نپذیرفتند. در حالی که شانس قهرمانی داشتند از آنها باز ماندند. این سیاستها همچنان وجود دارد. از طرف دیگر کلاً به ورزش زنان کم بها داده میشود. دو دلیل دارد. یکی محدودسازی که برای زنان هست و یکی هم ایرادات و مسائل شرعی است که میگیرند. مثلاً ما در مسابقات دیگری در ورزشهای رزمی زنی را داشتیم که قهرمان شد ولی عکسهایش وقتی منتشر شد در رسانههایی که به این موضوع میپردازند دیدیم که علمای اسلامی ایراد گرفتند به اینکه چرا پایش را بالا برده، چرا لباسش این شکلی است؟ یعنی این محدودیت وجود دارد. ضمن اینکه تشویقها و حمایتهای ملی که از ورزشهای مردان میشود متاسفانه برای زنان وجود ندارد. قهرمان مدال طلا میگیرد و وقتی برمیگردد حتی یک مقام رسمی نمیرود فرودگاه به استقبال او یا اینکه اهمیتی به او بدهد.
اما خانم لقایی، سطح این بازیها چطور بود؟ آیا زنان ایران در سطح قهرمان آسیا واقعاً ظاهر شدند؟
حقیقتش من خودم که بازیها را میدیدم فراتر از انتظارم بود. ما میدانیم که فوتبال ژاپن فوتبال خیلی قوی است. اما در همین گلی که فرشته کریمی به ثمر رساند و با عث قهرمانی تیم ملی ایران شد میدانیم که دو بازیکن ایرانی پنج بازیکن ژاپنی را جا میگذارند و بسیار حرفهای و بسیار زیبا این گل را به ثمر میرسانند. به نظر من بازی فوتبالیستهای ایران خیلی خیلی حرفهایتر از آن چیزی بود که انتظار میرفت.
و با همه تلاشهای بازیکنان فوتسال ایران، فکر میکنید که این قبیل پیروزیها بتواند تغییری را در وضعیت ورزش زنان ایجاد کند؟
تجربه نشان داده که متاسفانه این حرکت بسیار کند است و موانع زیادی روبهروی آن قرار دارد. این خیلی بستگی دارد به برخوردی که صورت میگیرد. من فکر میکنم اگر خواست عمومی این باشد که اهمیت داده شود به ورزش زنان، ارادهای که بخواهد جلوی آن را بگیرد موفق نخواهد بود. بستگی دارد به اینکه چقدر مردم ما واقعاً اهمیت دارد برایشان، به استقبالشان میروند، رسانههای ما چقدر اینها را انعکاس میدهند. زنهایی که برای حضور در مجامع بینالمللی ورزشی… این شوهرانشان هستند که تصمیم میگیرند آیا بروند یا نروند. حق خروج از کشور یک قهرمان ملی ما در اختیار همسرش است که بگوید تو حق داری بروی مسابقه شرکت کنی یا نه باید بالای سر بچهات باشی. علاوه بر اینکه زنان به طور عام این مشکل را دارند اختیار یک قهرمان ورزشی ما اینطور در اختیار یک فرد قرار میگیرد که میلش چه باشد و چطور بخواهد تصمیم بگیرد راجع به آن. در عین حال من فکر میکنم کسانی که هستند و داعیه حقوق زنان دارند در دولت مثل خانم مولاوردی مسئولیت مستقیم دارند سر این موضوع.
***
ساقی لقایی از خواست عمومی گفت. خواستی که به گفته او فعالان اجتماعی و مسئولان مسائل زنان در دولت باید پیگیر آن باشند. اما آیا اساسا زنان ایرانی درخواستهای عمومی مثل رفع محدودیت خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر را هم مطرح میکنند؟
نسرین افضلی، فعال مسائل زنان ساکن آمریکا، در پاسخ به این پرسش، میگوید:
درخواست عمومی سالهاست که وجود دارد. ما میبینیم که بنا به شرایط این درخواستها آشکار میشود. مثلا در مورد بحث خانم مریم میرزاخانی که نتوانستند به علت وجود قانونی که نمیتواند یک مادر تابعیتش را به فرزندش منتقل کند، وقتی جایزه را بردند نتوانستند به ایران بروند. یا مواردی مثل آزاده نامداری که تحت خشونت خانگی بود و وقتی علنی شد باز این درخواست به وجود آمد که چرا قوانین برای دفاع از قربانیان خشونت خانگی نداریم. اینطور مواقع که پیش میآید میبینیم که جامعه ملتهب میشود. بحث خانم اردلان هم این بحث بود که جامعه با اینکه قبلاً زنان زیادی از این قانون متضرر شده بودند ولی به اندازه این خبر منتشر نشده بود. و ما دیدیم که فضای مجازی به شدت تحت تاثیر این واقعه قرار گرفت. همینطور فضای عمومی جامعه. دو درخواست تا جایی که میدانم انجام شده. یکی نامهای که نوشته شد به خانم مولاوردی. در واقع هزار تا ایمیل بهشان فرستاده شده که در خواست شده اگر بتوانند کاری در این زمینه انجام دهند. نامه بعدی خطاب به خانم امین زاده است. ایشان معاون حقوقی رئیسجمهوری هستند. برای این نامه هم تا الان اینطور که اعلام کردهاند در وبسایتهای فعالان حقوق زنان حدود ده هزار امضا جمع شده است. جالب این است که خود خانم اردلان هم این نامه را امضا کرده و چند تا از ورزشکارهای دیگر. این نشان میدهد که به هرحال اقشار مختلف و به خصوص ورزشکاران در حوزه زنان چقدر تحت فشار هستند و تمام این قوانین دست و پای آنها را بسته. من فکر میکنم این یک مطالبهای است که میتواند خیلی عمومیت زیادی داشته باشد و به نتیجه رسیدنش هم امیدوار هستم.
خانم افضلی چه راههایی برای به نتیجه رسیدن این مطالبات وجود دارد؟
دو رویکرد در این حوزه خاص بود. یکی آگاهی رسانی بود. برای اینکه متاسفانه بسیاری از زنان موقع ازدواج اصلاً خبر ندارند که چه حقوقی را از دست میدهند. حرکت اصلی که صورت گرفت از طرف فعالان حقوق زنان این بود که این مسئله را تا جایی که میتوانند در موردش آگاهی رسانی کنند. وقتی این اقدام انجام شود میشود از راههایی تا حدودی این حق را به دست آورد. مثل شروط ضمن عقد. که البته تا حدود زیادی نمیشود خیلی بهش امیدوار بود. ولی باز بهتر از هیچ است. بحث دیگر این است که به هر حال چون طرق مختلفی وجود دارد برای اصلاح قوانین، میشود آن راهها را هم پی گرفت. و الان کاری که از طرف فعالان حقوق زنان انجام میشود همین است. این نامهها فرستاده شود و بعد پیگیری شود. برای اینکه نه خواسته نامشروعی است و نه غیرقانونی. من فکر میکنم همین راهها ادامه پیدا کند به نتیجه خواهد رسید.