ماجراهای پشت صحنه فيلم سازان افغان

پوستر فيلم «نجات» ساخته صبا سحر فيلمساز افغان

گزارش روزنامه آمریکایی کريستين سانيس مونيتور با توصيف صحنه ای از يکی از فيلم های ساخت افغانستان آغاز می شود: «در مناطق روستايی و جنگ زده افغانستان زنی جوان خود را در ميان گروهی از مردان می يابد که وی را تهديد می کنند. ولی به ناگهان زنی از روستای همجوار خود را به ميان معرکه انداخته، با حرکات کاراته و جودو مردان معترض را تار و مار کرده و دختر جوان را نجات می دهد. اين زن قهرمان فيروزه است، مامور مخفی پليس افغانستان.»

اين صحنه ای است از فيلم «نجات» ساخته صبا سحر فيلمساز افغان که در کنار بازيگری و فيلمسازی جزو معدود ماموران زن پليس افغان انجام وظيفه می کند. خانم سحر می گويد در اين فيلم قصد داشته که قدرت يک زن را نشان دهد و به زنان افغانستان بفهماند که آنها ضعيف نيستند.

کريستين سانيس مونيتور می نويسد: «سينمای جديد افغانستان تمام موضوعات جنجالی در اين کشور مثل وضعيت زنان و فساد دستگاه های دولتی را به تصوير می کشد. افغانستان صدها شرکت توليد فيلم دارد که همه آنها پس از سقوط طالبان شکل گرفته اند. فيلم های افغان مثل فيلم های باليوودی معمولا پر از صحنه های رقص و آوازاند ولی بر خلاف فيلم های باليوود موضوع اکثر آنها جنگ، مهاجرت، فقر و مرگ است.»

«سينمای جديد افغانستان تمام موضوعات جنجالی در اين کشور مثل وضعيت زنان و فساد دستگاه های دولتی را به تصوير می کشد. افغانستان صدها شرکت توليد فيلم دارد که همه آنها پس از سقوط طالبان شکل گرفته اند.
کریستین ساینس مونیتور
مشکل اصلی سينمای افغانستان فقدان سرمايه و بودجه است. تمام اين فيلم ها با تکنيک و کيفيت بسيار ضعيف توليد می شوند و قدرت رقابت با فيلمهای باليوودی وارداتی را ندارند. اما در ميان جمعيت روستايی و مناطق دور افتاده که کسی زبان هندی نمی داند فيلم های افغان محبوبيت دارند. از جمله به نظر مي ر سد که فيلم های صبا سحر که عموما به مسائل زنان می پردازد و يا قهرمان های آن شخصيت های زن هستند، در ميان بانوان خانه دار طرفداردان فراوانی دارند.

کريستين سانيس مونيتور به يک فيلمساز موفق ديگر اشاره می کند به نام اسد صلاحی که او نيز مثل خانم سحر کارمند پليس است. او فرمانده يک پست بازرسی در شمال کابل است. او فيلمنامه فيلم بعدی خود به نام «گرگ گرسنه» را بر اساس تجارب شخصی نوشته است. داستان فيلم مربوط به «مافيای زمين» است، جنگ سالاران و زمينداران بزرگی که با استفاده از ارتباط با حکومت بر اراضی مردم چنگ انداخته و روستاييان را آواره می کنند.

يک چنين موضوع حساسی به خاطر هراس از جنگ سالاران به ندرت در مطبوعات مطرح می شود اما اسد صلاحی اميدوار است که فيلم داستانی وی که بر مبنای حقايقی واقعی تنظيم شده به افشای اين فساد کمک کند. توليد چنين فيلمی برای آقای صالحی دشمنانی تراشيده و حتی وی توسط طالبان به مرگ تهديد شده است. او با اشاره به اسلحه کمری که در جيب خود پنهان کرده می گويد : «بگذار بيايند من هراسی از آنها ندارم.»

تاريخچه سينمای مدرن افغانستان

کرستين سانيس مونيتور سپس در ياد آوری تاريخچه سينمای مدرن افغانستان می نويسد: «تاريخ فيلمسازی در افغانستان به مدرسه فيلمسازی که در سالهای دهه ۱۹۷۰ توسط هنرمندان اتحاد شوروی تاسيس شد باز می گردد. چند دهه جنگ و سپس حکومت طالبان بخش اعظم جامعه سينمايی افغانستان را آواره کرد ولی تعداد اندکی از کارگردان ها حتی در دوران طالبان در کشور ماندند. سعيد رحيم سعيدی يکی از آنهاست. او حتی در دوران طالبان که فيلم و فيلم سازی ممنوع بود فيلم می ساخت. فيلم او به نام «اشک خون» که در اواخر دهه ۱۹۹۰ ميلادی ساخته شده است ماجرای جوان بيکاری است که به مواد مخدر روی می آورد. فيلمبردار دوربين خود را زير برقه ای پنهان می کرد و مخفيانه از بازيگران در کوچه پس کوچه های کابل فيلم می گرفت.»
صحنه ای از فيلم «نجات»


در ادامه به مشکلات فيلمسازی پنهانی در دوران طالبان اشاره می شود و بازداشت و ضرب و شتم بازيگران و اعضای گروه فيلمبرداری ولی در نهايت فيلم «اشک خون» کامل شد.

در پايان گزارشگر کريستين ساينس مونيتور به مشکلات و گلايه های اهل سينما می پردازد. به گفته آنها مشکلات امروز نيز ادامه دارد هر چند ظاهر آنها با دوران طالبان متفاوت است.

مشکل اصلی و اولی کمبود سرمايه است و بنابراين اکثر فيلم ها با سرمايه های شخصی تهيه می شوند. مشکل ديگر اشکال تراشی های دولت است و اقدامات وزارت فرهنگ برای کنترل و يا سانسور محصولات سينمايی. به گفته صديق برمک کارگردان فيلم موفق «اسامه» دولت افغانستان دل خوشی از فيلم های اجتماعی و منتقد ندارد و جلوی توليد آنها را می گيرد و بالاخره مشکل قيد و بند و سنت های فرهنگی و دينی است که پرداختن به برخی مسائل در جامعه افغانستان را دشوار کرده و مشارکت زنان در عرصه سينما و فيلمسازی را تقريبا غير ممکن می سازد.