مهدی کروبی سومين خواهر خود را در دوران حصر نشينی از دست داد. غم از دست دادن عزيزان رنج مضاعفی را در حبس ايجاد می نمايد. کروبی طبق گفته همسرش در هفته های اخير دو بار در ناحيه ديسک کمر و کانال نخاعی جراحی شده و طی ۹ روز بيرون از محل حصر مورد درمان قرار گرفته است.
کروبی در هفت ماه گذشته سه بار در بيمارستان لاله و اخيرا در بيمارستان آراد بستری شده است. کروبی بيش از دو سال و نيم است در خانه امن وزارت اطلاعات بسر می برد و تقاضای خانواده اش برای بازگشت وی به خانه اش مورد موافقت قرار نگرفته است. محرومت کروبی از برخورداری از نور آفتاب و ديگر محدوديت های موجود در خانه امن ، وضعيت جسمانی او را در خطر قرار داده و سلامت مهدی کروبی در ماه های اخير روند نزولی را طی کرده است.
علی رغم گذشت شش ماه از شروع به کار دولت روحانی ، تغييری در شرايط کروبی ، موسوی و رهنورد ايجاد نشده است. مير حسين موسوی و زهرا رهنورد نيز با مشکلات جسمانی و بيماری دست و پنجه نرم می کنند.
حکومت توجه به ريسک تداوم حصر خانگی برای موسوی ، کروبی و رهنورد ندارد و هشدار ها نسبت به تاثيرات سوء تضييقات در درمان آنها را ناديده می انگارد. از صحبت ها و مواضعی که تا کنون وزير دادگستری و دبير شورای امنيت ملی اتخاذ کرده اند نيز چشم انداز روشنی برای رفع حصر ويا کاهش محدوديت ها در افق زمانی کوتاه مدت ديده نمی شود.
ملاحظه اين واقعيت ها نگرانی را برجسته می سازد که حکومت و بخش های امنيتی به صورت عمد تصميم گرفته اند تا با تداوم حصر فرسوده سازی جسمانی و روانی موسوی ، کروبی و رهنورد را دنبال کنند.
هدف از فرسوده سازی يا رنجور ساختن آنها است که شرايط نا مناسب جسمانی مجال فعاليت سياسی موثر ومشکل سازی برای اقتدار گرايان حاکم را ندهد يا مسير مرگ طبيعی آنها کوتاه شود.
بررسی رفتار حکومت در برخورد با چهره های شاخص ناراضی نشان می دهد اين رويه مورد استفاده قرار گرفته و يکی از روش های کارامد حکومت در خنثی سازی چهره های برجسته مخالف است. در اين خصوص فرجام آيت الله شريعتمداری و نور الدين کيانوری روشنگر است. آيت الله شريعتمداری در دوران حبس خانگی با محدوديت های درمانی مواجه بود و تاخير و محروميت از درمان و رسيدگی های پزشکی بهنگام ، بيماری سرطان او را در وضع لاعلاج قرار داد. بنا به اطلاعات در دسترس ،حکومت به نحو مستقيم در مرگ وی نقش نداشت اما ايجاد مضايقه و تنگنا در درمان ، مرگ وی را شتاب بخشيد.
کيانوری نيز بعد از سال ها اقامت اجباری در خانه امن وزارت اطلاعات فرجام مشابهی پيدا کرد. آيت الله منتظری و آيت الله سيد حسن قمی اگر چه سالم از حبس خانگی بيرون آمدند و سال ها بعد چشم بر روی دنيا بستند اما اثرات منفی دوران حصر طولانی جسم و روان آنها را مستهلک نموده بود و ديگر قدرت و طراوت سابق را نداشتند.
اکنون نيز اين نگرانی جدی وجود دارد که حکومت برنامه فرسوده سازی موسوی وکروبی را در دستور کار قرار داده تا بدينترتيب مشکل آنها را حل نمايد.
مسئله رهبران نمادين جنبش سبز علی رغم رويداد ۲۴ خرداد کماکان از بزرگترين دغدغه های امنيتی و تهديدات نظام است. همه تلاش ها برای به حاشيه کشاندن و خنثی سازی آنها به بن بست خورده است. تريبون های حکومتی و بخصوص اصول گرايان افراطی اگر چه مرتب از مرگ و پايان جنبش سبز ( فتنه) ياد می کنند اما تکرار اين ادعا ها و در عين حال هشدار نسبت به احيای جنبش سبز نشانگر بی اساسی و توخالی بودن ادعا های آنان است.
تمهيدات مختلف ، تطميع ها و تهديد ها و قرار دادن مسير های موازی و انحرافی پيش روی معترضان به وضع موجود راه به جايی نبرده است و هنوز نام موسوی و کروبی تشويق کننده به مقاومت و اعتراض است. هر جايی که فرصتی عمومی برای بيان اعتراضات ايجاد می شود تقاضا برای رفع حصر موسوی و کروبی بيشترين مطالبه ای است که مطرح می شود.
از اينرو پربيراه نيست که مشکل جسمانی و مرگ طبيعی خواست حکومت برای حل معضلی باشد که خار چشم استبداد دينی شده و دستگاه امنيتی حکومت را در وضعيت نگرانی مستمر از خيزش دوباره جنبش اجتماعی و برجسته شدن اعتراضات خيابانی قرار داده است. جناح های مختلف اطلاعاتی حکومت و حتی حلقه هايی که به اصلاح طلب ها نزديک هستند ، اعتراضات خيابانی را تهسيل کننده رويکرد تغيير خواهی در سپهر سياسی ايران می پندارند و از اين رو آن را جزو تهديدات اصلی امنيتی بشمار می آورند که بايد مهار شود .
با توجه به اين موارد بايد به طور جدی نگران سلامت موسوی ، کروبی و رهنورد بود و رفع بدون قيد و شرط حصر خانگی آنها را جدی تر دنبال نمود. مسير آزادی شرافتمندانه آنها که محدوديتی در فعاليت سياسی و حقوق شهروندی آنها ايجاد نکند ، از رايزنی های پشت پرده روحانی و نيرو های دولتش حاصل نمی شود بلکه نيازمند اعتراضات جمعی هدفمند و مستمر است.
پيگری دولت يازدهم مفيد است اما به تنهايی نمی تواند مشکل را حل نمايد و در صورتی هم که بتواند دنبال آزادی جسمانی رهبران نمادين جنبش سبز خواهد بود که در مسيری بينابينی ديگر مواضع گذشته خود را کنار بگذارند.