نوروز ۸۹ در حالی فرا می رسد که از ميان نزديک به ۵۰ جشن و آئين شادی بخش ايرانی معدود آئين های دور مانده از گزند زمانه چون « نوروز » و « چهارشنبه سوری » نيز از سوی مقامات عالی رتبه حکومتی با موضع گيری هايی مقابله جويانه مواجه شده است.
اگرچه در نخستين ماه های سال ۸۸ مقام های دولتی بارها در جريان تبليغات انتخاباتی از افزايش بهبود اوضاع در همينه زمينه ها از جمله آشسيب های اجتماعی طی دوره دولت نهم سخن می گفتند ، اما برخلاف اين ادعا آمارها می گويند سال ۸۸ سال « کاهش شادی » در ميان ايرانيان به ويژه در تهران بوده و در عوض افسردگی رشد قابل ملاحظه ای داشته است.
معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران چندی پيش با اشاره نتايج يک نظرسنجی از مردم تهران درباره شادی گفت که « طی يک نظرسنجی از ۱۱۷۹شهروندان تهرانی برآورد شد ۴۲ درصد افراد اغلب شاد هستند، ۳۰ درصد گاهی اوقات شاد و گاهی غمگين و ۲۸ درصد مابقی هميشه غمگين اند که برای جامعه بسيار خطرناک هستند. »
محمد هادی ايازی همچنين گفت که « اقدام برای ايجاد نشاط و شادی در شهروندان را بسيار حائز اهميت است و تمامی دستگاه هايی که به نحوی مرتبط با اين موضوع هستند موظفند جدی تر به آن بپردازند چرا که شرايط کنونی جامعه اقتضا می کند برنامه های شاد و مفرح برای جامعه جوان داشته باشيم. »
ماجرای کاهش شادی مردم در سال ۸۸ آنقدر جدی است که يوسف قاسمی نماينده لاهيجان در نيمه بهمن ماه طی نطق قبل از دستورش در مجلس شورای اسلامی نسبت به « نبود شادی و نشاط در جامعه » هشدار داد و گفت که « شادی و نشاط در کشور در حال کمرنگ شدن است و متاسفانه اکثر متوليان امر در اين ميدان و مسير نياز جوانان را تامين نکردند. »
آقای قاسمی همچنين خطاب به نمايندگان مجلس گفت که « آمار نشان می دهد که ۱۱ ميليون نفر بيمار روانی در سطح کشور وجود دارد. »
وی با اشاره به آنچه « آمار وحشتناک قرص های روان گردان و فراگير شدن استعمال مواد مخدر و کم شدن سرانه مطالعه مردم » خواند گفت که « مردم به دليل عدم وجود نشاط اجتماعی از نوعی مشکل افسردگی رنج می برند. »
نماينده لاهيجان از « عدالت اجتماعی ، عدم تبعيض، نبود فقر، نداشتن دلهره های اجتماعی و اقتصادی، احساس امنيت روانی ، تکريم و سهولت اجرای قوانين، برجسته سازی موقعيت های علمی، فرهنگی و اقتصادی م به عنوان موارد بروز شادی و نشاط نامبرد.
وی با تاکيد براينکه « اگر براساس روايت، حکمت، گمشده مومن است ، شادی و نشاط هم گمشده جامعه ماست ، شادی و نشاط نياز فردی و اجتماعی و ضرورت برای سلامت روان است » گفت که « در حوزه های اجتماعی اين موارد به عنوان تهديد تلقی می شود. »
نتايج يک نظرسنجی ديگر از ۱۱۷۷ شهروند در تهران از سوی مرکز تحقيقات روزنامه همشهری نشان می دهد که ۶۴ درصد شرکت کنندگان براين اعتقادند که جوانان تهرانی شاد نيستند، ۲۸ درصد گفته اند که جوانان تهرانی تا حدی شادند و تنها ۸ درصد از آن گمان می کنند که جوانان تهرانی شاد هستند.
همين نظر سنجی حکايت از آن دارد که ۲۲ درصد « بيکاری » ، ۲۱ درصد « نبود امکانات رفاهی » ، «۱۷ درصد وضع بد اقتصادی و بی پولی » را عامل اصلی شاد نبودن اکثريت جوانان می دانند.
در روزهای پايانی سال ۸۸ خبرگزاری مهر بخشی از سخنرانی دکتر « ياسر تعدادی » استاد دانشگاه تربيت معلم درخصوص پيشی گرفتن « غم » بر « شادی » در پايتخت را منتشر کرد و افزود « بر اساس پژوهش هايی که اخيراً انجام شده ۳۴ درصد مردم تهران شاد هستند و ۳۸ درصد غمگين و بقيه اصلاً نمی دانند شادند يا غمگين. »
افسردگی به جای شادی
در کنار کاهش شادی ، دکتر احمد علی نوربالا استاد گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران نيز در شهريورماه اعلام کرد که « شيوع اختلالات روانی نسبت به تحقيق مشابهی که ۱۰ سال قبل صورت گرفته رشد ۶۰ درصدی داشته است که اين تفاوت را می توان ناشی از تغييرات سياسی ، اقتصادی و اجتماعی دانست. »
آمار ديگر از اوضاع وخيم بهداشت روانی را حسين اردونی معاون توانبخشی سازمان بهزيستی استان خراسان جنوبی اعلام کرد.
وی در مهرماه به خبرگزاری ايسنا گفت که « طبق تحقيقات صورت گرفته در ايران تعداد مبتلايان به بيماریهای روانی ۱۵ ميليون نفر اعلام شده که بيش از يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر از بيماریهای شديد روانی رنج میبرند و ۲۵.۹ درصد زنان و ۱۴.۹ درصد مردان که متوسط آن ۲۱ درصد میشود به نوعی دچار اختلالات روانی هستند که از اين ميان دو درصد اسکيزوفرن و ۱۵ درصد دچار افسردگی هستند. »
دکتر نقش واريان عضو هيات علمی دانشگاه علوم پزشکی فارس در دی ماه درباره دلايل فقدان شادی در کشور به روزنامه جمهوری اسلامی گفت که « بخش مهمی از اين رويکرد تاريخی است که سبب شد نشاط در جامعه ما کمتر تعميم داده شود و اگر دقت کنيم در کشور ما حتی در موارد مذهبی و آئينی همواره عزاداری ها محکم تر برگزار می شود تا مولودی ها و ميلادها اين وضعيت نشان می دهد روی اين ابعاد شادی آفرين در اجتماع هم بايد کار شود. »
دکتر امان قرائی مقدم نيز چندی پيش در تحليل آثار فقدان شادی و نشاط در کشور گفت « جامعه ای که در آن نشاط نباشد ، هيچ چيز ندارد. آسيب های اجتماعی چون طلاق، فرار دختران، اعتياد به مواد مخدر و فرار مغزها از نتايج نامطلوب کاهش نشاط اجتماعی هستند. »
وی « يکی از علل اعتراضات اخير در کشور را نبودن شادی در جامعه » تحليل کرده و گفته که « وقتی مردم از لحاظ سياسی نااميدباشند و وضعيت فکری، روحی- روانی و عقيدتی مردم نيز ضعيف می شود. وقتی شادی نباشد اتحاد و همبستگی سياسی نيز خدشه دار می شود. »
به گفته اين جامعه شناس « رفاه و تأمين اجتماعی، توسعه عدالت، قوانين و مقررات اجتماعی ، کاهش و اصلاح قوانين اداری و بوروکراسی، القای شادی و نشاط در برنامه های راديو و تلويزيونی، موسيقی های منتشر شده، شيوه پوشش، نحوه آرايش و پيرايش » همگی در ايجاد شادی در جامعه نقش بسزايی دارند.
درحالی که براساس « سند چشمانداز ۲۰ ساله » قرار بود « ايران در سال ۱۴۰۴ بايد به سالمترين کشور منطقه تبديل شود ، اما دکتر امامی رضوی معاون سلامت وزارت بهداشت در آخرين روزهای اسفند ۸۸ گفت که « بيماريی های روانی- اجتماعی مقام دوم در کشور را دارد و در برخی مطالعات تا ۲۰ درصد جامعه را به نوعی گرفتار می کند.»
اگرچه در نخستين ماه های سال ۸۸ مقام های دولتی بارها در جريان تبليغات انتخاباتی از افزايش بهبود اوضاع در همينه زمينه ها از جمله آشسيب های اجتماعی طی دوره دولت نهم سخن می گفتند ، اما برخلاف اين ادعا آمارها می گويند سال ۸۸ سال « کاهش شادی » در ميان ايرانيان به ويژه در تهران بوده و در عوض افسردگی رشد قابل ملاحظه ای داشته است.
معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران چندی پيش با اشاره نتايج يک نظرسنجی از مردم تهران درباره شادی گفت که « طی يک نظرسنجی از ۱۱۷۹شهروندان تهرانی برآورد شد ۴۲ درصد افراد اغلب شاد هستند، ۳۰ درصد گاهی اوقات شاد و گاهی غمگين و ۲۸ درصد مابقی هميشه غمگين اند که برای جامعه بسيار خطرناک هستند. »
محمد هادی ايازی همچنين گفت که « اقدام برای ايجاد نشاط و شادی در شهروندان را بسيار حائز اهميت است و تمامی دستگاه هايی که به نحوی مرتبط با اين موضوع هستند موظفند جدی تر به آن بپردازند چرا که شرايط کنونی جامعه اقتضا می کند برنامه های شاد و مفرح برای جامعه جوان داشته باشيم. »
ماجرای کاهش شادی مردم در سال ۸۸ آنقدر جدی است که يوسف قاسمی نماينده لاهيجان در نيمه بهمن ماه طی نطق قبل از دستورش در مجلس شورای اسلامی نسبت به « نبود شادی و نشاط در جامعه » هشدار داد و گفت که « شادی و نشاط در کشور در حال کمرنگ شدن است و متاسفانه اکثر متوليان امر در اين ميدان و مسير نياز جوانان را تامين نکردند. »
آقای قاسمی همچنين خطاب به نمايندگان مجلس گفت که « آمار نشان می دهد که ۱۱ ميليون نفر بيمار روانی در سطح کشور وجود دارد. »
وی با اشاره به آنچه « آمار وحشتناک قرص های روان گردان و فراگير شدن استعمال مواد مخدر و کم شدن سرانه مطالعه مردم » خواند گفت که « مردم به دليل عدم وجود نشاط اجتماعی از نوعی مشکل افسردگی رنج می برند. »
نماينده لاهيجان از « عدالت اجتماعی ، عدم تبعيض، نبود فقر، نداشتن دلهره های اجتماعی و اقتصادی، احساس امنيت روانی ، تکريم و سهولت اجرای قوانين، برجسته سازی موقعيت های علمی، فرهنگی و اقتصادی م به عنوان موارد بروز شادی و نشاط نامبرد.
وی با تاکيد براينکه « اگر براساس روايت، حکمت، گمشده مومن است ، شادی و نشاط هم گمشده جامعه ماست ، شادی و نشاط نياز فردی و اجتماعی و ضرورت برای سلامت روان است » گفت که « در حوزه های اجتماعی اين موارد به عنوان تهديد تلقی می شود. »
نتايج يک نظرسنجی ديگر از ۱۱۷۷ شهروند در تهران از سوی مرکز تحقيقات روزنامه همشهری نشان می دهد که ۶۴ درصد شرکت کنندگان براين اعتقادند که جوانان تهرانی شاد نيستند، ۲۸ درصد گفته اند که جوانان تهرانی تا حدی شادند و تنها ۸ درصد از آن گمان می کنند که جوانان تهرانی شاد هستند.
همين نظر سنجی حکايت از آن دارد که ۲۲ درصد « بيکاری » ، ۲۱ درصد « نبود امکانات رفاهی » ، «۱۷ درصد وضع بد اقتصادی و بی پولی » را عامل اصلی شاد نبودن اکثريت جوانان می دانند.
در روزهای پايانی سال ۸۸ خبرگزاری مهر بخشی از سخنرانی دکتر « ياسر تعدادی » استاد دانشگاه تربيت معلم درخصوص پيشی گرفتن « غم » بر « شادی » در پايتخت را منتشر کرد و افزود « بر اساس پژوهش هايی که اخيراً انجام شده ۳۴ درصد مردم تهران شاد هستند و ۳۸ درصد غمگين و بقيه اصلاً نمی دانند شادند يا غمگين. »
افسردگی به جای شادی
در کنار کاهش شادی ، دکتر احمد علی نوربالا استاد گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران نيز در شهريورماه اعلام کرد که « شيوع اختلالات روانی نسبت به تحقيق مشابهی که ۱۰ سال قبل صورت گرفته رشد ۶۰ درصدی داشته است که اين تفاوت را می توان ناشی از تغييرات سياسی ، اقتصادی و اجتماعی دانست. »
آمار ديگر از اوضاع وخيم بهداشت روانی را حسين اردونی معاون توانبخشی سازمان بهزيستی استان خراسان جنوبی اعلام کرد.
وی در مهرماه به خبرگزاری ايسنا گفت که « طبق تحقيقات صورت گرفته در ايران تعداد مبتلايان به بيماریهای روانی ۱۵ ميليون نفر اعلام شده که بيش از يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر از بيماریهای شديد روانی رنج میبرند و ۲۵.۹ درصد زنان و ۱۴.۹ درصد مردان که متوسط آن ۲۱ درصد میشود به نوعی دچار اختلالات روانی هستند که از اين ميان دو درصد اسکيزوفرن و ۱۵ درصد دچار افسردگی هستند. »
دکتر نقش واريان عضو هيات علمی دانشگاه علوم پزشکی فارس در دی ماه درباره دلايل فقدان شادی در کشور به روزنامه جمهوری اسلامی گفت که « بخش مهمی از اين رويکرد تاريخی است که سبب شد نشاط در جامعه ما کمتر تعميم داده شود و اگر دقت کنيم در کشور ما حتی در موارد مذهبی و آئينی همواره عزاداری ها محکم تر برگزار می شود تا مولودی ها و ميلادها اين وضعيت نشان می دهد روی اين ابعاد شادی آفرين در اجتماع هم بايد کار شود. »
دکتر امان قرائی مقدم نيز چندی پيش در تحليل آثار فقدان شادی و نشاط در کشور گفت « جامعه ای که در آن نشاط نباشد ، هيچ چيز ندارد. آسيب های اجتماعی چون طلاق، فرار دختران، اعتياد به مواد مخدر و فرار مغزها از نتايج نامطلوب کاهش نشاط اجتماعی هستند. »
وی « يکی از علل اعتراضات اخير در کشور را نبودن شادی در جامعه » تحليل کرده و گفته که « وقتی مردم از لحاظ سياسی نااميدباشند و وضعيت فکری، روحی- روانی و عقيدتی مردم نيز ضعيف می شود. وقتی شادی نباشد اتحاد و همبستگی سياسی نيز خدشه دار می شود. »
به گفته اين جامعه شناس « رفاه و تأمين اجتماعی، توسعه عدالت، قوانين و مقررات اجتماعی ، کاهش و اصلاح قوانين اداری و بوروکراسی، القای شادی و نشاط در برنامه های راديو و تلويزيونی، موسيقی های منتشر شده، شيوه پوشش، نحوه آرايش و پيرايش » همگی در ايجاد شادی در جامعه نقش بسزايی دارند.
درحالی که براساس « سند چشمانداز ۲۰ ساله » قرار بود « ايران در سال ۱۴۰۴ بايد به سالمترين کشور منطقه تبديل شود ، اما دکتر امامی رضوی معاون سلامت وزارت بهداشت در آخرين روزهای اسفند ۸۸ گفت که « بيماريی های روانی- اجتماعی مقام دوم در کشور را دارد و در برخی مطالعات تا ۲۰ درصد جامعه را به نوعی گرفتار می کند.»