آمار رسمی دولتی میگويد ۲۱.۵ درصد تورم. ناظران اقتصادی میگويند تورم خيلی بيشتر از اين حرفهاست و در مناقشه پايان ناپذير تعيين تکليف نرخ تورم اين شهروندان هستند که هر روز بيشتر از ديروز رابطهشان با اين عددها و رقمها گنگ تر و پيچيدهتر میشود. گرانی مدام به روز میشود و تامين کالاهای حياتی و مصرفی خانوار هر روز که میگذرد سختتر و سختتر.
Your browser doesn’t support HTML5
در اين ميان اما گروههايی هستند که میگويند همه چيز برای آنها سخت تر میگذرد. میگويند گرانی و تورم اثر شديدتری بر زندگی آنها دارد. از جمله بازنشستگان که سالها در نهادهای مختلف کار کردهاند و حالا بازنشستگی برايشان به معنای استراحت و فراغت و سفر و سرخوشی نيست، بلکه دنبال کار تازه میگردند.
همسر يک بازنشسته آموزش و پرورش در برنامه اين هفته ما شرکت کرده تا از شرايط يک بازنشسته بگويد:
«شوهرم ۲۸ سال خدمت کرده توی مناطق محروم و حالا که بازنشست شده ۱۲ ميليون تکه تکه به اين پول دادند که هيچ چيز نخواهد. بعد هم الان حقوق بازنشستگیاش به هيچ جا نمیرسد. نه سالم است که برود جايی اضافه کاری کند و نه درآمدی دارد که يک سرمايه بزند. خودش از ناراحتی اعصاب که وام بگيرد، نمیتواند بپردازد. راه درآمدش نيست. باز ۳۰۰ تومان از حقوقش... يکم دوم باز خيلی چی کند که برسونه. صندوق بازنشتگی اگر میگيريم يک ميليون میدن که الان يک کولر بخواهی بخری نمیشه. خرج خانه که بکنيم نمیشه. بايد از خوردنت بزنی از لباس بچه بزنی که بتونی چيزی بخری.»
اين طور که بازنشستگان میگويند نرخ افزايش سالانه حقوق آنها با نرخ تورم نه تنها برابر نيست که فاصله درخور توجهی هم دارد. علی اکبر خبازها، رييس کانون عالی بازنشستگان و مستمری بگيران تامين اجتماعی به ماده ۹۶ قانون تامين اجتماعی اشاره میکند و میگويد افزايش حقوق بازنشستگان برابر با قانون بايد بر اساس ميزان تورم باشد.
به گفته همين مقام مسوول در دوسال گذشته افزايش حقوق بازنشستگان بر اساس نرخ تورم نبوده و حقوق آنها در دو سال تنها معادل يک سال افزايش داشته است:
«وضع بازنشستهها خصوصا بازنشستههای فرهنگی تعريفی ندارد. من الان با شما حرف میزنم حقيقتش میترسم. ولی خوب واقعا هر چه هم داد میزنيم هرچه اضافه میکنند به کارمندان اضافه میکنند ولی به بازنشستهها چيزی اضافه نمیکنند. مثلا پارسال چيزی در حدود هشت درصد اضافه کردند. ۸ درصد با اين تورمی که بخواهيد در نظر بگيرين اصلا واقعا مشکله زندگی کردن مشکله. اغلب بازنشستهها میروند کار ديگر انجام میدهند. من ناراحتی اعصاب و روان دارم نمیتونم. يعنی نيست در حقيقت. کاری هم بخواهيم انجام دهيم نيست برای ما. برای اينکه مدارس غيرانتفاعی و اينها من در سطح ديپلم ام. مدارس غيرانتفاعی قبول نمیکنند. به اين خاطر واقعا مشکلمانه. واقعا از نظر اقتصادی خيلی سخت است. ما دو تا بچه هم داريم. دريافتیام چيزی حدود ۴۵۰ تومان در میآيد همه اش. با ماهی ۴۵۰ تومان واقعا هيچ کاری نمیتوانم بکنم.»
قشر بازنشسته همچنين از تبعيض ميان بازنشستگان سازمانها و نهادهای مختلف نيز گلايه دارند. اينطور که آنها میگويند حقوق و مزايای بازنشستگان آموزش و پرورش با مثلا بازنشستگان سپاه برابر نيست: «اگر اين آقايان شعار عدالت میدهند واقعا بايد فکری برای بازنشستگان بکنند. مثلا بين بازنشستههای آموزش و پرورش تا بازنشستههای شرکت نفت، تا بازنشستههای سپاه تا بازنشستههای بانکها خيلی تفاوت واقعا قايلاند.»
بحران بازنشستگی در ايران اين روزها در حالی شدت گرفته که همزمان بافت جمعيتی کشور هم رو به سوی سالمندی دارد و ناظران اجتماعی میگويند حالا زمان آن است که بيش از پيش برای اين گروه برنامهريزی کنيم.