آناهيتا قزوينی زاده، فيلمساز ايرانی مقيم آمريکا، به خاطر ساختن فيلمی به نام «سوزن» برنده جايزه اول فيلم های کوتاه «سينه فونداسيون» از جشنواره کن شد.
رادیو فردا در گفتگو با آناهيتا قزوينی زاده، ابتدا درباره جزئیات بیشتر فیلم «سوزن» پرسیده است:
قزوينی زاده: فيلم سوزن را من سال پيش در شيکاگو ساختم. چون در دو سال اخير من در دانشگاه شيکاگو دانشجو بودم و در مدرسه هنری شيکاگو درباره فيلم درس می خواندم.
اين اولين فيلمی بود که به عنوان کارگردان در آمريکا می ساختم. قبل از اين در ايران هم فيلم کار می کردم و دانشجوی سينما بودم و در اين حوزه هم کار کرده بودم.
پيش از اين يک فيلم کوتاه و همچنين فيلمنامه يک فيلم بلند را کار کرده بودم که در آنها هم شخصيت اصلی شان کودک بود و راجع به رابطه پدر و مادرها و بچه ها و نقش و اثری که خانواده بر رشد بچه به جای می گذارد، بود.
فيلم سوزن هم با همان تمی که در پروژه های قبلی کار کرده بودم ولی اين بار با يک زبان متفاوت و در يک کشور ديگر ساخته شد.
اشاره کرديد به اين که فيلم سوزن چندمين فيلم شماست. لطفا ممکن است بگوييد چه فيلم هايی قبل ازاين ساخته ايد يا تجربه تان در عرصه فيلم و سينما چيست؟
من ورک شاپ آقای کيارستمی را رفته ام و در آنجا با يکی از همکاران به اسم مرتضی فرشباف که ايشان هم فيلمساز است، دو فيلم کوتاه با هم کار کرديم. به اسم «فجر» و «باد هر جا بخواهد می وزد» و بعد از آن من فيلمنامه فيلم بلند «سوگ» را کار کردم و پس از آن هم يک فيلم کوتاه به اسم « بچه وقتی بچه بود» ساختم که دو سال پيش در ايران ساخت آن به پايان رسيد و به نمايش درآمد.
و فيلم سوزن آخرين فيلمی است که کار کرده ام و در واقع پنجمين فيلم و شايد بتوانم بگويم جدی ترين فيلمی است که کار کرده ام و قبل از آن غالب کارهايم حالت تمرين و مشق داشت.
داستان فيلم سوزن درباره چيست خانم قزوينی زاده؟
داستان فيلم سوزن درباره روزی است که قرار است يک بچه گوشش را سوراخ کند. درعين حال هم يک مشکلی بين پدر و مادرش وجود دارد که در معرض طلاق گرفتن هستند و باعث می شود داستان سوراخ کردن اين کودک کاملا تحت الشعاع مشکلات آنها قرار بگيرد.
اول قرار است که اين مسئله يک بهانه ای باشد تا پدر و مادر دوباره همديگر را ببينند و شايد اين ماجرا باعث شود که بين آنها يک آشتی دوباره برقرار شود ولی برعکس آن پيش بينی، اختلاف نظری که در مورد نحوه سوراخ کردن کودک بين آنها وجود دارد باعث می شود که مشکلات آنها دوباره رو شود و در نهايت اين جريان سوراخ کردن گوش که حالت سخت و دردناکی برای بچه دارد به کلی به ماجرای ديگر و به شکل ديگری برگزار می شود.
اشاره کرديد که دو سال قبل در آمريکا بوديد. بعد از گرفتن اين جايزه آيا قصد داريد کماکان در آمريکا بمانيد و مطالعات و فيلم سازيتان را در آمريکا ادامه بدهيد يا به ايران برخواهيد گشت؟ پروژه های آينده شما چيست؟
الان در حال حاضر يک فيلم نامه برای ساختن يک فيلم کوتاه دارم که فکر می کنم همين تابستان در آمريکا آن را بسازم و باز هم قصه اين فيلم به فيلم سوزن و بچه وقتی بچه بود مربوط می شود و اين سه فيلم را من در راستای هم و خيلی مربوط به هم می بينيم.
سال بعد يک رزيدنتی هنری در آمريکا هست که قرار است در آن در مورد رزيدنتی پروژهايم کار بکنند. فکر می کنم سال بعد در آمريکا بمانم تا روی يک فيلمنامه بلندی که در ذهنم دارم کار بکنم و به احتمال خيلی زياد اولين فيلم بلندم را خارج از ايران خواهم ساخت.
البته ايده آلم اين است که بعد از آن بين اينجا و ايران در رفت و آمد باشم و در ايران هم بتوانم فيلم بسازم.
می توانم از شما بپرسم هزينه ساخت فيلم شما چقدر شده است و چطور توانستيد اين هزينه را تامين کنيد؟
از آن جايی که من دانشجوی اينجا هستم بيشتر وسايل مورد نياز فيلمبرداری را از دانشگاه می گرفتيم و با اين شرايط می شد با يک بودجه نسبتا کم، يک فيلم کوتاه را ساخت.
هزينه ای که درباره ساخت فيلم سوزن صرف شد بيشتر از سمت خودم بود. يعنی حمايت خانواده ام و پس انداز خودم هزينه اصلی فيلم را تامين کرد. چون دانشگاه به طور مستقيم هزينه فيلم را برعهده نمی گيرد.
ولی از آن جايی که تهيه وسايل فيلمسازی و وسايل آن هم يک بخش گرانی از کار است و اين بخش را دانشگاه تامين می کند ، کمک بزرگی برای من بود.
از سوی ديگر آدم هايی که در ساخت فيلم من مشارکت داشتند بيشتر هم شاگردی هايم و يا کسانی بودند که در مدرسه کار می کردند و در نتيجه آنها هم کار مرا حمايت می کردند و در نتيجه توانستم با يک هزينه نسبتا کم شخصی اين فيلم کوتاه را بسازم .
رادیو فردا در گفتگو با آناهيتا قزوينی زاده، ابتدا درباره جزئیات بیشتر فیلم «سوزن» پرسیده است:
قزوينی زاده: فيلم سوزن را من سال پيش در شيکاگو ساختم. چون در دو سال اخير من در دانشگاه شيکاگو دانشجو بودم و در مدرسه هنری شيکاگو درباره فيلم درس می خواندم.
اين اولين فيلمی بود که به عنوان کارگردان در آمريکا می ساختم. قبل از اين در ايران هم فيلم کار می کردم و دانشجوی سينما بودم و در اين حوزه هم کار کرده بودم.
پيش از اين يک فيلم کوتاه و همچنين فيلمنامه يک فيلم بلند را کار کرده بودم که در آنها هم شخصيت اصلی شان کودک بود و راجع به رابطه پدر و مادرها و بچه ها و نقش و اثری که خانواده بر رشد بچه به جای می گذارد، بود.
فيلم سوزن هم با همان تمی که در پروژه های قبلی کار کرده بودم ولی اين بار با يک زبان متفاوت و در يک کشور ديگر ساخته شد.
Your browser doesn’t support HTML5
اشاره کرديد به اين که فيلم سوزن چندمين فيلم شماست. لطفا ممکن است بگوييد چه فيلم هايی قبل ازاين ساخته ايد يا تجربه تان در عرصه فيلم و سينما چيست؟
من ورک شاپ آقای کيارستمی را رفته ام و در آنجا با يکی از همکاران به اسم مرتضی فرشباف که ايشان هم فيلمساز است، دو فيلم کوتاه با هم کار کرديم. به اسم «فجر» و «باد هر جا بخواهد می وزد» و بعد از آن من فيلمنامه فيلم بلند «سوگ» را کار کردم و پس از آن هم يک فيلم کوتاه به اسم « بچه وقتی بچه بود» ساختم که دو سال پيش در ايران ساخت آن به پايان رسيد و به نمايش درآمد.
و فيلم سوزن آخرين فيلمی است که کار کرده ام و در واقع پنجمين فيلم و شايد بتوانم بگويم جدی ترين فيلمی است که کار کرده ام و قبل از آن غالب کارهايم حالت تمرين و مشق داشت.
داستان فيلم سوزن درباره چيست خانم قزوينی زاده؟
داستان فيلم سوزن درباره روزی است که قرار است يک بچه گوشش را سوراخ کند. درعين حال هم يک مشکلی بين پدر و مادرش وجود دارد که در معرض طلاق گرفتن هستند و باعث می شود داستان سوراخ کردن اين کودک کاملا تحت الشعاع مشکلات آنها قرار بگيرد.
اول قرار است که اين مسئله يک بهانه ای باشد تا پدر و مادر دوباره همديگر را ببينند و شايد اين ماجرا باعث شود که بين آنها يک آشتی دوباره برقرار شود ولی برعکس آن پيش بينی، اختلاف نظری که در مورد نحوه سوراخ کردن کودک بين آنها وجود دارد باعث می شود که مشکلات آنها دوباره رو شود و در نهايت اين جريان سوراخ کردن گوش که حالت سخت و دردناکی برای بچه دارد به کلی به ماجرای ديگر و به شکل ديگری برگزار می شود.
اشاره کرديد که دو سال قبل در آمريکا بوديد. بعد از گرفتن اين جايزه آيا قصد داريد کماکان در آمريکا بمانيد و مطالعات و فيلم سازيتان را در آمريکا ادامه بدهيد يا به ايران برخواهيد گشت؟ پروژه های آينده شما چيست؟
الان در حال حاضر يک فيلم نامه برای ساختن يک فيلم کوتاه دارم که فکر می کنم همين تابستان در آمريکا آن را بسازم و باز هم قصه اين فيلم به فيلم سوزن و بچه وقتی بچه بود مربوط می شود و اين سه فيلم را من در راستای هم و خيلی مربوط به هم می بينيم.
سال بعد يک رزيدنتی هنری در آمريکا هست که قرار است در آن در مورد رزيدنتی پروژهايم کار بکنند. فکر می کنم سال بعد در آمريکا بمانم تا روی يک فيلمنامه بلندی که در ذهنم دارم کار بکنم و به احتمال خيلی زياد اولين فيلم بلندم را خارج از ايران خواهم ساخت.
البته ايده آلم اين است که بعد از آن بين اينجا و ايران در رفت و آمد باشم و در ايران هم بتوانم فيلم بسازم.
می توانم از شما بپرسم هزينه ساخت فيلم شما چقدر شده است و چطور توانستيد اين هزينه را تامين کنيد؟
از آن جايی که من دانشجوی اينجا هستم بيشتر وسايل مورد نياز فيلمبرداری را از دانشگاه می گرفتيم و با اين شرايط می شد با يک بودجه نسبتا کم، يک فيلم کوتاه را ساخت.
هزينه ای که درباره ساخت فيلم سوزن صرف شد بيشتر از سمت خودم بود. يعنی حمايت خانواده ام و پس انداز خودم هزينه اصلی فيلم را تامين کرد. چون دانشگاه به طور مستقيم هزينه فيلم را برعهده نمی گيرد.
ولی از آن جايی که تهيه وسايل فيلمسازی و وسايل آن هم يک بخش گرانی از کار است و اين بخش را دانشگاه تامين می کند ، کمک بزرگی برای من بود.
از سوی ديگر آدم هايی که در ساخت فيلم من مشارکت داشتند بيشتر هم شاگردی هايم و يا کسانی بودند که در مدرسه کار می کردند و در نتيجه آنها هم کار مرا حمايت می کردند و در نتيجه توانستم با يک هزينه نسبتا کم شخصی اين فيلم کوتاه را بسازم .