سال ۱۳۶۰ در ايران تاکنون تنها سالی بوده که دو بار انتخابات رياست جمهوری برگزار شده است. نخستين بار آن در مرداد سال ۶۰ و پس از برکناری ابوالحسن بنیصدر از رياست جمهوری بود. در آن انتخابات محمدعلی رجايی با حدود ۱۳ ميليون رای دومين رييس جمهوری ايران شد. از اتفاقات مهم اين دوره رد صلاحيت ۷۱ نفر از داوطلبان انتخابات رياست جمهوری بود.
در اين انتخابات علاوه بر محمدعلی رجايی، علیاکبر پرورش، عباس شيبانی و حبيبالله عسگراولادی به عنوان نامزدان نهايی در انتخابات شرکت کردند. اما پس از آنکه در هشتم شهريور سال ۶۰ محمدعلی رجايی در انفجار دفتر نخست وزيری کشته شد برای دومين بار انتخابات رياست جمهوری در دهم مهرماه ۱۳۶۰ برگزار شد. در اين انتخابات ۴۶ نفر ثبت نام کردند و تنها ۴ نفر به اسامی علی خامنهای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی، علیاکبر پرورش، حسن غفوری فرد و رضا زوارهای تنها تاييد صلاحيت شدگان اين دوره از انتخابات بودند.
در اين انتخابات آقای خامنهای با کسب حدود ۱۵ ميليون رای رييس جمهوری ايران شد. سال ۱۳۶۰ در حالی دو بار انتخابات رياست جمهوری برگزار شد که شرايط سياسی ايران دستخوش حوادثی مانند عزل ابوالحسن بنیصدر، نخستين رييس جمهوری ايران، کشته شدن محمدعلی رجايی، به عنوان دومين رييس جمهوری و رد صلاحيت ده ها نفر ازنامزدان انتخابات رياست جمهوری بود.
حسن يوسفی اشکوری، پژوهشگر دينی در آلمان در گفتگو با راديو فردا شرايط و نحوه برگزاری انتخابات سال ۶۰ را اين گونه بيان میکند:
«در همان زمان هم افرادی که میخواستند خودشان را کانديدا کنند دچار محدوديت بودند و در حاکميت هم عملا نه خيلی رسمی و قانونی محدوديتهايی اعمال میشد. آيتالله خمينی خيلی در امور جزيی مملکت از جمله در مورد انتخابات دخالت نمیکرد. ممکن بود پشت صحنه به مسئولان رهنمودهايی بدهد يا توصيههايی بکند. بعد از عزل آقای بنیصدر خب طبيعی بود که اساسا فضای مملکت عوض شد، شرايط عوض شد و تقريبا جناح حزب جمهوری اسلامی و خط امامیها سردمدار جريانات شدند.
ديگر اصلا رقابتی وجود نداشت. خب بنیصدر که حذف شده بود و مجاهدين در حال جنگ و زندان بودند و اعدام میشدند و ديگر گروهها هم که حذف شده بودند. فقط يک نهضت آزادی باقی مانده بود که به آنها هم امکان فعاليت نمیدادند. بعد آقای رجايی کانديد رياست جمهوری شد. خب معلوم بود از همان اول مشخص بود که رای بالايی میآورد. چون اصلا رقيب نداشت به يک معنا. بعد هم که آقای خامنهای رييس جمهور شد. در دو دوره بازهم همين فضا و شرايط وجود داشت. يعنی فضای عمومی اساسا احساس نمیکرد که آقای شيبانی با آقای خامنهای رقابت دارد. آقای پرورش و نمیدانم آقای زوارهای رقابت دارد با آقای خامنهای. يک چنين رقابتی عملا وجود نداشت.
شايد اين در تاريخ انتخاباتهای دنيا همين يک بار اتفاق افتاده باشد که آقای شيبانی وقتی که رای داد کانديدای رياست جمهوری بود. وقتی که از صندوق رای آمد و خبرنگارها با او مصاحبه میکردند که خودتان به که رای داديد، گفت من به آيتالله خامنهای رای دادم برای اينکه ايشان را اصلح خودم میدانم. طنز تاريخ است. کانديدايی میگويد من رفتم به رقيب خودم رای دادم. يعنی خودش هم خودش را قبول ندارد.»
در همين رابطه فرخ نگهدار، فعال سياسی درلندن درباره فضای برگزاری انتخابات در ايران معتقد است که بستهترين انتخابات رياست جمهوری در ايران در دهه ۶۰ برگزار شد:
«در تابستان سال ۶۰ انتخابات در فضای خيلی ملتهب، تنشآلودی برگزار شد و بیرقابتترين انتخابات در طول حيات جمهوری اسلامی ايران در همين دوره و همين دهه تا قبل از پايان جنگ برگزار شده است. به خصوص يادم میآيد که در سال ۶۰ انتخابات بيشتر به معنای اعلام همبستگی با حکومت بود. اگر انتخابات سال ۶۰ را بخواهيم با انتخابات جاری مقايسه کنيم در اين انتخابات هيچکس ديگری را صالح برای به دست گرفتن مهار رياست جمهوری به رسميت نمیشناسد و در آن سال هيچکس نبود که به رقابت با آقای خامنهای که تنها نامزد داخل صحنه بود برخيزد و بخواهد يک شکافی را به نوعی در حکومت بازتاب دهد.»
با اينکه نظارت استصوابی و اختيارات شورای نگهبان شبيه شکل کنونی آن در دهه ۶۰ مطرح نبوده اما به وضوح در انتخابات رياست جمهوری سال ۶۰ و ۶۴ دهها نامزد انتخابات رد صلاحيت شدند. در سال ۶۴ و در چهارمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران که در ۲۵ مرداد برگزار شد ۵۰ نفر داوطلب در انتخابات ثبت نام کردند که تها صلاحيت سه ن از آنها تاييد شد.
علی خامنهای به عنوان رييس جمهوری دوره قبل، حبيبالله عسگراولادی، نامزد دوره پيشين انتخابات و همچنين چهره جديدی به نام محمود کاشانی استاد دانشگاه تنها پذيرفته شدگان مرحله نهايی انتخابات بودند که بار ديگر علی خامنهای با کسب حدود ۱۲ ميليون رای برای بار دوم رييس جمهوری ايران شد. در آن انتخابات محمود کاشانی و حبيبالله عسگراولادی به ترتيب دوم و سوم شدند. آيتالله خمينی بنيانگذار جمهوری اسلامی در يکی از سخنرانیهای خود در سال ۶۰ انتخابات رياست جمهوری را اين گونه برشمرد:
«جريان انتخابات يک جريان صحيح باشد. هيچکس در انتخابات بر ديگری مقدم نيست. همه افراد ملت يک جور هستند در انتخابات. يعنی همان آدمی که کار کوچکی انجام میدهد با آن کسی که در راس همه امور است در موقع انتخابات هيچ برتری ندارد. جوری باشد که مردم پسند باشد.»
آقای خامنهای پس از پيروزی در انتخابات رياست جمهوری سال ۶۴ در سخنانی حضور خود در انتخابات را تکليفی از سوی آيتالله خمينی عنوان کرد:
«تصميم جدی داشتم که در انتخابات شرکت نکنم. اما امام به من امر کردند. به من گفتند بر تو لازم و متعين است. به عنوان يک حکم شرعی و تکليف شرعی امام من را موظف کردند که در انتخابات رياست جمهوری شرکت کنم.»
عباس ميلانی، استاد علوم سياسی در آمريکا معتقد است که اصولا برگزاری يک انتخابات آزاد به طور بنيادی با اصول ايدئولوژيک نظام جمهوری اسلامی منافات داشت:
«از همان آغاز در واقع به استثنای انتخابات اول اين رابطه پرتنش که بين روحانيت، به مفهوم ولايت فقيه، و انتخابات هست، مشهود بود. انتخابات برای رژيم ولايت فقيه از همان اول يک مطلوب مزاحم بود. به اين معنا که مطلوب بود چون ادای دموکراسی درمیآورد. مطلوب بود چون مداحان رژيم میتوانند تبليغ کنند که در ايران انتخابات مرتب هست و مطلوب بود چون به وعدههايی که آقای خمينی قبل از آمدن سر قدرت داده بود به نوعی وفا میکرد. آقای خمينی وعده يک دموکراسی از نوع فرانسه داده بود در فرانسه به ايران. انتخابات ۱۳۶۰ درواقع آغاز آن خلف وعده اساسی بود. يعنی آغاز اين بود که روحانيون بيايند و تمام مشاغل مهم را چه از طريق انتخابات و و قتی که ديگر نتوانستند انتخابات را ببرند از طريق انتصابات مشاغل مهم و کليدی اجرايی و قضايی و اقتصادی را در دست بگيرند.»
طبق آمار وزارت کشور در انتخابات رياست جمهوری دوم مرداد ۱۳۶۰ که در آن محمدعلی رجايی اول شد ۶۴ درصد مشارکت ثبت شد و در همان سال و در دومين انتخابات که در دهم مهرماه ۱۳۶۰ برگزار شد و در آن علی خامنهای رييس جمهوری شد ۷۴ درصد مردم مشارکت کردند. همچنين چهارمين دوره انتخابات رياست جمهوری که در ۲۵ مرداد سال ۱۳۶۴ برگزار شد و در آن علی خامنهای برای بار دوم به رياست جمهوری رسيد با ۲۰ درصد تنزل نسبت به دوره قبل آن از مجموع حدود ۲۶ ميليون واجدان شرايط تنها ۵۴ درصد در انتخابات شرکت کردند.
در اين انتخابات علاوه بر محمدعلی رجايی، علیاکبر پرورش، عباس شيبانی و حبيبالله عسگراولادی به عنوان نامزدان نهايی در انتخابات شرکت کردند. اما پس از آنکه در هشتم شهريور سال ۶۰ محمدعلی رجايی در انفجار دفتر نخست وزيری کشته شد برای دومين بار انتخابات رياست جمهوری در دهم مهرماه ۱۳۶۰ برگزار شد. در اين انتخابات ۴۶ نفر ثبت نام کردند و تنها ۴ نفر به اسامی علی خامنهای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی، علیاکبر پرورش، حسن غفوری فرد و رضا زوارهای تنها تاييد صلاحيت شدگان اين دوره از انتخابات بودند.
در اين انتخابات آقای خامنهای با کسب حدود ۱۵ ميليون رای رييس جمهوری ايران شد. سال ۱۳۶۰ در حالی دو بار انتخابات رياست جمهوری برگزار شد که شرايط سياسی ايران دستخوش حوادثی مانند عزل ابوالحسن بنیصدر، نخستين رييس جمهوری ايران، کشته شدن محمدعلی رجايی، به عنوان دومين رييس جمهوری و رد صلاحيت ده ها نفر ازنامزدان انتخابات رياست جمهوری بود.
حسن يوسفی اشکوری، پژوهشگر دينی در آلمان در گفتگو با راديو فردا شرايط و نحوه برگزاری انتخابات سال ۶۰ را اين گونه بيان میکند:
«در همان زمان هم افرادی که میخواستند خودشان را کانديدا کنند دچار محدوديت بودند و در حاکميت هم عملا نه خيلی رسمی و قانونی محدوديتهايی اعمال میشد. آيتالله خمينی خيلی در امور جزيی مملکت از جمله در مورد انتخابات دخالت نمیکرد. ممکن بود پشت صحنه به مسئولان رهنمودهايی بدهد يا توصيههايی بکند. بعد از عزل آقای بنیصدر خب طبيعی بود که اساسا فضای مملکت عوض شد، شرايط عوض شد و تقريبا جناح حزب جمهوری اسلامی و خط امامیها سردمدار جريانات شدند.
فقط يک نهضت آزادی باقی مانده بود که به آنها هم امکان فعاليت نمیدادند. بعد آقای رجايی کانديد رياست جمهوری شد. خب معلوم بود از همان اول مشخص بود که رای بالايی میآورد. چون اصلا رقيب نداشت به يک معنا. بعد هم که آقای خامنهای رييس جمهور شد.یوسف اشکوری پژوهشگر دینی
ديگر اصلا رقابتی وجود نداشت. خب بنیصدر که حذف شده بود و مجاهدين در حال جنگ و زندان بودند و اعدام میشدند و ديگر گروهها هم که حذف شده بودند. فقط يک نهضت آزادی باقی مانده بود که به آنها هم امکان فعاليت نمیدادند. بعد آقای رجايی کانديد رياست جمهوری شد. خب معلوم بود از همان اول مشخص بود که رای بالايی میآورد. چون اصلا رقيب نداشت به يک معنا. بعد هم که آقای خامنهای رييس جمهور شد. در دو دوره بازهم همين فضا و شرايط وجود داشت. يعنی فضای عمومی اساسا احساس نمیکرد که آقای شيبانی با آقای خامنهای رقابت دارد. آقای پرورش و نمیدانم آقای زوارهای رقابت دارد با آقای خامنهای. يک چنين رقابتی عملا وجود نداشت.
شايد اين در تاريخ انتخاباتهای دنيا همين يک بار اتفاق افتاده باشد که آقای شيبانی وقتی که رای داد کانديدای رياست جمهوری بود. وقتی که از صندوق رای آمد و خبرنگارها با او مصاحبه میکردند که خودتان به که رای داديد، گفت من به آيتالله خامنهای رای دادم برای اينکه ايشان را اصلح خودم میدانم. طنز تاريخ است. کانديدايی میگويد من رفتم به رقيب خودم رای دادم. يعنی خودش هم خودش را قبول ندارد.»
در تابستان سال ۶۰ انتخابات در فضای خيلی ملتهب، تنشآلودی برگزار شد و بیرقابتترين انتخابات در طول حيات جمهوری اسلامی ايران در همين دوره و همين دهه تا قبل از پايان جنگ برگزار شده است.فرخ نگهدار، فعال سیاسی
در همين رابطه فرخ نگهدار، فعال سياسی درلندن درباره فضای برگزاری انتخابات در ايران معتقد است که بستهترين انتخابات رياست جمهوری در ايران در دهه ۶۰ برگزار شد:
«در تابستان سال ۶۰ انتخابات در فضای خيلی ملتهب، تنشآلودی برگزار شد و بیرقابتترين انتخابات در طول حيات جمهوری اسلامی ايران در همين دوره و همين دهه تا قبل از پايان جنگ برگزار شده است. به خصوص يادم میآيد که در سال ۶۰ انتخابات بيشتر به معنای اعلام همبستگی با حکومت بود. اگر انتخابات سال ۶۰ را بخواهيم با انتخابات جاری مقايسه کنيم در اين انتخابات هيچکس ديگری را صالح برای به دست گرفتن مهار رياست جمهوری به رسميت نمیشناسد و در آن سال هيچکس نبود که به رقابت با آقای خامنهای که تنها نامزد داخل صحنه بود برخيزد و بخواهد يک شکافی را به نوعی در حکومت بازتاب دهد.»
با اينکه نظارت استصوابی و اختيارات شورای نگهبان شبيه شکل کنونی آن در دهه ۶۰ مطرح نبوده اما به وضوح در انتخابات رياست جمهوری سال ۶۰ و ۶۴ دهها نامزد انتخابات رد صلاحيت شدند. در سال ۶۴ و در چهارمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران که در ۲۵ مرداد برگزار شد ۵۰ نفر داوطلب در انتخابات ثبت نام کردند که تها صلاحيت سه ن از آنها تاييد شد.
علی خامنهای به عنوان رييس جمهوری دوره قبل، حبيبالله عسگراولادی، نامزد دوره پيشين انتخابات و همچنين چهره جديدی به نام محمود کاشانی استاد دانشگاه تنها پذيرفته شدگان مرحله نهايی انتخابات بودند که بار ديگر علی خامنهای با کسب حدود ۱۲ ميليون رای برای بار دوم رييس جمهوری ايران شد. در آن انتخابات محمود کاشانی و حبيبالله عسگراولادی به ترتيب دوم و سوم شدند. آيتالله خمينی بنيانگذار جمهوری اسلامی در يکی از سخنرانیهای خود در سال ۶۰ انتخابات رياست جمهوری را اين گونه برشمرد:
«جريان انتخابات يک جريان صحيح باشد. هيچکس در انتخابات بر ديگری مقدم نيست. همه افراد ملت يک جور هستند در انتخابات. يعنی همان آدمی که کار کوچکی انجام میدهد با آن کسی که در راس همه امور است در موقع انتخابات هيچ برتری ندارد. جوری باشد که مردم پسند باشد.»
از همان آغاز در واقع به استثنای انتخابات اول اين رابطه پرتنش که بين روحانيت، به مفهوم ولايت فقيه، و انتخابات هست، مشهود بود. انتخابات برای رژيم ولايت فقيه از همان اول يک مطلوب مزاحم بود. به اين معنا که مطلوب بود چون ادای دموکراسی درمیآورد. مطلوب بود چون مداحان رژيم میتوانند تبليغ کنند که در ايران انتخابات مرتب هست و مطلوب بود چون به وعدههايی که آقای خمينی قبل از آمدن سر قدرت داده بود به نوعی وفا میکرد.عباس میلانی استاد علوم سیاسی
آقای خامنهای پس از پيروزی در انتخابات رياست جمهوری سال ۶۴ در سخنانی حضور خود در انتخابات را تکليفی از سوی آيتالله خمينی عنوان کرد:
«تصميم جدی داشتم که در انتخابات شرکت نکنم. اما امام به من امر کردند. به من گفتند بر تو لازم و متعين است. به عنوان يک حکم شرعی و تکليف شرعی امام من را موظف کردند که در انتخابات رياست جمهوری شرکت کنم.»
عباس ميلانی، استاد علوم سياسی در آمريکا معتقد است که اصولا برگزاری يک انتخابات آزاد به طور بنيادی با اصول ايدئولوژيک نظام جمهوری اسلامی منافات داشت:
«از همان آغاز در واقع به استثنای انتخابات اول اين رابطه پرتنش که بين روحانيت، به مفهوم ولايت فقيه، و انتخابات هست، مشهود بود. انتخابات برای رژيم ولايت فقيه از همان اول يک مطلوب مزاحم بود. به اين معنا که مطلوب بود چون ادای دموکراسی درمیآورد. مطلوب بود چون مداحان رژيم میتوانند تبليغ کنند که در ايران انتخابات مرتب هست و مطلوب بود چون به وعدههايی که آقای خمينی قبل از آمدن سر قدرت داده بود به نوعی وفا میکرد. آقای خمينی وعده يک دموکراسی از نوع فرانسه داده بود در فرانسه به ايران. انتخابات ۱۳۶۰ درواقع آغاز آن خلف وعده اساسی بود. يعنی آغاز اين بود که روحانيون بيايند و تمام مشاغل مهم را چه از طريق انتخابات و و قتی که ديگر نتوانستند انتخابات را ببرند از طريق انتصابات مشاغل مهم و کليدی اجرايی و قضايی و اقتصادی را در دست بگيرند.»
طبق آمار وزارت کشور در انتخابات رياست جمهوری دوم مرداد ۱۳۶۰ که در آن محمدعلی رجايی اول شد ۶۴ درصد مشارکت ثبت شد و در همان سال و در دومين انتخابات که در دهم مهرماه ۱۳۶۰ برگزار شد و در آن علی خامنهای رييس جمهوری شد ۷۴ درصد مردم مشارکت کردند. همچنين چهارمين دوره انتخابات رياست جمهوری که در ۲۵ مرداد سال ۱۳۶۴ برگزار شد و در آن علی خامنهای برای بار دوم به رياست جمهوری رسيد با ۲۰ درصد تنزل نسبت به دوره قبل آن از مجموع حدود ۲۶ ميليون واجدان شرايط تنها ۵۴ درصد در انتخابات شرکت کردند.