با مرگ جان مک ليس، عضو نيروهای مخصوص هوابرد ارتش بريتانيا ( اس-ای-اس)، و فرمانده عمليات حمله سال ۱۹۸۰ به سفارت ايران در لندن و آزاد سازی ۲۶ گروگان، فصل ديگری از اين رويداد جنجالی، که به خبر ساز ترين موضوع روز دنيا تبديل شده بود، بسته شد.
گفته شد مرگ مک ليس - ۶۱ ساله، که بعد از هجوم نيروهای اس-ای-اس به سفارت ايران در لندن و آزاد ساختن ۲۶ گروگان، به يک قهرمان ملی در بريتانيا تبديل شده بود، ناشی از غم کشته شدن فرزندش در جنگ افغانستان بوده است.
با وجود آزاد ساختن بسياری از اسناد محرمانه وزارت خارجه بريتانيا پيرامون حادثه ياد شده، و روشن شدن بسياری از زوايای مربوط به آن، نحوه برخورد با موضوع حمله نظامی به سفارت ايران در لندن همچنان موضوع بحث تحليلگران علاقمند به رويداد های تاريخی است.
فيلم عمليات نظامی حمله به سفارت ايران، که پيش از هجوم نيروهای مخصوص هوا برد به مدت شش روز در اشغال شش مهاجم مسلح قرار داشت، يکی از پر بيننده ترين گزارش های مصور خبری در سراسر جهان بشمار ميرود. تاکنون چندن فيلم سينمائی و تلويزيونی، و دهها برنامه مستند نيز پيرامون اين رويداد تهيه و در سراسر جهان انتشار يافته است.
قريب به ۳۱ سال بعد از وقوع رويداد ياد شده ، فيلم انفجار طبقه دوم سفارت ايران توسط مک ليس، و هجوم سريع کماندو ها به داخل ساختمان، همچنان به عنوان يک واقعه تاريخی بزرگ و به ياد ماندنی از شبکه های تلويزيونی جهان پخش ميشود.
آغاز ماجرا
در ساعت ۱۱.۳۰ روز چهار شنبه ۳۰ ماه آوريل سال ۱۹۸۰ شش مرد مسلح که خود را اعضاء " جبهه دمکراتيک برای آزادی عربستان ( خوزستان ) معرفی کردند، بعد از خلع سلاح پليس محافظ سفارت ايران به ساختمان آن وارد شده و ۲۶ نفر، منجمله يک گزارشگر بی بی سی، يک توريست پاکستانی و يک روزنامه نويس اهل سوريه را به گروگان گرفتند.
گروگان گير ها در روز بعد منشی انگليسی سفارت، گزارشگر بی بی سی و توريست پاکستانی را آزاد ساخته و تهديد کردند که در صورت برآورده نشدن خواسته های آنها، گروگانها به قتل خواهند رسيد.
گروه ياد شده که با گذرنامه های عراقی سفر ميکردند خود را ساکنان عرب استان خوزستان ايران معرفی کرده و خواستار حق خود گردانی برای خوزستان و آزادی ۹۱ زندانی سياسی از زندانهای ايران بودند.
اين در خواست بی درنگ از سوی صادق قطب زاده وزير خارجه وقت ايران رد شد. همزمانی رويداد ياد شده با واقعه گروگان گيری اعضاء سفارت امريکا در تهران، دولت انقلابی تهران را در وضعيت دشواری قرار داده بود.
اشغال سفارت ايران در لندن ۵ روز پس از حمله نظامی آمريکا به طبس برای نجات اعضاءگروگان گرفته شده سفارت آمريکا در تهران و شکست عمليات ياد شده صورت گرفت.
کشتن يک گروگان
بعد از چند بار تمديد ضرب الاجل ها و برآورده نشدن خواسته های گروگان گير های عرب تبار، منجمله دريافت هواپيما برای خارج ساختن زندانيان سياسی که آزادی آنها را خواستار بودند، يکی از گروگانها در درون سفارت به قتل رسيد و جسد او از ساختمان سفارت به بيرون پرتاب شد.
گروگان به قتل رسيده عباس لواسانی دانشجو و همکار بخش مطبوعاتی سفارت بود. دولت ايران بعد لواسانی را شهيد معرفی کرد و مدعی شد که او خود را بجای گروگان سالمندی که از سوی گروگان گير ها برای اعدام انتخاب شده بود داوطلب اعدام ساخته بود . ساير اسناد حاکی از کشته شدن لواسانی به ضرب سه گلوله در جريان درگيری لفظی وی با گروگان گيرها است.
کشته شدن لواسانی مذاکرات مربوط به آزاد ساختن سفارت را عملا به بن بست کشاند. ماگارت تاجر نخست وزير وقت بريتانيا که بعدا "بانوی آهنين " لقب گرفت، دستور آغاز عمليات حمله به سفارت ايران و آزاد ساختن گروگان ها را صادر کرد.
عمليات حمله به ساختمان سفارت ايران در لندن که نيمرود نام گرفته بود، توسط نيروهای ويژه هوا برد بريتانيا با موفقيت بموقع اجرا گذاشته شد. در جريان عمليات ياد شده که طی آن بخش بزرگی از ساختمان سفارت ويران شد، تمامی گرو گانها، بجز فردی بنام علی اکبر صمد زاده که حين عمليات مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به قتل رسيد، آزاد شدند.
در ضمن پنچ مهاجم مسلح گروگان گير نيز توسط نيروهای اس-آ-اس به قتل رسيدند. مهاجم ششم جوانی بنام فوزی بداوی نژاد، در صف زخمی ها خوابيد و زنده ماند. فرد ياد شده متعاقبا خارج از سفارت توسط گروگانها شناسائی و توسط مردم دستگير شد.
يکی از نکات مورد ابهام در مورد عمليات نيمرود، تصميم به کشتن تمامی گروگان گير ها، و پرهيز از دستگيری آنها در هر شرايط بود. بعد از آزاد شدن اسناد اين عمليات گفته شد که تعدادی از گروگان گير های قصد تسليم شدن داشته اند، با اين وجود کماندو های مهاجم آنها را به قتل رسانده اند. اين نوع برخورد با "هدف تعيين شده " از سوی کماندو های نيرو های مخصوص آمريکايی حين عمليات منجر به کشته شدن بن لادن در پاکستان نيز ديده شد.
نقش عراق
در طول شش روز گروگان گيری محل سفارت ايران در لندن، مطبوعات عراقی بصورت گسترده جزئيات اين رويداد را منعکس ميساختند. با اين وجود دولت عراق مداخله خود را در اين اقدام انکار کرد.
بجز صدور گذرنامه های گروگان گير ها توسط دولت عراق، سلاحهای مورد استفاده آنها نيز همراه محموله های ديپلماتيک، توسط سفارت عراق در بريتانيا ترخيص و با کمک گروه فلسطينی جورج حبش با وساطت يک فرد اطلاعاتی عراق بنام محمد علی سامی در اختيار آنها قرار گرفته بود.
با وجود انتشار اسناد متعددی در ارتباط با اين رويداد، هنوز بخشی از ابهام های مربوط به اين واقعه تاريخی، منجمله امکان حل مسالميت آميز آن از راه مداخله کشور های عربی، و همچنين نحوه ارسال اسلحه برای گروگان گيرها از ميان نرفته است.