سياست‌های جمهوری اسلامی در افغانستان

دو دسته تصمیم گیری‌ جمهوری اسلامی در حوزهٔ امور افغانستان را باید در کنار هم گذاشت تا سیاست این دولت در این حوزه روشن شود.

دسته اول برخوردهای تازه با مهاجران افغانی برای دشوار کردن شرایط برای ماندن است: از اعلام جلوگیری از حضور افغان‌ها در پارک صفهٔ اصفهان برای مراسم سیزده به در ۱۳۹۱ تا اعلام ممنوعیت سکونت و تردد افغان‌ها در استان مازندران از تیر ۱۳۹۱ توسط معاون استاندار این استان (جام جم آنلاین، ۴ اردیبهشت)، و از اعلام دستگیر شدن افغانی‌های بدون مجوز در سراسر کشور (که حدود ۵۰۰ هزار نفر آنها در استان تهران هستند) و اخراج آنها از خرداد ۱۳۹۱ (مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور، مهر ۱۶ فروردین ۱۳۹۱) تا استرداد حدود سه هزار زندانی افغان به کشورشان بدون مبادلهٔ آنها با همین تعداد زندانی ایرانی در افغانستان یا تضمین اجرای عدالت در مورد آنها (تابناک، ۸ اردیبهشت ۱۳۹۱).


دستهٔ دوم عکس العمل دولت جمهوری اسلامی به ربوده شدن مهندسان ایرانی در افغانستان در فروردین سال ۱۳۹۰ و کشته شدن شیعیان افغانی در مراسم عاشورای همین سال است. با آنکه نقیب‌الله فراهی، سخنگوی والی فراه گفته بود که این مهندسان از سوی شبه‌نظامیان طالبان ربوده شده‌اند، سخنگوی وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی دولت افغانستان را مسئول پیگیری این موضوع دانسته و به طالبان هیچ اشاره‌ای نکرد. وزیر دفاع نیز انتساب این آدم ربایی به طالبان را انکار کرد. (تابناک، ۳۰ فروردین ۱۳۹۰) پس از کشته شدن دهها نفر شیعهٔ افغانی در مراسم عاشورای سال ۱۳۹۰ نیز دولت جمهوری اسلامی هیچ عکس العملی از خود بروز نداد در حالی که اگر این امر در کشوری دیگر مثل عربستان یا کویت یا عراق رخ داده بود پای ایالات متحده و استکبار جهانی به میدان کشیده و محکوم می‌شد.

این نوع موضع گیری نمایانگر تلاش دولت جمهوری اسلامی برای نیازردن طالبان حتی در شرایط گروگانگیری اتباع این کشور و بمب گزاری در مراسم شیعیان است.


اگر این دو دسته کنش را در کنار دیگر اقدامات جمهوری اسلامی از ابتدای دولت کرزای قرار دهیم، چه تصویری از سیاست جمهوری اسلامی در افغانستان در شرایط امروز در برابر چشمان ما قرار می‌گیرد؟


اشتراکات راهبردی طالبان و جمهوری اسلامی


علی رغم تصور عمومی در باب اختلاف بنیادی میان طالبان و جمهوری اسلامی (بالاخص پس از کشتار کارکنان کنسولگری ایران در مزار شریف توسط طالبان)، اشتراکات راهبردی این دو بسیار فراتر از اختلافات مذهبی آن دوست. هر دو به اجرای احکام شریعت و سرکوب زنان و اقلیت‌های قومی و دینی باور دارند، خواهان خروج امریکایی‌ها از افغانستان‌اند، به عملیات ایذایی و محدود برای ذله کردن دشمن خود می‌پردازند، با علوم انسانی غربی و دیگر دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی غرب بالاخص حقوق بشر و دمکراسی دشمنی دارند و هویت اسلامگرای خود را بر فراز هویت ملی و قومی قرار می‌دهند. جمهوری اسلامی که هنوز برخی از اقدامات دولت اسرائیل و ایالات متحده را هر ساله متذکر می‌شود سال‌هاست کشتار نُه دیپلمات ایرانی توسط طالبان را به فراموشی سپرده‌است.


برخی از رسانه‌ها نوشته‌اند که دستگاه‌های اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی در تسهیل حملات طالبان به نیروهای ناتو نقشی موثر ایفا می‌کنند. این موضوع در اذیت و آزار برخی کارکنان سفارت افغانستان در تهران در نتیجهٔ همکاری برخی دیگر از کارکنان سفارت با یک شرکت ایرانی (احتمالا امنیتی) آشکار شد: «قبلا کارمندان سفارت افغانستان تعدادی پاسپورت (افغانی) را در اختیار یک شرکت ایرانی قرار داده بودند که با سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی اس آی) مرتبط بود. این شرکت برای اهداف انتحاری برای هر فردی که دل‌شان می‌خواست پاسپورت (افغان) صادر می‌کردند.» (احمدی سعیدی، از کارشناسان افغان، در گفتگو با رادیو اروپای آزاد، رادیو فردا، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱)


پرهیز از مقابله با طالبان

دولت جمهوری اسلامی نه تنها حملهٔ طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف را فراموش کرده بلکه منکر دزدیده شدن ۱۲ ایرانی توسط طالبان می‌شود تا موجب بالا گرفتن اختلاف با طالبان نشود. تا هنگامی که طالبان به کشتن سربازان امریکایی و اروپایی می‌پردازند مورد تقدیر جمهوری اسلامی هستند و دزدیده شدن ایرانیان توسط عوامل آنها نیز به «سوء تفاهم» تعبیر می‌شود تا با مذاکرات با حلقه‌های واسط میان طالبان و دولت جمهوری اسلامی این سوء تفاهم‌ها رفع شود.


هدف: خروج نیروهای غربی


دولت جمهوری اسلامی هم به مقامات دولت افغانستان کیسه‌های دلار می‌دهد (عبدالله عبدالله، الف به نقل از واشینگتن تایمز، ۲۸ فروردین ۱۳۹۰)، هم به والی‌های مناطق مختلف و هم به برخی اعضای طالبان (واشینگتن پست، ۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲). چرا جمهوری اسلامی می‌خواهد همهٔ طرف‌های درگیر در افغانستان، از طالبان و دولت کرزای تا گروه حکمتیار و مخالفان غیر مسلح دولت را راضی نگاه دارد؟

هدف اصلی ضربه زدن به نیروهای غربی و تلاش آنان برای شکل دادن به دولتی با ثبات و نسبتا دمکراتیک با رعایت حقوق زنان و کمتر فاسد است. اگر زنان افغانی و عراقی از حقوق مساوی با مردان برخوردار شوند و به سهم قانونی خود در پارلمان دست یابند زنان ایرانی خود را با آنها مقایسه کرده و بیش از آن را مطالبه خواهند کرد.


برای جمهوری اسلامی تفاوتی نمی‌کند که این ضربه را چه کسی و با چه هدفی به نیروهای ناتو وارد کند: دولت کرزای با خویشاوند سالاری و فساد و عدم کارایی، طالبان با کشتن سربازان امریکایی و ناتو، جنگسالارانی مثل حکمتیار و گروه حقانی با همکاری‌های موضعی با طالبان، و نیروهای پراکندهٔ طالبان.

به دنبال بی ثباتی

نه جمهوری اسلامی ایران و نه دولت پاکستان خواهان بر قراری ثبات و استقرار دولتی قدرتمند در کابل هستند. بی ثباتی افغانستان یکی از موضوعاتی است که به کار چانه زنی جمهوری اسلامی در مذاکرات با غرب می‌آید و مقامات جمهوری اسلامی (غیر از برخی کارگزاران دولت خاتمی) از هیچ کوششی برای حفظ بی ثباتی افغانستان فروگذار نمی‌کنند.

در طول حکومت جدید افغانستان جمهوری اسلامی هیچ گاه برای حل منازعات پیشقدم نشده‌است گرچه دارای اهرم‌های اِعمال فشار بر گروه حکمت یار یا طالبان بوده‌است (مثل اقامت برخی از اعضای آنها در ایران، دفتر طالبان در ایران، و حضور برخی از اعضای القاعده در ایران). جمهوری اسلامی نه تنها در افغانستان بلکه در عراق یا پاکستان و آذربایجان نیز صلح و ثبات با دولت‌هایی مقتدر را نمی‌خواهد چون هر گونه بی ثباتی کار سپاه را در اعمال نفوذ در این مناطق آسان تر می‌کند.

افزایش فشار بر دولت افغانستان

دشوار کردن شرایط زندگی بر افغان‌ها حکایت از یک حرکت نسبتا هماهنگ از سوی دولت جمهوری اسلامی برای اخراج افغان‌ها از کشور دارد. این اخراج نه با هدف کاهش فشار حضور افغان‌ها بر دولت ایران یا پاسخ به خواست افکار عمومی بلکه برای ایجاد فشار بر دولت افغانستان انجام می‌شود.

دولت ایران خدماتی به افغان‌ها ارائه نمی‌کند تا با اخراج انها از این امر خلاصی یابد. ایرانیان نیز هیچگاه فشاری به دولت برای اخراج افغان‌ها وارد نیاورده‌اند. غیر از اینها نیروی کار افغان‌ها در خدمت فعالیت‌های تولیدی و بخش ساختمانی کشور است و به بازار کار ایران کمک می‌کند. همچنین اگر افغان‌ها فشاری بر دولت وارد می‌کنند چرا اکنون چنین تصمیماتی با این حدت و شدت گرفته می‌شود؟

ارعاب روزنامه نگاران و خرید رسانه‌ها

جمهوری اسلامی غیر از فشار بر مهاجران، تلاش برای خرید سیاستمداران، گروه‌های سیاسی و روحانیون، در حوزهٔ رسانه‌ها نیز به دنبال در اختیار داشتن حوزه‌های نفوذ در افغانستان و افزایش بی ثباتی در این کشور است. آن دسته از روزنامه نگاران نیز که بخواهند استقلال خود را حفظ کنند مورد تنبیه قرار می‌گیرند. صدیق الله توحیدی، مسئول دیدبان رسانه در کابل می‌گوید: "شواهدی دردست است که در پشت حمله بر آقای مامون... ردّ پایی از نفوذ عوامل وزارت اطلاعات ایران در آن دیده می‌شود.

رزاق مامون همکار بسیاری از رسانه‌های مستقل و مجری یکی از برنامه‌های تلویزیون طلوع افغانستان است که سال گذشته در مقابل منزل خود از سوی فردی ناشناس مورد حمله قرار گرفت...ردّ پای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در این اسید پاشی دیده شده‌است. مامون قبل ازمورد حمله قرار گرفتن، کتاب «ردّ پای فرعون» را درمورد مداخله ایران در امور افغانستان و مسئله به شهادت رسیدن احمد شاه مسعود نوشت... این کتاب جمهوری اسلامی ایران را عصبانی کرد...پرس.تی.وی مصاحبه‌های بسیار غیر رسانه‌ای را با افراد مخصوصی در افغانستان انجام می‌داد که این مصاحبه‌ها به تهران فرستاده می‌شد و یکی از این نوارها افشا شد وازطریق یکی از تلویزیون‌ها به نشر رسید و همین امرموجب شد که پرویز صافی مورد حمله قرار بگیرد... پرویز صافی، در حال حاضر هم برای ادامهٔ مداوا و هم برای تامین امنیت درخارج ازافغانستان به سر می‌برد... در میان رسانه‌های چاپی تعداد رسانه‌های وابسته به ایران بیشتر است و همچنان در کابل هم شماری از تلویزیون‌ها دقیقا وابسته به ایران هستند و مصروف تامین منافع ایران در افغانستان می‌باشند." (سایت رادیو فرانسه، ۱۷ اسفند ۱۳۹۰)


بنا به گفتهٔ لطف الله مشعل، سخنگوی اداره امنیت ملی افغانستان، تلویزیون تمدن و تلویزیون نور تلویزیون‌هایی هستند که اهداف دولت ایران را در ایجاد بی ثباتی دنبال می‌کنند: «سوژه‌ها مربوط [به] تلویزیون تمدن نبوده بلکه از طریق حلقات ایرانی در اختیارشان قرار می‌گیرد. تلویزیون نور بیشتر کسانی را دعوت می‌نماید که با حضور نیروهای خارجی و ایجاد پایگاه‌های نظامی آمریکا در افغانستان مخالفت داشته و نیز دستاوردهای دولت را ناچیز می‌گیرند... برادران ما در جمهوری اسلامی ایران، انتقام دشمنی با آمریکا را از ما می‌گیرند، مردم ما را تحریک می‌کنند.» (بی بی سی فارسی، ۲۲ فروردین ۱۳۹۱)

------------------
-نظرات مندرج در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست