در آغاز هفته گذشته میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته از وزارت کشور درخواستی کردند. درخواست مجوز برای راه پیمایی در تهران در روز دوشنبه در حمایت از مردم مصر و تونس. وزارت کشور پاسخی نداد. در تازهترین واکنش به این درخواست، احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان آن را توطئهای خواند برای شکستن ولی فقیه.
پس از استعفای روز جمعه حسنی مبارک، در ایران ائتلافی از هفت تشکل دانشجویی از مراجع و علما خواستند با حمایت از آنچه روز صدای مردم نامیدند، هزینه برخورد با معترضان را بالا برند. در میان مخالفان دولت همچنین مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بدون اشاره به درخواست مجوز یاد شده از مردم خواست برای حمایت از مصریها و تونسیها به راه پیمایی مستقل غیردولتی بپیوندند.
در اعلامیهای با امضای عدهای از زندانیان آزاد شده اوین هم وعده شرکت حتمی در تظاهرات دوشنبه داده شده و از آنچه رهبران جنبش سبز نامیده شده، خواسته شده تحت هیچ شرایطی تظاهرات را لغو نکنند.
از سرکوبی تظاهرات مخالفان دولت در عاشورا و ۲۲ بهمن سال پیش به این سو خیابانهای ایران شاهد تظاهرات مخالفان نبوده است. آیا توازن قوا میان حامیان و مخالفان دولت عوض شده؟ این اقدام رویایی میان این دو را تشدید میکند یا نه؟
این پرسشها را به سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتیم. در تهران با فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی و از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات ۲۲ خرداد سال پیش و در واشنگتن، محمد برقعی، عضو هیات سیاسی اتحاد جمهوری خواهان ایران و امیرحسین گنج بخش، عضو شورای مرکزی جمهوری خواهان ملی ایران.
پیش از بحث درباره مسائل جاری ایران اول از خانم گوارایی در تهران بپرسم درباره واکنشها به اعلام استعفای حسنی مبارک در روز جمعه؟
صادقانه بگویم که بسیار خوشحالم و فکر میکنم تمام ایرانیانی که در آرزوی آزادی به سر میبرند، از اینکه کشور دیگری این شرایط را بتواند تجربه کند و بتواند به این امر مبارک نائل شود قطعاً دچار احساس خوبی خواهد شد. نمیگویم رفتن مبارک همه کارها را آسان میکند و این قدر هم ساده نگر نیستم که با رفتن یک فرد بگویم کل مشکلات یک کشور حل میشود.
ولی به لحاظ نمادین و سمبولیک لازم بود که در برابر مقاومت ملتی که بیست روز است شبانه روز ایستاده تا به یکی از خواستههای برحقش دست پیدا کند، دستاورد بسیار میمون و مبارکی بود و از همین جا تبریکات خودم را به ملت بزرگ مصر که همیشه نقش بزرگی در تحولات منطقه داشتند، عنوان میکنم و امیدوارم این شادی برای مردم ما هم و همه سرزمینهایی که شرایط مشابه دارند، باشد.
آقای برقعی، در واشنگتن اوضاع چطور است؟
ذوق زده. به قول معروف هر کسی را میبینی پر شوق است. به خصوص که حالا خیلیها هم مثل ما منتظر تظاهرات روز شنبه بین یک تا چهار بعد از ظهر که جلوی کاخ سفید قرار بود به نفع مبارزات مردم مصر باشد و حسرت بار است که درست در همان زمان ما باید تظاهراتی همزمان با آن تقریباً در برابر دفتر حفظ منافع جمهوری اسلامی داشته باشیم در محکوم کردن خشونت بیحد این حکومت.
آقای گنج بخش؟
همانطور که خانم گوارایی به درستی گفتند این شادی بزرگی است. هر کدام از این دیکتاتورها که میروند یک بار دیگر روشن میشود که مردم میتوانند این دیکتاتورها را به زیر بکشند. ولی همینطور هم که خودشان گفتند با توجه به تجربه انقلاب اسلامی که دیکتاتوری پائین آورده شد و یک نظام به این تبهکاری سر کار آمد، ما هم باید یک مقدار نگران مردم مصر باشیم و امیدوار باشیم از تجربه انقلاب اسلامی استفاده کنند و نگذارند کار به دست عقب افتادهترین اقشار مردم... منظورم این مسلمانانی است که میخواهند شریعت را برقرار کنند... بیافتد. نگذارند این اتفاق برای مردم مصر هم بیافتد. به هر حال ما در شادی و نگرانی مردم مصر شریک هستیم.
خانم گوارایی، حامیان جنبش سبز برآوردشان از واکنش حاکمیت به درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای مجوز راه پیمایی در روز دوشنبه در حمایت از مردم معترض تونس و مصر چیست؟
درخواست که به وزارت کشور بود و وزارت کشور که یک مقام دولتی است اساساً پاسخگوی نامه نشد. و این خیلی جالب است که مقامهای قضایی و امنیتی به مسئله واکنش نشان دادند. پاسخ درخواستی را که صورت گرفته بود با اینکه به اصطلاخ باعث تفرقه خواهد شد و آن یکی عنوان کرده بود که جلوی هر نوع تحرکی را خواهیم گرفت. مسئولان قضایی و امنیتی به شدت به هر گونه بروز بیرونی جنبش سبز و فراخوانی که در حمایت از جنبش مصر صورت بخواهد بگیرد، واکنش نشان داده بودند.
یک پیش بینی هم میشد. فکر میکنم آقایان پیشاپیش میدانستند که این واکنش صورت خواهد گرفت اما به هر حال یک آزمون دوباره بود برای حکومتی که در بیرون علم حمایت از جنبشهای مردمی را بر میدارد اما در داخل و در همان مقطع مردم خودش را با بزرگترین تضییقات و شرایط دیکتاتوری مواجه میکند. این مقایسه لازم بود برای اینکه نشان داده شود که سیاست یک بام و دو هواست. منتهی برای خلع سلاح کردن از اینکه «شما مجوز نگرفتید اگر مجوز گرفته میشد ما داده بودیم. ما ابایی نداریم از اینکه مخالفان ما بیایند در خیابان». اینها به نوعی خلع سلاح کردن آنها از هر گونه توجیه و بهانهای بود. ولی تا اینجا که اطلاع داریم ممانعتها برای شکل گیری این حمایت اعلام شده و وجود دارد.
آقای برقعی، معنای سیاسی درخواست مجوز چهرههای شاخص جنبش سبز در تهران برای راه پیمایی در روز دوشنبه چیست؟ با توجه به فضا و امکانات موجودی که خانم گوارایی به آن اشاره کردند؟
همانطور که خانم گوارایی اشاره کردند و خود آقای جنتی هم این اشاره را کردند اینها در حقیقت نظام را دارند به مبارزه میکشند که «آقا اگر راست میگویی، پایگاه داری و اگر جنبش سبز مرده، بگذارید ما بیاییم بیرون و در یک مسئله مشروع اجازه بدهید بیاییم بیرون. معلوم شود چه خبر است». اجازه بدهید من چیزی بگویم که به این مسئله جنبش سبز اشاره میکند. اشاره بکنم به تظاهرات روز جمعه.
خود این تظاهرات را من هم از تلویزیون تماشا میکردم. سه نکته برای من خیلی جالب بود. انقلاب اسلامی که اینها میگویند همه کشورها تحت تاثیر ما بودند، مصر تحت تاثیر انقلاب اسلامی ما بوده، شعار همه سرودهایی که پخش میشد سرود ایران بود. برعکس سالهای گذشته که اینقدر سرودهای مذهبی وجود داشت. پلاکارتها هم به ندرت پلاکارت مذهبی بود. دخترانی که اکثراً نشان میدهد، همه دختران و پسران بچه دبیرستانی و بچه دبستانی بودند که مرا یاد کره شمالی میانداخت با آن پرچم دست بچهها. مهمترین قضیه مصاحبهها بود. در مورد نوفل شاتو و غیرذلک.
چون تمام کسانی که یاران امام بودند، تمام کسانی که در جریان پاریس فعال بودند مثل دکتر یزدی و غیره همه را در زندان داشتند و یک آدمهایی که کسی نمیشناخت و اسمشان را هم نشنیده بود، پسرعمو و یا خواهر او را بر میداشتند میآوردند مصاحبه کنند. عکسهایی هم که نشان میدادند، سعی میکردند هیچ عکس از نوفل لوشاتو که این شخصیتهای شناخته شده دور امام بودند و همه الان مغضوب هستند، نباشند. چون چه کار کنند وقتی پسر آقای بهشتی هم علیه آنهاست.
دکتر یزدی هم در زندان است. مجموعاً یک چیز کاملاً ورشکستهای را نشان میداد. این است که جنبش سبز میگوید که اگر شما راست میگویید اجازه تظاهرات بدهید. اینکه آقای موسوی در اعلامیهاش میگوید سپاه و بسیج ملت را تنها نخواهند گذاشت و به طور قطع امیدوار هستند و همینطور هم خواهد بود.
بخش عظیمشان به ملت خواهند پیوست. اگر امکان تظاهرات پیدا کنند و به همین علت هم آقای جنتی، اژهای این خشونت را به خرج دادند و الان هم آقای تقی رحمانی را به آن وضع میگیرند و نرگس محمدی را... این اتفاقات... مشاورین آقای موسوی را میگیرند. خانواده آقای کروبی را میگیرند. یعنی
اینقدر اینها وحشتزده و هراسیده هستند که از پنج شش روز قبل هر که دستشان میرسد میگیرند و هر جا برسد میبندند. این چه چیزی بیشتر از این نشانه ضعف و هراس نظام است؟
آقای گنج بخش، شما چگونه فکر میکنید؟ درباره امکانات و عدم امکان فعلی و در خواست رهبران اصلاح طلب برای مجوز راه پیمایی در روز دوشنبه؟
اگر مثلاً یک سال و نیم پیش این توهم هم وجود داشت که شاید شخص آقای خامنهای ممکن است کوتاه بیاید، امروز دیگر روشن شده که مرکز فساد ایشان است.
با این مقدمه که چالش کشیدن این حکومت به صور مختلف و من میخواهم به شخص آقای موسوی و کروبی تبریک بگویم که همانطور که گفته شد، چگونه این دورویی و دوگانگی حکومت را در مقابل خواست مردم به صورت کلی میتوانند به نمایش مردم بگذارند و بگویند اینها که برای دیگران چنین دست میزنند، مردم خودشان را به چه روزی میاندازند.
مسلماً این کوششی که هم شخص آقای خامنهای کردهاند جمعه گذشته که اتفاقات مصر و تونس را به انقلاب اسلامی وصل کند با واکنش شدید این جریانات رو به رو شد چون آنها همانطور که گفتم از تجربه انقلاب ایران درس خواهند گرفت، امیدوارم، که از چاله به چاه نیافتند و نظامی را سر کار نیاورند که در همه زمینهها عقب افتاده باشد و در همه زمینهها کوشش کند که آبروی ایران را در سطح منطقه و جهان ببرد.
به نکته دیگری میپردازم و آن تظاهرات جمعه در تهران. زمان نظام گذشته ما که دانشجو بودیم یک ماه قبل از ششم بهمن از ترس به دفتر آموزش نمیرفتیم. چون به محض اینکه میرفتیم به سمت دفتر آموزش و کاری داشتیم همانجا یقه انسان را میگرفتند که آقا توی تظاهرات شش بهمن شرکت باید کنی و شما باید امضا را میزدی.
اگر هم نمیرفتی که سخت بود. وضعیتی که الان در جمهوری اسلامی به وجود آمده و این دانشجویان و دانش آموزان را آدم میبیند، کاملاً همان مدل است. یعنی اینها به زور آدمها را به خیابان میآورند حالا یا با ساندیس است یا ایجاد رعب و وحشت است که به بیرون نشان دهند که این حکومت حامی دارد. اگر سابقه شاه نشان داد که این جور کارها باعث میشود که حکومت بماند، اینها هم خواهند ماند.
پس از استعفای روز جمعه حسنی مبارک، در ایران ائتلافی از هفت تشکل دانشجویی از مراجع و علما خواستند با حمایت از آنچه روز صدای مردم نامیدند، هزینه برخورد با معترضان را بالا برند. در میان مخالفان دولت همچنین مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بدون اشاره به درخواست مجوز یاد شده از مردم خواست برای حمایت از مصریها و تونسیها به راه پیمایی مستقل غیردولتی بپیوندند.
در اعلامیهای با امضای عدهای از زندانیان آزاد شده اوین هم وعده شرکت حتمی در تظاهرات دوشنبه داده شده و از آنچه رهبران جنبش سبز نامیده شده، خواسته شده تحت هیچ شرایطی تظاهرات را لغو نکنند.
از سرکوبی تظاهرات مخالفان دولت در عاشورا و ۲۲ بهمن سال پیش به این سو خیابانهای ایران شاهد تظاهرات مخالفان نبوده است. آیا توازن قوا میان حامیان و مخالفان دولت عوض شده؟ این اقدام رویایی میان این دو را تشدید میکند یا نه؟
این پرسشها را به سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتیم. در تهران با فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی و از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات ۲۲ خرداد سال پیش و در واشنگتن، محمد برقعی، عضو هیات سیاسی اتحاد جمهوری خواهان ایران و امیرحسین گنج بخش، عضو شورای مرکزی جمهوری خواهان ملی ایران.
پیش از بحث درباره مسائل جاری ایران اول از خانم گوارایی در تهران بپرسم درباره واکنشها به اعلام استعفای حسنی مبارک در روز جمعه؟
صادقانه بگویم که بسیار خوشحالم و فکر میکنم تمام ایرانیانی که در آرزوی آزادی به سر میبرند، از اینکه کشور دیگری این شرایط را بتواند تجربه کند و بتواند به این امر مبارک نائل شود قطعاً دچار احساس خوبی خواهد شد. نمیگویم رفتن مبارک همه کارها را آسان میکند و این قدر هم ساده نگر نیستم که با رفتن یک فرد بگویم کل مشکلات یک کشور حل میشود.
ولی به لحاظ نمادین و سمبولیک لازم بود که در برابر مقاومت ملتی که بیست روز است شبانه روز ایستاده تا به یکی از خواستههای برحقش دست پیدا کند، دستاورد بسیار میمون و مبارکی بود و از همین جا تبریکات خودم را به ملت بزرگ مصر که همیشه نقش بزرگی در تحولات منطقه داشتند، عنوان میکنم و امیدوارم این شادی برای مردم ما هم و همه سرزمینهایی که شرایط مشابه دارند، باشد.
آقای برقعی، در واشنگتن اوضاع چطور است؟
ذوق زده. به قول معروف هر کسی را میبینی پر شوق است. به خصوص که حالا خیلیها هم مثل ما منتظر تظاهرات روز شنبه بین یک تا چهار بعد از ظهر که جلوی کاخ سفید قرار بود به نفع مبارزات مردم مصر باشد و حسرت بار است که درست در همان زمان ما باید تظاهراتی همزمان با آن تقریباً در برابر دفتر حفظ منافع جمهوری اسلامی داشته باشیم در محکوم کردن خشونت بیحد این حکومت.
آقای گنج بخش؟
همانطور که خانم گوارایی به درستی گفتند این شادی بزرگی است. هر کدام از این دیکتاتورها که میروند یک بار دیگر روشن میشود که مردم میتوانند این دیکتاتورها را به زیر بکشند. ولی همینطور هم که خودشان گفتند با توجه به تجربه انقلاب اسلامی که دیکتاتوری پائین آورده شد و یک نظام به این تبهکاری سر کار آمد، ما هم باید یک مقدار نگران مردم مصر باشیم و امیدوار باشیم از تجربه انقلاب اسلامی استفاده کنند و نگذارند کار به دست عقب افتادهترین اقشار مردم... منظورم این مسلمانانی است که میخواهند شریعت را برقرار کنند... بیافتد. نگذارند این اتفاق برای مردم مصر هم بیافتد. به هر حال ما در شادی و نگرانی مردم مصر شریک هستیم.
خانم گوارایی، حامیان جنبش سبز برآوردشان از واکنش حاکمیت به درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای مجوز راه پیمایی در روز دوشنبه در حمایت از مردم معترض تونس و مصر چیست؟
درخواست که به وزارت کشور بود و وزارت کشور که یک مقام دولتی است اساساً پاسخگوی نامه نشد. و این خیلی جالب است که مقامهای قضایی و امنیتی به مسئله واکنش نشان دادند. پاسخ درخواستی را که صورت گرفته بود با اینکه به اصطلاخ باعث تفرقه خواهد شد و آن یکی عنوان کرده بود که جلوی هر نوع تحرکی را خواهیم گرفت. مسئولان قضایی و امنیتی به شدت به هر گونه بروز بیرونی جنبش سبز و فراخوانی که در حمایت از جنبش مصر صورت بخواهد بگیرد، واکنش نشان داده بودند.
یک پیش بینی هم میشد. فکر میکنم آقایان پیشاپیش میدانستند که این واکنش صورت خواهد گرفت اما به هر حال یک آزمون دوباره بود برای حکومتی که در بیرون علم حمایت از جنبشهای مردمی را بر میدارد اما در داخل و در همان مقطع مردم خودش را با بزرگترین تضییقات و شرایط دیکتاتوری مواجه میکند. این مقایسه لازم بود برای اینکه نشان داده شود که سیاست یک بام و دو هواست. منتهی برای خلع سلاح کردن از اینکه «شما مجوز نگرفتید اگر مجوز گرفته میشد ما داده بودیم. ما ابایی نداریم از اینکه مخالفان ما بیایند در خیابان». اینها به نوعی خلع سلاح کردن آنها از هر گونه توجیه و بهانهای بود. ولی تا اینجا که اطلاع داریم ممانعتها برای شکل گیری این حمایت اعلام شده و وجود دارد.
آقای برقعی، معنای سیاسی درخواست مجوز چهرههای شاخص جنبش سبز در تهران برای راه پیمایی در روز دوشنبه چیست؟ با توجه به فضا و امکانات موجودی که خانم گوارایی به آن اشاره کردند؟
همانطور که خانم گوارایی اشاره کردند و خود آقای جنتی هم این اشاره را کردند اینها در حقیقت نظام را دارند به مبارزه میکشند که «آقا اگر راست میگویی، پایگاه داری و اگر جنبش سبز مرده، بگذارید ما بیاییم بیرون و در یک مسئله مشروع اجازه بدهید بیاییم بیرون. معلوم شود چه خبر است». اجازه بدهید من چیزی بگویم که به این مسئله جنبش سبز اشاره میکند. اشاره بکنم به تظاهرات روز جمعه.
خود این تظاهرات را من هم از تلویزیون تماشا میکردم. سه نکته برای من خیلی جالب بود. انقلاب اسلامی که اینها میگویند همه کشورها تحت تاثیر ما بودند، مصر تحت تاثیر انقلاب اسلامی ما بوده، شعار همه سرودهایی که پخش میشد سرود ایران بود. برعکس سالهای گذشته که اینقدر سرودهای مذهبی وجود داشت. پلاکارتها هم به ندرت پلاکارت مذهبی بود. دخترانی که اکثراً نشان میدهد، همه دختران و پسران بچه دبیرستانی و بچه دبستانی بودند که مرا یاد کره شمالی میانداخت با آن پرچم دست بچهها. مهمترین قضیه مصاحبهها بود. در مورد نوفل شاتو و غیرذلک.
چون تمام کسانی که یاران امام بودند، تمام کسانی که در جریان پاریس فعال بودند مثل دکتر یزدی و غیره همه را در زندان داشتند و یک آدمهایی که کسی نمیشناخت و اسمشان را هم نشنیده بود، پسرعمو و یا خواهر او را بر میداشتند میآوردند مصاحبه کنند. عکسهایی هم که نشان میدادند، سعی میکردند هیچ عکس از نوفل لوشاتو که این شخصیتهای شناخته شده دور امام بودند و همه الان مغضوب هستند، نباشند. چون چه کار کنند وقتی پسر آقای بهشتی هم علیه آنهاست.
دکتر یزدی هم در زندان است. مجموعاً یک چیز کاملاً ورشکستهای را نشان میداد. این است که جنبش سبز میگوید که اگر شما راست میگویید اجازه تظاهرات بدهید. اینکه آقای موسوی در اعلامیهاش میگوید سپاه و بسیج ملت را تنها نخواهند گذاشت و به طور قطع امیدوار هستند و همینطور هم خواهد بود.
بخش عظیمشان به ملت خواهند پیوست. اگر امکان تظاهرات پیدا کنند و به همین علت هم آقای جنتی، اژهای این خشونت را به خرج دادند و الان هم آقای تقی رحمانی را به آن وضع میگیرند و نرگس محمدی را... این اتفاقات... مشاورین آقای موسوی را میگیرند. خانواده آقای کروبی را میگیرند. یعنی
اینقدر اینها وحشتزده و هراسیده هستند که از پنج شش روز قبل هر که دستشان میرسد میگیرند و هر جا برسد میبندند. این چه چیزی بیشتر از این نشانه ضعف و هراس نظام است؟
آقای گنج بخش، شما چگونه فکر میکنید؟ درباره امکانات و عدم امکان فعلی و در خواست رهبران اصلاح طلب برای مجوز راه پیمایی در روز دوشنبه؟
اگر مثلاً یک سال و نیم پیش این توهم هم وجود داشت که شاید شخص آقای خامنهای ممکن است کوتاه بیاید، امروز دیگر روشن شده که مرکز فساد ایشان است.
با این مقدمه که چالش کشیدن این حکومت به صور مختلف و من میخواهم به شخص آقای موسوی و کروبی تبریک بگویم که همانطور که گفته شد، چگونه این دورویی و دوگانگی حکومت را در مقابل خواست مردم به صورت کلی میتوانند به نمایش مردم بگذارند و بگویند اینها که برای دیگران چنین دست میزنند، مردم خودشان را به چه روزی میاندازند.
مسلماً این کوششی که هم شخص آقای خامنهای کردهاند جمعه گذشته که اتفاقات مصر و تونس را به انقلاب اسلامی وصل کند با واکنش شدید این جریانات رو به رو شد چون آنها همانطور که گفتم از تجربه انقلاب ایران درس خواهند گرفت، امیدوارم، که از چاله به چاه نیافتند و نظامی را سر کار نیاورند که در همه زمینهها عقب افتاده باشد و در همه زمینهها کوشش کند که آبروی ایران را در سطح منطقه و جهان ببرد.
به نکته دیگری میپردازم و آن تظاهرات جمعه در تهران. زمان نظام گذشته ما که دانشجو بودیم یک ماه قبل از ششم بهمن از ترس به دفتر آموزش نمیرفتیم. چون به محض اینکه میرفتیم به سمت دفتر آموزش و کاری داشتیم همانجا یقه انسان را میگرفتند که آقا توی تظاهرات شش بهمن شرکت باید کنی و شما باید امضا را میزدی.
اگر هم نمیرفتی که سخت بود. وضعیتی که الان در جمهوری اسلامی به وجود آمده و این دانشجویان و دانش آموزان را آدم میبیند، کاملاً همان مدل است. یعنی اینها به زور آدمها را به خیابان میآورند حالا یا با ساندیس است یا ایجاد رعب و وحشت است که به بیرون نشان دهند که این حکومت حامی دارد. اگر سابقه شاه نشان داد که این جور کارها باعث میشود که حکومت بماند، اینها هم خواهند ماند.