محمدتقی فخريان، از مقام های بلندمرتبه آموزش و پرورش و دبيرکل اتحاديه انجمن های اسلامی دانش آموزان، در اوائل اين هفته، با اشاره به قصه قديمی «شنگول و منگول»، کوشيد تا با بيان نگرانی دولتمردان ايرانی نسبت به تاثير و نفوذ اينترنت بر جوانان و نوجوانان، مجلس و شورای نگهبان را به سخت تر کردن ضوابط و مقررات لايحه در دست تصويب «جرائم يارانه ای» ترغيب کند.
محمدتقی فخريان اينترنت را در ميان جوانان و نوجوانان به «بومرنگ سرگردان» و «گرگ» بی رحمی تشبيه کرد که دو بزغاله قصه قديمی «شنگول و منگول» را خورد. آقای فخريان همچنين «رشد وبلاگ نويسی در ايران» را «بی رويه» ارزيابی کرد.
ترکيب «بومرنگ سرگردان»، سلاحی که نه فقط سر کاربران نوجوانان اينترنت که سر فيلتر کنندگان بزرگ سال دولتی را نيز می تواند هدف بگيرد، بيش از هرچه ترس نهادهائی را نشان می دهد که از کاربرد و تاثير چندگانه بزرگ راه گردش آزاد اطلاعات در شکستن سدهای سياسی، مکتبی و اخلاقی سانسور نگران اند اما صفت «بی رويه» برای «رشد وبلاگنويسی در ايران»، به شهادت آمارها، نه فقط بعدی از واقعيت، که نموداری از يک بيماری اجتماعی را نيز بيان می کند.
ايران از منظر وبلاگ نويسی در ميان کشورهای جهان مقام بالائی داشته و برخی ارزيابی ها از رتبه سوم يا چهارم ايران در وبلاگ نويسی خبر می دهند. از ديگر سو بر اساس آمارهای آخرين سر شماری عمومی مرکز آمار ايران ، در سال ۱۳۸۵ ، تنها« ۲۲ درصد از خانواده های ايرانی کامپيوتر» در اختيار داشته و تنها« ۱۲ درصد از خانواده های ايرانی»، نيمی از خانواده های دارای کامپيوتر، «از اينترنت بهره» می گيرند.
دو رقم ۲۲ و ۱۲ درصد، در مقايسه با اغلب کشورهای جهان، حتی کشورهای نه چندان ثروتمندی چون هند يا کشورهای خاوردور بجز کره شمالی و ويتنام، چندان ناچيز است که ايران را در رديف کشورهايی قرار می دهد که بهره گيری از کامپيوتر و اينترنت در آن ها به لايه نازک و کم شماری از جامعه محدود شده و حتی اکثريت طبقات بالا و متوسط جامعه را در بر نمی گيرد.
در موقعيتی که نزديک به ۸۰ درصد مردم ايران به دليل فقر عمومی، نرخ بالای بی سوادی، نرخ پائين مطالعه و سطح نارل فرهنگ جامعه کل و.. از کامپيوتر و بين ۸۵ تا ۹۰ درصد جامعه از امکانات اينترنت محروم اند، در شرايطی که بخت در اختيار داشتن کامپيوتر به ۲۲ درصد و بهره گيری از اينترنت به ۱۰ تا ۱۵ درصد از جامعه محدود است، رتبه بالای ايران در وبلاگ نويسی در ميان کشورهای جهان، نه نشانه عموميت يافتن بهره مندی از اينترنت، که نشانه آن است که سانسور رسانه ها ، نظارت سرکوب گرانه بر روابط انسانی و ديگر عوامل سياسی و اجتماعی و فرهنگی، وبلاگ نويسی را در ايران از کاربردهای رايج آن در جهان جدا و به مفری برای بيان خود و ارتباط جوانان و نوجوانان بدل کرده است.
اما به رغم تعداد اندک کسانی که از بخت در اخيتار داشتن کامپيوتر و ارتباط با اينترنت بهره منداند، مسدود کردن و فيلترينگ بزرگ راه آزاد گردش اطلاعات به يکی از دغدغه های اصلی جمهوری اسلامی بدل شده است.
ايران و چين دو کشوری از پيشرفته ترين، کاراترين، و البته گران ترين و پر هزينه ترين، برنامه های فيلترينگ بهره می گيرند.
در ايران سرعت پائين اينترنت به ياری برنامه های فيلترينگ آمده و دسترسی به بسياری از برنامه ها، وب سايت ها، اطلاعات و.. را اگر نه ناممکن که دشوار کرده است.
نرخ بالای بی سوادی و سطح نازل فرهنگ جامعه کل نيز نياز به ارتباط با اينترنت را کاهش می دهند. بهره گيری از کامپيوتر و اينترنت به توانائی خواندن و حد پائينی از اطلاعات فنی نيازمند است، ارتباط با اينترنت بيرون از محدوده کاری و تخصصی، به نياز به اطلاعات و دانستن و آگاهی بر اين نياز نيز مشروط است که در ايران تنها لايه نازکی از جامعه بر آن وقوف دارند.
پنج ميليون وب سايت در ايران مسدود شده
جمهوری اسلامی مدعی است که از منظر مکتبی و سياسی پشتيبانی فرهنگی و سياسی اکثريت جامعه را پست سر دارد و با اين همه از نفوذ و تاثير اينترنت بر ۱۰ تا ۱۵ درصد از جامعه و ۱۰ درصد از دانش آموزان چندان نگران است که کنترل و فيلترينگ اينترنت را به يکی از محوری ترين برنامه های خود بدل کرده است.
چندی پيش اعلام شد که پنج ميليون وب سايت در ايران مسدود شده اند اما تجربه چين و ايران نشان می دهد که پيشرفته ترين برنامه های فليترينگ نيز، گرچه دسترسی به برخی وب سايت ها را دشوار می کنند، اما در برابر فيلتر شکن ها کارائی نداشته و جدال هر روزه بين فيلتر و فليتر شکن کار را بر دولت های مستبد دشوار کرده است.
آقای محمدتقی فخريان اينترنت را به گرگ و دانش آموزان ايرانی را به شنگول و منگول تشبيه کرد. در قصه قديمی شنگول و منگول، گرگ بی رحم و سنگدل دو بزغاله بازيگوشی را که از سر کنجکاوی به حرف بزرگ ترها توجه نکرده و درب خانه را برای آشنائی با ناشناخته ها باز می کنند، می خورد. بز مادر به موقع سر می رسد و با شاخ های تيز خود شکم گرگ بی رحم را پاره کرده و بچه ها را سالم بيرون می آورد.
فيلترينگ و سانسور دولتی، فقرعمومی که بخت داشتن کامپيوتر را به ۲۲ درصد جامعه محدود کرده است، سطح نازل فرهنگی جامعه کل، که تعداد کاربران اينترنت را به ۱۰ تا ۱۵ درصد جامعه کاهش داده است و.. قرار است در جنگ جمهوری اسلامی عليه بزرگ راه آزاد گردش اطلاعات، نقش شاخ های تيز و برنده بز مادر را بازی کنند اما دريدن شکم گرگی که به رغم زيان های احتمالی خود ، سانسور استبداد را می شکند، به آسانی دريدن شکم گرگ قصه نيست.
در داستان شنگول و منگول، هر دو فرزندان بز به دام گرگ می افتند اما در ايران تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد مردم امکان تماس با اينترنت را دارند و از اين تعداد درصد کم تری اطلاعاتی را جست و جو می کنند که در جمهوری اسلامی ممنوع اعلام شده است.
اما ۱۰ تا ۱۵ درصد فرزندان کنجکاوی که برای دانستن با شبکه جهانی گردش آزاد اطلاعات تماس گرفته و خانه ذهن خود را بر گرگ اينترنت می گشايند، از باهوش ترين ، باسواد ترين و بانفوذ ترين لايه های جامعه بر می خيزند.
کندی شاخ های جنگنده و ناکارائی برنامه ها و نظام های فيلترينگ و کيفيت بالای درصدی از جامعه که به رغم تعداد اندک خود با پرسيدن مبانی ساختار مسلط را به چالش می طلبد، جمهوری اسلامی را بيش از پيش نگران بومرنگی کرده است که شنگول ومنگول را از زندان سانسور آزاد و سر فيلترکنندگان را نيز نشانه رفته است.