افق های تازه برای همکاری ناتو و ايران در افغانستان

پايگاه هوايی «ماناس» در قرقیزستان

روز گذشته قربان بيک باکييف رييس جمهوری قرقيزستان حين ديدار از مسکو اعلام داشت که تصميم به تعطيل پايگاه هوايی «ماناس» آمريکا در شمال کشور خود گرفته است.

پس از تعطيل پايگاه هوايی ديگر امريکا در جنوب ازبکستان در ماه نوامبر سال ۲۰۰۵ ، که به دستور اسلام کريموف رييس جمهور آن کشورصورت گرفت، ماناس تنها پايگاه باقی مانده امريکا در آسيای مرکزی برای ادامه خدمات تدارکاتی مورد نياز عمليات نظامی ناتو در افغانستان بشمار ميرفت.

پيش از شکل گرفتن تحول اخير در قرقيزستان و اعلام تعطيل پايگاه هوايی ماناس، با توجه به افزايش عمليات نظامی ناتو در افغانستان، گشايش مسير های متفاوت برای ارسال محموله های تدارکاتی بداخل افغانستان مورد بر رسی جدی کشورهای عضو ناتو قرار گرفته بود. اينک با تعطيل پايگاه ياد شده، ادامه عمليات نظامی ناتو در افغانستان با دشواری های تازه روبرو شده و در نتيجه ضرورت تامين مسير های تازه تدارکاتی و ارسال خدمات پشتيبانی بيش از احساس ميگردد.

پس از تعطيل پايگاه هوايی ديگر امريکا در جنوب ازبکستان در ماه نوامبر سال ۲۰۰۵ ، که به دستور اسلام کريموف رييس جمهور آن کشورصورت گرفت، ماناس تنها پايگاه باقی مانده امريکا در آسيای مرکزی برای ادامه خدمات تدارکاتی مورد نياز عمليات نظامی ناتو در افغانستان بشمار ميرفت.

در حال حاضر پاکستان تنها مسير باقيمانده برای تامين نياز های تدارکاتی آمريکا و ناتو در افغانستان محسوب می شود. مسير ديگری که تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته ولی همواره مورد توجه بالقوه ناتو قرار داشته، مناطق شرقی ايران، در امتداد مرزهای مشترک با پاکستان و افغانستان است. در صورت دست يافتن به توافق برای استفاده از اين مسير، محموله های مورد نياز ناتو ميتوانند در بندر چاه بهار واقع در دريای عرب تخليه و از طريق خاک ايران به افغانستان حمل بشوند.

در روز ۲ فوريه جاری (يک روز پيش از اعلام تصميم قزقيزستان داير بر تعطيل پايگاه امريکايی ماناس) ، ژنرال جان کرادوک فرمانده ارشد ناتو اعلام داشته بود که اتحاديه اتلانتيک شمالی در مقابل توافق های دوجانبه احتمالی و همکاری اعضاء پيمان ناتو با ايران در زمينه استفاده از مسير آن کشور جهت حمل نيازهای تدارکاتی آنها به افغانستان نخواهد ايستاد.

«تشویق اعضای ناتو به همکاری با ایران»

پيش از او، جاپ هووپ شيفر دبيرکل ناتو نيز طی بيانيه ای در روز ۲۶ ژانويه سال جاری، اعضاء ناتو را به همکاری با ايران در زمينه عمليات جاری در افغانستان تشويق کرده بود.

اين دوبيانه که هردو پيش از اعلام تصميم اخير نسبت به تعطيل پايگاه ماناس در آسيای مرکزی انتشار يافته اند، به هيچ وجه تصادفی نبوده و دقيقا نشانه اهميت نقشی است که ايران ميتواند در جريان عمليات نظامی ناتو در افغانستان و کمک به افزايش شانسهای توفيق آن در آينده ايفا کند. دست يافتن به توافقی در اين زمينه مابين هريک ار اعضاء ناتو و ايران، حتی پيش از و يا بدون پيوستن امريکا به آن، يک تحول استراتژيکی بسيار با اهميت در منطقه خواهد بود.

امکان برخورداری ناتو از اين امکان تاکنون بدليل قرار دادن ايران در ليست محور شرارت توسط رييس جمهور سابق امريکا، عملا فراهم نبوده است. حال آنکه پس از تغيير دولت در واشينگتن، و بخصوص فراهم آمدن زمينه های تازه برای انجام گفتگوهای مستقيم مابين ايران و امريکا، بنظر ميرسد که استفاده از اين فرصت بصورت يک گزينه اينک مورد توجه قرار گرفته است.

Your browser doesn’t support HTML5

U.S. Military Base In Kyrgyzstan

پايگاه هوايی «ماناس» در قرقیزستان

ايران پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر و در جريان عمليات گذشته نظامی عليه طالبان در افغانستان نيز همکاريهايی با امريکا و بريتانيا به عمل آورد بود ولی انتظارات تهران در نتيجه اين همکاری ها به هيچ وجه برآورده نشده بود. از اين لحاظ بخصوص پس از تعطيل پايگاه آمريکايی ماناس در قرقيزستان، رسيدن به توافق مابين امريکا و ايران برای همکاری نزديک تر تدارکاتی در جريان جنگ افغانستان، ميتواند از اهميت فوق العاده برخوردار شود.
باتوجه به آسيب پذيری و مخاطرات فراوان مسير تدارکاتی پاکستان، هم اکنون پاری از کشورهای عضو ناتو جستجوی مسير های متنوع تدارکاتی برای ادامه مشارکت در عمليات جنگی افغانستان را مورد بررسی جدی قرار داده اند. ايران با توجه به برخورداری از موقعيت خاص جغرافيائئی، گزينه ای است که بی تفاوت گذشتن از کنار آن آسان نيست.
در ميان آعضاء ناتو، بنظر ميرسد دولت آلمان بيش از سايرين به بهره برداری از اين امکان بالقوه و رسيدن به توافق برای همکاری تدارکاتی با ايران در جنگ افغانستان علاقه مند است. با توجه به اهميت افزوده جنگ افغانستان از نظر دولت جديد امريکا، انتظار ميرود واشنگتن نيز بيش از گذشته آماده توجه به توصييه های همکاران اروپايی خود در زمينه تجديد نحوه رفتار با تهران شده باشد.
اگرچه پيوستن فوری امريکا به اين توافق احتمالی، نيازمند خوشبينی فراوان است، تحقق آن در اولين گام، دست امريکا را برای رسيدن به توافق ديگری با روسيه در جهت ادامه استفاده از مسير آسيای مرکزی باز خواهد کرد، ضمن آنکه گشايش مسير تدارکاتی ايران به تقويت موقعيت لجستيکی نيروهای ناتو در افغانستان نيز خواهد انجاميد.
در صورت دست يافتن به چنين توافقی برای همکاری با اعضاء ناتو، ايران فرصتی تازه برای عادی سازی روابط خود با نظام بين الملل بدست خواهد آورد.
با توجه به کاهش سطح همکاری های ايران با جامعه اروپا طی سه سال گذشته، همکاری های تدارکاتی از اين دست به عادی ساختن روابط خارجی ايران ياری داده و ميتواند به کاهش تنشهای کنونی منجر شود.
با اين وجود بعيد نيست که ايران ضمن دارا بودن منافع قابل ملاحظه درانجام اين همکاری، دارای انتظارات وسيعتری است و ممکن است انجام آن را به حضور آمريکا درتوافقهای آينده مشروط سازد. در صورت تحقق اين انتظار، نتايج آينده تغييرات استراتژيکی جاری، بسيار فراتر از محدوده جنگ در افغانستان خواهد رفت.