از آموزههای شرعی که روحانيت شيعه و رسانهها و نظام آموزشی حکومت دينی به عنوان حيا و اخلاق به پسران و دختران و بعد به زنان و مردان ايرانی منتقل می کنند نگاه نکردن به جنس مخالف است. نه تنها نگاه کردن به بدن جنس مخالف بلکه نگريستن (با شهوت، که اثبات خلاف آن دشوار است) به صورت و دستها هم حرام انگاشته شده است. اهل شريعت می پندارند دارای انحصار در حوزهی حيا و عفت هستند و تنها افراد با رعايت احکام فقهی اين صفات را واجد می شوند.
بدين ترتيب ديوار قيامت ميان کسانی که نامحرم هستند کشيده می شود و کسانی که اينها را رعايت نکنند در ادبيات فقهی "مبتذله" و "مبتذل "خوانده می شوند. دستگاههای تبليغاتی جمهوری اسلامی به تدريج دارند زمينه را برای کشيدن اين ديوار فراهم می کنند. حضور دو زن پوشينه پوش در يکی از برنامههای تلويزيون دولتی که هدفش ارائهی سبک زندگی ايرانی-اسلامی است (برنامهی زنده باد زندگی) و زندگی اين دو زن با شوهران روحانیشان را به نوعی زندگی ايدهال معرفی می کند گواهی بر اين موضوع است.
اين نوع نگرش يکی از مبانی حجاب اجباری و تفکيک جنسيتی و مزاحمت برای زنان در خيابانها از سوی گشت ارشاد و از سوی ديگر دادن امتيازات ويژه به گروههای رعايت کنندهی معيارهای شرعی است. يکی از تابوهايی که شکسته شدن آن در اختياری شدن حجاب و رفع تفکيک جسيتی و عدم مداخله در پوشش و آرايش زنان و مردان دخيل است مسئلهی نگرش منفی به نگاه کردن به جنس مخالف است.
خواستی غير ممکن
هيچ اصل اخلاقی نمی تواند به گونهای تنظيم شود که رعايت آن غير ممکن باشد يا ميليونها نفر را به زحمت و اسارت در افکند. صدور حکم به زنان و مردان برای نگاه نکردن به هم و بعد استفاده از قوای قهريه برای اعمال کردن آن مقابله با آزادی و اختيار انسان است. خواست از مردان و زنان برای نگاه نکردن به جنس مخالف اصولا غير واقع بينانه است مگر همهی زنان يا مردان را به اندرونی خانهها بفرستيم يا آنها را در گونی و چادر بپيچيم. متاسفانه اسلامگرايان در اين مورد زنان را برای فرستادن به اندرونی و پيچيه شدن در چادر انتخاب کردهاند. خواست عدم نگاه هوسبازانه (که امری ذهنی است و نمی توان آن را کشف کرد يا نسبت داد) نيز غير واقع بينانه است چون برخی مردان ممکن است حتی با نگاه به زنان از روی چادر و مقنعه و روسری تحريک شوند يا زنان در نگاه به مردان با لباس معمولی چنين حالتی را پيدا کنند.
نگاه، فقط نگاه
قاعدهی کلی اخلاقی و حقوقی در اين حوزه آن است که زنان و مردان از نگاه جنس مخالف نبايد آزرده شوند و اين هم با شروط سه گانهی زير محقق می شود:
۱) مرد يا زن غريبه اظهار نظری نکند (اين اظهار نظر ممکن است به سرعت به متلک تبديل شود)؛ اظهار اين که طرف لباس يا کفش زيبايی در بر دارد اگر او آشنا باشد طبعا مشکلی ايجاد نمی کند؛
۲) تعقيب و پی گيری و دنبال رفتنی در ميان نباشد؛ چنين کاری در بسياری از کشورها غير قانونی است و می توان از پليس برای رفع مزاحمت کمک گرفت؛
۳) اقدامی برای مداخله در حوزهی خصوصی طرف مقابل مثل فيلمبرداری يا عکاسی صورت نگيرد؛ و
۴) نگاه کردن به لمس و مزاحمتهای ديگر منجر نشود.
در بيش از ۹۹ درصد از شرايط در جوامع عادی که زنان و مردان و دختران و پسران در کنار هم زندگی می کنند چنين مشکلاتی پيش نمی آيد و تنها مهاجمان جنسی که درصد بسيار اندکی از يک جامعه هستند و در صورت اولين ارتکاب به اعضای جامعه معرفی می شود اعمال فوق را پس از نگاه کردن انجام می دهند. بدين ترتيب مقرارت مربوط به نگاه نکردن به جنس مخالف بر اساس اين فرض تنظيم شده که اکثريت افراد يک جامعه "مهاجم جنسی" هستند.
اگر نگاه کردن به همان نگاه کردن محدود شود و دنبالهای نداشته باشد که در اغلب موارد چنين است ديگر نيازی به حجاب اجباری برای تامين امنيت زنان نيست يا نيازی نيست زنان و مردان را مثل آتش و پنبه تصور کنيم. صرف نگاه کردن نه جرم است و نه آسيبی به کسی می رساند. اين نگاه می تواند نگاهی گذرا يا طولانی باشد. حتی خيره شدن طولانی مدت گرچه ممکن است برای طرف مقابل ناخوشايند باشد از لحاظ حقوقی ضرری به يک زن يا مرد نمی زند و قابليت پيگيری حقوقی ندارد.
نکاتی که گفته شد در جامعهی ايران عمدتا از سوی مهاجمان جنسی برای زنان مشکل ايجاد می کند چون جامعه مردسالار است و حکومت بر آزار جنسی زنان چشم می بندد تا آنها را به کنج خانهها بفرستد و آنها را مجبور به پوشش خود بر اساس لباس مورد نظر حکومت کند. اما موضوع را برای هر دو طرف مطرح کردم تا به نگاه حقوقی و اخلاقی به مسئله خدشهای وارد نشود.
نگرش زنانه به موضوع
در بحث نگاه مردان به زنان بيشتر نگاه مردانه مطرح شده است. در اين بحث طرف ديگر موضوع که زنان هستند کمتر صدايی در اين موضوع داشتهاند. در نگاه زنانه می توان پرسيد: آيا زنان از نگاه کردن مردان به خود آزرده می شوند؟ کدام نوع نگاه کردن آنها را آزار می دهد؟ آيا نگاه غير جنسی و غير هوسبازانه به زنان ممکن است؟ چگونه آن را اندازه می گيريم؟ آيا همهی زنان از نگاه هوسبازانه به خود آزرده می شوند؟ آيا زنان از خيرگی به خود آزار می بينند؟
نگاه نکردن توهين آميز تر است
مشکل اسلامگرايان و اخلاقيون مذهبی اين است که زن را شيطانی می دانند (اگر مرد را شيطانی می دانستند بر او هم حجاب اجباری را تحميل می کردند). اين نوع نگاه نه تنها اصولا نادرست است بلکه پيامدهای اخلاقی نادرست دارد. نگاه نکردن به زنان به عنوان موجوداتی شيطانی که عقل و هوش مردان را مختل می کنند يا راه بهشت را بر انها می بندند همانند دست ندادن به انها يا نبوسيدن دوستانهی گونههای آنها (در برخی جوامع) می تواند برای آنها توهين آميز باشد. بی توجهی به زنان توهين آميز تر است يا توجه مودبانه و قدرشناسانه؟
از آنهاست که بر آنهاست
اکثر زنان ايرانی خواه مذهبی و خواه غير مذهبی معمولا مردانی را که به زنان ديگر نگاه می کنند (حتی نه در حدی که زنان ديگر را در شرايط دشوار و ناراحت کنندهای قرار دهد) هيز و هوسباز و چشم چران می نامند. اما وقتی حکومت بر سر آنها با زور حجاب می کند، آنها را از مردان جدا می کند يا به آنها دستور می دهد آرايششان را پاک کنند معترض می شوند و فراموش می کنند که حکومت دارد اصولا زمينهی چشم چرانی و هوسبازی ادعايی را از ميان می برد. اگر دختری يا زنی به مردان نگاه کند صفات توهين آميز تری از جامعه و حکومت دريافت می کند.
-----------------------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.