رابطه ميان اقتصاد و محيط زيست، موضوع گفتگوی اقتصادی راديو فردا با فريدون خاوند تحليلگر اقتصادی است.
Your browser doesn’t support HTML5
در مراسم افتتاح سيزدهمين نمايشگاه بين المللی محيط زيست، که پنجشنبه در تهران برگزار شد، اسحاق جهانگيری معاون اول رييس جمهوری گفت «اقتصاد سبز» راه برون رفت ايران از مشکلات زيست محيطی است. اصولا «اقتصاد سبز» به چه معنا است و، در ادبيات اقتصادی دنيای امروز، چه جايگاهی دارد؟
آقای جهانگيری مفهوم «اقتصاد سبز» را در رابطه با «توسعه پايدار» اقتصادی به کار می برد.
«توسعه پايدار» تعريف مشخصی دارد : توسعه ای است که به نسل های فعلی اجازه بدهد برای تامين نياز های خود از منابع زمين استفاده کنند، بدون اين که حقوق نسل های آينده را، در بر خورداری از اين منابع به باد بدهند.
يک مثال روشن : نسل های امروزی ايران از منابع آبی کشور استفاده ميکنند، ولی اين استفاده بايد به گونه ای انجام بگيرد که منابع آبی برای فرزندان خودشان، نسل های آينده، حفظ بشود. و يا وقتی از نفت استفاده ميکنند، اين ماده با ارزش را بايد به ثروت های تازه ای بدل کنند در خدمت نسل های آينده.
به اين ميگويند «توسعه پايدار» بر پايه عدالت بين نسلی. نسل امروز نبايد خود خواه باشد، بايد فکر کند که زمين را از نسل های اينده به عاريت گرفته و بايد به آنها پس بدهد. به قول سعدی :
ای که بر پشت زمينی، همه وقت آن تو نيست
ديگران در شکم مادر و پشت پدرند.
مفهوم «اقتصاد سبز»، که اقای جهانگيری از آن صحبت ميکند، با «توسعه پايدار» رابطه تنگاتنگ دارد. اقتصادی سبز است که به طبيعت احترام بگذارد، آلودگی را، هم برای توليد کننده و هم برای مصرف کننده به حداقل برساند، و آب و زمين و حيات وحش و هوا را مثل مردمک چشمش حفاظت کند.
اقتصادی سبز است که در جا به جايی های درون شهری، زمينه های مساعدی را برای پياده روی و دوچرخه سواری فراهم بياورد، به «اکو تکنولوژی» (تکنولوژی هايی که کم ترين آسيب را بر طبيعت وارد ميآورند) رو بيآورد، و در هر تصميمی که می خواهد در عرصه اقتصادی بگيرد، به منافع نسل های اينده فکر کند.
آيا رشد اقتصادی و افزايش مصرف با «اقتصاد سبز» مغايرت ندارد؟ آيا برای حفاظت محيط زيست نبايد به گذشته بر گشت و انسان ها را به رياضت کشی عادت داد؟
به هيچوجه. بدون رشد اقتصادی، سنگ روی سنگ بند نمی شود، فقر و بيکاری جامعه را متلاشی ميکند، انسانيت از ميان ميرود. اگر رشد اقتصادی در کار نباشد، به ميليون ها ايرانی که زير خط فقر زندگی ميکنند چه جوابی بايد داد؟ تازه توده فقيران، آنهم با توجه به جمعيت رو به افزايش زمين، به سيل ويرانگری عليه محيط زيست بدل ميشوند. آنها برای نياز های انرژی خودشان به چوب جنگل ها هجوم ميآورند و بقايای حيات وحش را نابود ميکنند. تنها با رشد اقتصادی و بهبود سطح زندگی و نشان دادن آينده بهتر به نسل های امروزی است که می توان اجتماع را پيش برد و جلوی خشونت را گرفت.
منتها رشد اقتصادی به معنای نابود کردن زمين نيست. خوشبختانه پيشرفت های علمی و فنی زمينه بسيار مساعدی فراهم آورده اند برای آشتی دادن رشد با دغدغه های زيست محيطی. به عنوان مثال، انرژی های قابل تجديد و به ويژه خورشيدی يک منبع لايزال انرژی پاک را در اختيار انسان ها قرار ميدهد. کوير های ايران، ميتوانند تبديل بشوند به گنجينه بزرگی برای آينده اقتصادی کشور.
«مسکن سبز»، به معنای خانه هايی که بتوانند انرژی خود را از راه افتاب يا باد تامين کنند، ميليون ها شغل تازه در جهان به وجود ميآورد. «خود روی سبز»، که سوخت آلاينده اش را به حد اقل ميرساند و يا شايد يک روز با انرژی خورشيدی به حرکت در آيد، گنجينه بزرگ ديگری برای فرصت های شغلی است.
هم اکنون در رابطه با «اقتصاد سبز»، کانون های عظيم تحقيقاتی با هزاران پژوهشگر در کشور های پيشرفته و قدرت های نوظهور به وجود آمده اند. بخش روز افزونی از سرمايه گذاری های علمی و صنعتی به اين سو کشانده می شود.
«اقتصاد سبز» و «توسعه پايدار» تنها مفاهيمی اخلاقی نيستند. صد ها ميليارد دلار سرمايه در خدمت اين مفاهيم قرار گرفته اند و شرکت های بزرگ چند مليتی، بخشی از منافع شان، به دغدغه های زيستمحيطی گره خورده است.
ايران از لحاظ «اقتصاد سبز» و «توسعه پايدار» در چه وضعيتی است؟
ايران هم در عرصه اقتصادی وضعيت اسفباری دارد و هم در زمينه زيستمحيطی.
کشوری هايی مثل سوئد و آلمان و استراليا هم رشد اقتصادی دارند و هم از محيط زيستی پاک بر خوردارند.
کشور های ديگری هستند مثل چين که شهر هايی آلوده دارند، ولی دستکم در عرصه اقتصادی به نرخ رشد بالا رسيده اند.
مصيبت بزرگ ايران اين است که منابع نفت و گاز خود را سوزانده و صد ها ميليارد دلار در شريان های اقتصادی اش تزريق کرده، ولی نه تنها نرخ رشدش زير صفر است، بلکه در شهر هايش به سختی می توان نفس کشيد، درياچه ها و رودخانه هايش خشک ميشوند، جنگل هايش بر باد ميروند و حيات وحشش نابود ميشود. ما هم محيط زيستمان در وضعيت زاری است و هم اقتصادمان.
نسل های فعلی ايران، در برابر نسل های آينده، سر بلند نيستند.