همایون کاتوزیان از اکسفورد، هاشمی و گاردین می گوید

مهدی هاشمی

به دنبال گزارش روزنامه گاردین درباره پرونده تحصيلی مهدی هاشمی و متهم شدن وی به کمک گرفتن از دیگران برای دریافت پذیرش از دانشگاه آکسفورد در مقطع دکتری، فرزند اکبر هاشمی‌رفسنجانی با صدور بیانیه‌ای این اتهام‌ را رد کرد و گفت، روند پذیرش وی «بر اساس استانداردهای معمول» طی شده است.

طبق اين گزارش طرح رساله دکترای مهدی هاشمی در ژانويه سال ۲۰۱۰ توسط توسط ادموند هرتزيگ و همایون کاتوزيان، از اعضای هيات علمی دانشکده مطالعات شرقی مورد ارزيابی قرار گرفته است.

دانشگاه اکسفورد با استناد به بررسی‌های خود ادعاهای مطرح شده علیه پسر اکبر هاشمی‌رفسنجانی را رد کرده است.



پیشتر کاوه موسوی، پژوهشگر در دانشگاه آکسفورد به روزنامه گاردین گفته بود، مهدی هاشمی شرایط لازم را برای دریافت پذیرش از دانشگاه آکسفورد ندارد و طرح تحقیق رساله دکترای خود را نیز با کمک گرفتن از دیگران نوشته است.

همايون کاتوزيان در گفتگو با رادیو فردا در این مورد می گوید: بنده بايد عرض کنم از اين حرف ها حيرت زده ام. به خاطر اينکه وقتی روزنامه نگار گاردين در اين مورد از من سوال کرد، آنچه که من گفتم اين بود که چون نام اين آقا، هاشمی ذکرشده بود. من تشخيص ندادم که نام هاشمی ، همان هاشمی رفسنجانی است و نام رفسنجانی را شناسائی نکردم.

در نتيجه ايشان را نشناختم که پسر آقای رفسنجانی است.

اما اينکه گاردين؛ به غلط و ظاهرا به قصد و معلوم نيست که به چه نيتی در اين باره نوشته است که من گفته ام که «اسم ايشان برهمنی بوده و من هم نشناختمشان» می خواستم نشان بدهم که گاردين دروغگوست.

وگرنه چه فرق می کند که من گفته باشم که اسم اين آقا هاشمی بوده و من نشاختمشان يا برهمنی بوده و من نشناختمشان؟

منظورتان بهرمانی است؟


به هر حال؛ اسم ايشان که برای من مانوس نيست. شايد اگر قاسم آبادی بود راحت تر می شناختمشان.

وليکن در هر حال من نمی دانم چرا اين مسئله هياهو ايجاد کرده است؟ مگر مطلب مرا نمی خوانند؟ بعلاوه اينکه من در آنجا هم اضافه کردم، لطفا به آنها بگوييد بروند و اين مطلب را بخوانند.

اگر هم من اين آقا را به اين معنا و به اين عنوان که پسر آقای رفسنجانی است، می شناختم، هيچ تاثيری در قضاوت آکادميک من نمی داشت. همين طور هم بايد باشد. پس اين هياهو برای چيست؟

شايد اين – به گفته شما- هياهو، به اين دليل است که می گويند که به هر حال آقای کاتوزيان تاريخ ايران را به خوبی می شناسد و خانواده هاشمی هم در ايران يک خانواده شناخته شده هستند و در خيلی از منابع هم از آنها با نام «هاشمی بهرمانی» نام برده شده است.
چرا به اين نکته ظريف و اين وابستگی خانوادگی دقت نشده است؟

بنده اگر هم می دانستم که ايشان پسر آقای هاشمی رفسنجانی است، هيچ گونه تاثيری در قضاوت آکادميک من نداشت. ضمن اينکه بنده مورخ هستم، ولی نه مورخ خاندان هاشمی رفسنجانی.

من در ايران زندگی نمی کنم که اين اسامی به طور مرتب و پيوسته جلوی چشمانم باشد. بيشتر آقای رفسنجانی را از طريق روزنامه های خارجی می شناسم و نام ايشان در همه جا رفسنجانی قيد می شود.

من هيچ کجا در هيچ روزنامه خارجی نديده ام که نام ايشان به اسم هاشمی يا بهرمانی برده شود.

آقای کاتوزيان، بد نيست دوباره برای کسانی که نمی دانند سيستم پذيريش دانشجو در دانشگاه آکسفورد به چه شکل است، اشاره يی به اين روند و سيستم داشته باشيم و اينکه شما به چه شکل در جريان روند پذيريش آقای مهدی هاشمی رفسنجانی در دانشگاه آکسفورد قرار گرفتيد؟

آقای مهدی هاشمی رفسنجانی طبق معمول، درخواست نامه ای برای پذيرش در مرحله دکترای دانشگاه آکسفورد فرستاده بود و اين درخواست نامه را برای من و يکی ديگر از همکارانم ارسال کردند.

سيستم دانشگاه به اين شکل است که وقتی درخواست نامه شخصی دريافت می شود، دو نفر مستقلا بدون مشورت با هم، نسبت به اين درخواست نظر می دهند و پس از آن، اين اظهار نظرها به کميته تحصيلات تکميلی يا امور تحصيلات بالا ارسال می شود.

آنجا تصميم گرفته می شود که آيا اين فرد متقاضی را بپذيرند يا نپذيرند؟ يا اينکه شرايطی برای او قائل باشند و يا غيره...در مورد ايشان هم همين طور بود.

با توجه به اينکه به هرحال به گفته خودتان، هياهويی پيرامون شما در اين باره ايجاد شد، آيا قصد داريد که اين مسئله را از طريق مجاری حقوقی در بريتانيا پيگيری کنيد؟

به هيچ وجه. در جريان فحاشی افرادی که برخی از آنها حتی اسمشان هم مستعار است، و در سايت ها و مجاری مختلف در اين مورد اظهار نظر کرده اند، بنده از نظر حقوقی بايد چيکار کنم؟

به قول سعدی« خدا را که مانند و انباز و جفت /ندارد، شنيدی که ترسا چه گفت؟» بنابر اين به تعبير سعدی ممکن است آدم از دست آتش جهنم نجات پيدا کند ولی از دست زبان مردم نمی تواند نجات يابد.

مخصوصا مردم ما که متاسفانه مردمی بی بند و بار ، بی چاک و دهن ، بی حقيقت و بی توجه اند به اين که وقتی دهنشان را باز می کنند هر حرفی از دهنشان در می آيد را می گويند بی آنکه نگران باشند که چه آزار و رنجی ممکن است اين حرف به ديگران برساند.

ولی بنده در اين مورد حرفی ندارم. هر کاری می کنند بکنند. از اين هم بيشتر. متاسفانه فقط ملت ما را بدنام می کنند.