آیت الله خامنه ای، خبره در فرافکنی و چرخش

آيت الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سفر به خراسان شمالی مشغول به رفع و رجوع انتقادات و مخالفت‌ها عليه خود وی و حکومتش شد. او در اين رفع و رجوع‌ها چهار تاکتيک را به کار گرفت: فرافکنی مشکلات و انداختن آنها به گردن ديگران، چرخش و تغيير موضوعات به سمت به کرسی نشاندن ايده‌ها و قدرت خويش، تواضع برای پوشاندن خصلت‌های سلطه جويانه‌ی رهبر کشور و منصوبان وی، و فروکاهيدن واقعيات به برساخته‌های شخصی خود يا موضوعاتی ديگر.

فرافکنی به دشمنان

آيت الله خامنه‌ای همه‌ی ويژگی‌های حکومت دينی يعنی "سبک زندگی مادی شهوت آلود گناه آفرين هويت زدای ضد معنويت" (کيهان، ۲۴ مهر ۱۳۹۱) را به غرب نسبت می دهد. او در پشت تريبون و به هنگام فرافکنی فراموش می کند که حکومتش از فاسد ترين حکومت‌های دنياست و رهبرانش در ماديات غصب شده از مردم غرق هستند؛ حاکمان غرق در رياکاری و پنهانکاری‌اند؛ حکومت در پی زدودن هويت ايرانی از شهروندان ايرانی و جايگزين کردن آن با هويت ظاهرا اسلامی برساخته‌ی روحانيت شيعه بوده است.

او با نظريه‌ی توطئه همه‌ی مشکلات کشور را به گردن "دشمنان" می اندازد. در بحث از سبک زندگی نيز وی کاملا به فرافکنی مشغول است. او از تحميل زندگی غربی بر ديگر ملل سخن می گويد تا مخاطبان فراموش کنند يا متوجه نشوند حکومت دينی سبک زندگی روحانيت را بر همه‌ی اقشار جامعه‌ی ايران تحميل کرده است. غربيان ارزش‌ها و ايده‌هايشان را با ادبيات و هنر و فن آوری و دانش و پيشرفت به ديگران عرضه کرده‌اند و اسلامگرايانی مثل علی خامنه‌ای اين را تحميل معرفی می کنند اما ترويج تفکيک جنسيتی و تبعيض عليه زنان، تماميت خواهی ايدئولوژيک، نفی حقوق آدميان، ارعاب و ترويج تنفر از نظر اسلامگرايان انجام وظيفه‌ی الهی و عين خواسته‌ی خود آدم‌هاست، خواسته‌ای که خود آنها نمی دانند و بايد به زور به خورد آنها داد.

چرخش: انتقاد از خودِ استالينی به جای پاسخگويی

آيت الله خامنه‌ای در موضوع سخت گيری بر زنان و دختران از بسيجيان و نيروی انتظامی (به خاطر اجرای دستورات خود وی و با هدف رفع مسئوليت از خود) و نيز در کاهش رشد جمعيت از خود انتقاد می کند. اين انتقادها اولا به محدوده‌ی سياست‌های جاری رژيم در تحميل سبک زندگی روحانيت بر جامعه وارد نمی شود. او هيچگاه نمی گويد سياست‌ها چه بوده‌اند و چه کسی اين سياست ها را به اجرا درآورده و مسئول کيست؛ ثانيا متوجه است به تعديل فضای سياسی که شديدا عليه وی است (منصور ارضی: "جامعه مريض شده. همه پشت کردند به رهبری"، سايت بازتاب، ۱۳ مهر ۱۳۹۱) چون پس از سرکوب‌های سال ۱۳۸۸ انتقادها مستقيما متوجه به خود وی شده است؛ و ثالثا انتقادها ربطی به مطالبات اصلی عمومی در حوزه‌های سياسی و اقتصادی ندارد. ايشان در هشت سال گذشته حامی سياست‌های دولت احمدی نژاد بوده و به راحتی نمی تواند از آنها انتقاد کند و توپ را به زمين ديگران بيندازد.

فراموش کردن جايگاه خود

او گفته است: "مدارا کنيد. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همين‌هايی که در استقبالِ امروز بودند و شما- هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقيه‌ی آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف کرديد، خانم‌هائی بودند که در عرف معمولی به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه کار کنيم؟ ردش کنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به اين اهداف و آرمانهاست. او يک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای اين حقير باطن است؛ نمی‌بينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئی هستم / آيا تو چنان که می نمايی هستی؟» ما هم يک نقص داريم، او هم يک نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد کنيد. البته انسان نهی از منکر هم می کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا کنيد." (رجا نيوز ۲۲ مهر ۱۳۹۱)

اول آن که ايشان ظاهرا نمی داند که بسيج و نيروی انتظامی که در خيابان مزاحم زنان و دختران می شوند تحت نظر خود وی و بر اساس دستورت وی عمل می کنند و ايشان فرمانده‌ی نيروهای مسلح است.

دوم آن که به فرض نقص بودن "بدحجابی" (عبارت من در آوردی اسلامگرايان که تعقيب بر اساس آن هيچ مبنای شرعی و قانونی ندارد و البته نقص نيست و حق زنان است که هر طور خواستند لباس بپوشند) هر روز اين امر را در تريبون‌ها و رسانه‌ها داد می زنند اما آيا کسی حق دارد نقص‌های "آقا" را بگويد بدون آن که سال‌ها در کنج زندان بخوابد؟ و تجاهل سوم ابراز نادانی از عدم تساوی بی حجابی با ظاهر زننده است، تجاهلی که در همه‌ی طرفداران حجاب اجباری به چشم می خورد. چهره‌ی طبيعی زنان نمی تواند زننده باشد. با آرايش چهره، زنان زيباتر هم می شوند و زنندگی مورد اشاره‌ی خامنه‌ای برچسبی برای اعمال تبعيض و نقض حقوق زنان است.

در موضوع گشت ارشاد، فضای عمومی کشور کاملا عليه حکومت و روحانيت است. خامنه‌ای در سخنان به ظاهر مداراجويانه‌ی خود می خواهد در عين بی اعتبار کردن منتقدان که طبقه‌ی متوسط را مخالف اين گونه سياست‌ها اعلام می کنند اقشار مختلف مردم را همراه با حکومت معرفی کند. تواضع ساختگی و دروغين وی در جهت پر کردن شکاف عميق ميان حکومت و ملت است.

ايشان رقبای سياسی خود را به سه گروه تقسيم می کند: "برخی افراد به دلايل مختلف همچون احساس خستگی يا ترديد در گذشته خود و يا فريفته شدن به لبخند دشمن، از مسير انقلاب خارج شدند." (کيهان، ۲۳ مهر ۱۳۹۱) در هيچ يک از اين سه دسته، منتقدان به سياست‌های وی وجود ندارند گويی هيج دسته و گروه و فردی نيست که به روال‌ها و سياست‌های جاری که تحت نظر و مديريت شخص ولی فقيه داست اشکالی داشته باشد. تحقير مخالف نتيجه‌ی مستقيم خود را به نادانی زدن در باب علل مخالفت‌هاست.

فروکاهی

آيت الله خامنه‌ای مخالفان حکومت را نيز به کسانی که سطل زبال آتش می زنند تقليل می دهد: "حدود دو يا سه ساعت عده‌ای در دو خيابان تهران چند سطل زباله را به آتش کشيدند، و بلافاصله مسئولان برخی کشورهای غربی با کنار گذاشتن متانت ديپلماسی، به ابراز خوشحالی کودکانه پرداختند." (کيهان، ۲۰ مهر ۱۳۹۱) وی اعتراضات ميليونی روزهای پس از اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ را نيز به آشوب و تشنج تقليل داد: "بعد از انتخابات با عظمت سال ۸۸ ، عده‌ای اظهار مخالفت کردند و عده‌ای هم به نام آنها و با سوء استفاده از اين فرصت، آشوب و تشنج ايجاد کردند." (همانجا)

خامنه‌ای روحانيت شيعه و حوزه‌های علميه‌ی شيعه را به ديوانسالاری حکومت دينی موجود فرو می کاهد: "روحانيت و حوزه های علميه سربازان اين نظام هستند و هيچ گاه نمی توانند خود را جدا از نظام اسلامی تصور کنند... حوزه های علميه نمی توانند سکولار و نسبت به نظام اسلامی بی تفاوت باشند." (پايگاه اطلاع رسانی رهبری، ۱۹ مهر ۱۳۹۱). "نمی توانند" در تعبير خامنه‌ای يعنی "نبايد." کسانی که خلاف نظر او عمل کرده‌اند با درگير شدن با دادگاه ويژه‌ی روحانيت از اين سلک اخراج شده‌اند. خامنه‌ای برای تحقق اين نظر در ۲۳ سال گذشته با حدت و شدت عمل کرده است.

ايشان با مساوی قرار دادن افرادی که توسط حکومت برای استقبال آورده می شوند يا می آيند تا عريضه به دست حاکمان بدهند با همه‌ی مردم همواره دچار مغالطه‌ی جزء و کل می شوند، مغالطه‌ای که اساس آن بر تقليل يا فروکاهيدن است.



------------------------------------------------------
مطالب مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.