شاهنامه هزار ساله، همچنان شکوه زبان فارسی

  • مانیا منصور

مجسمه فردوسی در مشهد

به نام خداوند جان و خرد
کزين برتر انديشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای

اين ابيات آغازگر بزرگترين اثر حماسی تاريخ ادبيات ايران، شاهنامه فردوسی، است.

فردوسی در طول ۳۰ سال، شاهنامه را در حدود ۶۰ هزار بيت و در بحر متقارب سروده است. ابوالقاسم فردوسی،از شهر طوس خراسان، در قرن چهارم شمسی می‌زيسته و سرودن شاهنامه را در حدود سال‌های ۴۰۰ هجری قمری به پايان رسانده است.

در سال‌های گذشته جشن‌هايی در هزارمين سالگرد فردوسی در ايران و توسط سازمان يونسکو برپا شد.



شاهنامه داستان پادشاهان، پهلوانان، رويين تنان و جنگ و پيروزی‌های آنهاست. شاهنامه از داستان کيومرثف نخستين پادشاه جهان، آغاز شده و تا پايان سلسله ساسانيان ادامه پيدا می‌کند. از مشهورترين داستان‌های شاهنامه فردوسی می‌توان به داستان‌های «زال و رودابه»، «رستم و سهراب»، «رستم و اسفنديار»، «داستان سياوش»، «تهمينه»، «بيژن و منيژه»، «بهرام گور»، «ضحاک ماردوش» و «سهراب و گردآفريد» اشاره کرد.

پس از حمله اعراب به ايران که منجر به سقوط آخرين پادشاه ساسانيان شد، زبان عربی به جای فارسی در ايران رواج يافت. اما فردوسی ۴۰۰ سال پس از حمله اعراب با سرودن حماسه‌ای که سرتاسر با کلمات فارسی و عاری از کلمات عربی بود شکوه زبان فارسی را به ايرانيان گوشزد کرد.

آن طور که جلال خالقی مطلق، پژوهشگر و شاهنامه شناس ايرانی مقيم آلمان، در جلسه معرفی شاهنامه به تصحيح خودش در دوبی تاکيد می‌کند شاهنامه فردوسی ظرفيت و توانايی زبان فارسی را نشان داده است.

او در ادامه می‌گويد:« هستند کسانی که معتقدند بدون نيازی که در ميان اهل قلم به شاهنامه پيدا شده بود، زبان عربی زبان رايج ايران می‌گشت و يا دست کم موضع آن را به عنوان زبان نوشتار بسيار قوی می‌کرد. به طوری که اگر شاهنامه را نداشتيم هر کسی می توانست ادعا کند زبان فارسی بدون رقم بزرگی از واژه های بيگانه زبانی ناتوان يا دست کم فاقد شيوايی است. از اين رو اگر ما شاهنامه را تيرک ميانی خيمه زبان فارسی بناميم اغراق نکرده ايم.»

بسياری از محققان و پژوهش‌گران فردوسی را از بزرگ‌ترين حماسه سرايان جهان و شاهنامه سروده او را در حد «ايلياد و اوديسه» هومر، شاعر و داستان سرای يونانی، می‌دانند. اگرچه شاهنامه از بزرگ‌ترين آثار حماسی جهان شمرده می‌شود اما تا کنون کمتر فيلمی از آن ساخته شده و در چهارچوب آثار هنری و نمايشی مورد توجه هنرمندان ايرانی و بين المللی قرار گرفته است.

آقای خالقی مطلق در اين باره می‌گويد: « فردوسی چندين برابر شکسپير داستان دارد که می‌توان از آنها فيلم و نمايش تهيه کرد. فقدان رشته‌های گوناگون هنر و به ويژه هنر نمايشی سبب شده است ما نتوانيم ابعاد وسيع هنر کسانی چون فردوسی يا گرگانی و نظامی را بشناسيم.»

تاکنون افراد مختلفی روی تصحيح شاهنامه کار کرده اند و همچنين اشعار شاهنامه به زبان‌های ديگری از جمله روسی و انگليسی ترجمه شده است.

تورج دريايی، استاد دانشگاه کاليفرنيا در رشته تاريخ ايران، در گفت وگو با راديو فردا می‌گويد با وجود کارهايی که روی شاهنامه انجام شده همچنان جای کار بيشتری برای شناخت اين اثر حماسی وجود دارد: « حالا که ما اين شاهنامه را داريم شروع کنيم به مطالعه به خصوص کسانی که به اسطوره و تاريخ اشتياق دارند. اين اثر هنوز جا دارد در موردش کار شود.»

در سال‌های گذشته نقالان با نقل داستان‌های شاهنامه اين اثر حماسی را به دل کوچه ها، محله ها و قهوه خانه‌ها در سرتاسر ايران می بردند. اگرچه نقالی؛ اين نمايش سنتی ايران سالها است که بساطش برچيده شده و هنرمندانش به دست فراموشی سپرده شده اند، اما تاريخ ثابت کرده است گرد کهنگی و فراموشی روی شاهنامه فردوسی ننشسته و نخواهد نشست.