حسين موسويان، سفير پيشين جمهوری اسلامی در آلمان و معاون شورای امنيت ملی در زمان دبيری حسن روحانی، که همزمان در تيم مذاکرهکنندگان اتمی ايران نيز نقش داشت بعد از فراهم آمدن شرايط گفتوگوهای تازه بين ايران و گروه ۱+۵، که ممکن از در ماه ژانويه آينده برگزار شود، به نوشتن مقالهای در ۱۰ بند پرداخته که از ابتدا تا انتها حاوی شعارهای قراردادی تهران است و فاقد توجيه در اثبات ادعای او.
موسويان در ابتدای نوشته خود، مدعی است که ايران به دنبال بمب اتمی نيست. نتيجهگيری او نيز در انتهای نوشته، توصيه به غرب است برای پذيرفتن ايران اتمی!
پرسش متقابل از حسين موسويان و جمهوری اسلامی، در صورت پذيرفتن فرضی اين ادعا که «ايران به دنبال بمب نيست»، اين است که ايران با تحمل هزينههای نجومی سالهای اخير به راستی به دنبال چيست؟
در رد اتهام تلاش جمهوری اسلامی برای دست يافتن به بمب اتمی که در اثبات آن تاکنون صدها نشانه روشن از سوی دهها منبع دولتی و علمی و جهانی منتشر شده، و به دليل اعتبار آنها پرونده مربوط به شورای امنيت ارسال و در شورا ۴ قطعنامه تنبيهی و ۳ قطعنامه توبيخی عليه ايران صادر گرديده، موسويان ابتدا به فتوای علی خامنهای متوسل میشود.
با این حال فتوای آيتالله علی خامنهای، مانند هر فتوای ديگری در هر زمان توسط خود او قابل تغيير است و قانون ماندگار نيست. به علاوه، علی خامنهای نيز مانند هر موجودی هميشه در خطر مرگ است و فتوای مجتهد بعد از مرگ او قابليت اجرايی خود را از دست میدهد.
پرسش حقوقی از حسين موسويان که در صورت نداشتن انگيزه دست يافتن به بمب، چرا موضوع برائت از بمب اتمی به جای فتوای علی خامنهای، در مجلس اسلامی ايران مطرح نمیشود و شکل تکليف قانونی بخود نمیگيرد؟
ايران تاکنون حتی از پذيرفتن پرتکل الحاقی نيز که متضمن بازرسیهای دقيقتر از فعاليتهای پيدا و پنهان اتمی جمهوری اسلامی است شانه خالی کرده چه رسد به طرح و تصويب قانون منع ساختن بمب اتمی.
وضعيت موجود ايران کلکسيونی است از محاسبات غلط
در بند ۲ موسويان ضمن پذيرفتن برتری کوتاه مدت ناشی از تصاحب بمب، مدعی است که داشتن بمب در ميان مدت به نقطه ضعف جمهوری اسلامی تبديل خواهد شد.
موسويان اشتباه میکند. حتی حرکت به سمت و سوی بمب نيز به زيان ايران است چه رسد به داشتن آن. فارغ از سود و زيان محتمل، جمهوری اسلامی هرگز فرصت در اختيار گرفتن بمب را نخواهد يافت. با اين حال اين حرکت را با تکيه بر محاسبات غلط تاکنون ادامه داده است.
تلاش محتمل جمهوری اسلامی برای به دست آوردن بمب اتمی اولين و تنها اشتباه استراتژيکی جمهوری اسلامی نيست. وضعيت موجود ايران کلکسيونی است از محاسبات غلط و مديريت ضعيف جمهوری اسلامی در مناسبات خارجی.
پايه استدلال بند ۳ در بيانيه موسويان از بند ۱ و ۲ نيز ضعيف تر است. وجود فوردو با ظرفيت تنها ۳۰۰۰ سانترفيوژ شاهد گويايی است که جمهوری اسلامی بدنبال توليد سوخت نيست. فوردو در صورت ماندگاری، هر سال قادر به توليد ماده انفجاری برای ۴ بمب خواهد بود ولی قادر به تامين سوخت برای گرم کردن يک راکتور در اندازه های بوشهر حتی به مدت يک هفته هم نخواهد بود.
در بند ۴، موسويان تلاش ايران برای به دست آوردن بمب را به منزوی شدن ايران نسبت میدهد. ديدن انزوای ايران در منطقه و جامعه جهانی، به عنوان يکی از هزينههای تلاش برای به دست آوردن بمب چندان دشوار نيست. اين هزينه در حال حاضر پرداخت شده است.
در بند ۵ استدلال موسويان ابتدايیتر از بند قبلی است. او مدعی است که ساختن بمب ايران را از دسترسی به تکنولوژی مدرن باز میدارد و به عقبماندگی ايران منجر خواهد شد. اينجا هم او نعل وارونه ميزند زيرا ايران در نتيجه اعمال تحريمها و مديريت غلط در اندازههای کلان و خرد، هر روز از مدل يک کشور مدرن و فرصت تبديل شد ن به کره جنوبی فاصله گرفته و به مدل کره شمالی نزديکتر میشود. حضور موسويان در پرينستون، و ترک ايران در نگاه او مدرن و آباد، شاهد اين مدعی است. برخلاف گفته او اين هزينه هم اکنون پرداخت شده و جای نگرانی برای تشديد آن در آينده نيست!
ايران به دنيال توليد سوخت اتمی نيست
در بند ۵ موسويان مدعی است که ايران در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ طی مذاکرات اتمی حسن نيت داشته است. حق با اوست. به همين دليل ايران طی سالهای ياد شده مشمول تحريمهای شورای امنيت نشد.
دور تازه بحران در مناسبات ايران با آژانس و شورای امنيت از سال ۲۰۰۵ آغاز و ادامه يافته است. طی اين دوره دوم مذاکرات ايران نه تنها انعطاف در مقابل خواستههای جامعه جهانی نشان نداده که در مواضع خود سخت تر شده. در نتيجه حسن نيت ادعايی ايشان بیشباهت به کاربرد طعنه برای بيان لجبازی نيست.
در بند ۷ موسويان مدعی است که ايران به دنبال ذخيره اورانيوم نيست! کسی مدعی هم ذخيرهسازی اورانيوم در ايران نيست! هر چند که محاسبه او از سوخت مورد نياز راکتوری در اندازههای بوشهر غلط است و اين اشتباه محاسبه در خدمت رد قویتر استدلال او قرار میگيرد.
ايران برای تامين مصرف يکسال راکتور بوشهر ۸۰ تن سوخت با غلظت ۳.۵ در صد از روسيه خريداری کرده است. معادل نيمی از اين حجم نيز در مراحل آزمايشی و تا رسيدن ظرفيت کوره به حد اکثر گداز مورد نياز است. در نتيجه مفهوم توليد ۷ تن سوخت در طول ۷ سال، نياز داشتن به ۷۰ سال زمان بيشتر برای تامين سوخت يکسال راکتور بوشهر است. به اين دليل ايران به دنبال توليد سوخت اتمی نيست.
پرسش از آقای موسويان اين است که تحمل هزينههای نجومی از جمله محروم ماندن از ۵۰ ميليارد دلار صادرات نفت خام، برای رسيدن به ظرفيت توليد يکسال سوخت راکتور بوشهر در ۷۰ سال آينده قابل توجيه است؟
در بند ۸، موسويان به آمادگی ايران برای قطع توليد اورانيوم با غلظت ۲۰ در صد اشاره میکند. اين شرط ۲ سال پيش برای پيشبرد مذاکرات با گروه ۱+۵ لازم و کافی بود. اما در حال حاضر تنها يکی از ۳ شرط لازم برای دست يافتن به يک توافق اصولی است.
ايران اينک در مذاکرات با جامعه جهانی در موقعيتی ضعيفتر از ۲ سال پيش قرار دارد. هر چند که اين پيشنهاد حسين موسويان هرگز به صورت رسمی از سوی مذاکرهکنندگان اصلی جمهوری اسلامی، بدون شرط مورد قبول قرار نگرفته است.
در بند ۹ موسويان مدعی است که «ايران بمب اتمی احتمالی خود را عليه اسرائيل و آمريکا بکار نخواهد بود، زيرا به نابودی ايران منجر خواهد شد». به جای مورد خطاب قرار دادن غرب، بهتر است آقای موسويان اين نکته را به رهبران جمهوری اسلامی يادآور شود، هر چند که صف مخالفان برنامههای اتمی مشکوک جمهوری اسلامی تنها محدود به آمريکا و اسرائيل نيست.
در بند ۱۰ از مقاله که، موسويان غرب را از تلاش برای تغيير رژيم جمهوری اسلامی پرهيز میدهد و مدعی است که حاکميت کنونی از پس مخالفان مهاجم با استفاده از سلاحهای متعارف نيز بر خواهد آمد.
آقای موسويان در اين مورد نيز يا ناآگاهانه استدلال میکند و يا دانسته از ديدن تصوير واقعی طفره میرود. بیشک طبيعت جنگ احتمالی آينده با ايران مشابه جنگ فرسايشی ۸ ساله با عراق نخواهد بود و طول آن از چند روز فراتر نخواهد رفت.
در يک رويارويی محتمل، طرف مهاجم ارتش عراق با تجهيزات ۳۳ سال پيش نخواهد بود، در حالی که بنيه دفاعی ايران، به جز ظرفيت موشکی و نمونهسازیهای نمايشگاهی، همچنان متکی به ابزارهای عتيقه همان سالها باقی مانده است.
به دليل ضعف اقتصادی و محروم ماندن از خريد تسليحات پيشرفته، بنيه دفاعی ايران در مقايسه با همسايگان کوچک ايران نيز تحليل رفته، چه رسد به مدعيان بزرگتر. ضعف بنيه دفاع متعارفی ايران است که میتواند تلاش جمهوری اسلامی را برای به دست آوردن سلاح هستهای نزد رهبران آن توجيه کند.
تنها عمق دفاع استراتژيکی باقیمانده ايران، مساحت ايران است و دشواریهای رويارويی با آن از راه زمين. تغيير طبيعت جنگ اين نقطه قوت را نيز تا حدود زيادی تغيير داده است. گذشته از آن، تغيير رژيم جمهوری اسلامی موضوع داخلی ايران است و تاکنون هيچ کشور خارجی موضوع آنرا در دستور کار خود قرار نداده است.
از اين لحاظ موسویان دست کم در مقاله ۱۰ بندی اخير خود، در توجيه تبليغاتی مواضع دولت متبوع خود نيز از هدف بازمانده است، چه رسد به عرضه پيشنهادی معتبر با استفاده از ديپلماسی خط دوم.
-----------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
موسويان در ابتدای نوشته خود، مدعی است که ايران به دنبال بمب اتمی نيست. نتيجهگيری او نيز در انتهای نوشته، توصيه به غرب است برای پذيرفتن ايران اتمی!
پرسش متقابل از حسين موسويان و جمهوری اسلامی، در صورت پذيرفتن فرضی اين ادعا که «ايران به دنبال بمب نيست»، اين است که ايران با تحمل هزينههای نجومی سالهای اخير به راستی به دنبال چيست؟
در رد اتهام تلاش جمهوری اسلامی برای دست يافتن به بمب اتمی که در اثبات آن تاکنون صدها نشانه روشن از سوی دهها منبع دولتی و علمی و جهانی منتشر شده، و به دليل اعتبار آنها پرونده مربوط به شورای امنيت ارسال و در شورا ۴ قطعنامه تنبيهی و ۳ قطعنامه توبيخی عليه ايران صادر گرديده، موسويان ابتدا به فتوای علی خامنهای متوسل میشود.
با این حال فتوای آيتالله علی خامنهای، مانند هر فتوای ديگری در هر زمان توسط خود او قابل تغيير است و قانون ماندگار نيست. به علاوه، علی خامنهای نيز مانند هر موجودی هميشه در خطر مرگ است و فتوای مجتهد بعد از مرگ او قابليت اجرايی خود را از دست میدهد.
پرسش حقوقی از حسين موسويان که در صورت نداشتن انگيزه دست يافتن به بمب، چرا موضوع برائت از بمب اتمی به جای فتوای علی خامنهای، در مجلس اسلامی ايران مطرح نمیشود و شکل تکليف قانونی بخود نمیگيرد؟
ايران تاکنون حتی از پذيرفتن پرتکل الحاقی نيز که متضمن بازرسیهای دقيقتر از فعاليتهای پيدا و پنهان اتمی جمهوری اسلامی است شانه خالی کرده چه رسد به طرح و تصويب قانون منع ساختن بمب اتمی.
وضعيت موجود ايران کلکسيونی است از محاسبات غلط
در بند ۲ موسويان ضمن پذيرفتن برتری کوتاه مدت ناشی از تصاحب بمب، مدعی است که داشتن بمب در ميان مدت به نقطه ضعف جمهوری اسلامی تبديل خواهد شد.
موسويان اشتباه میکند. حتی حرکت به سمت و سوی بمب نيز به زيان ايران است چه رسد به داشتن آن. فارغ از سود و زيان محتمل، جمهوری اسلامی هرگز فرصت در اختيار گرفتن بمب را نخواهد يافت. با اين حال اين حرکت را با تکيه بر محاسبات غلط تاکنون ادامه داده است.
تلاش محتمل جمهوری اسلامی برای به دست آوردن بمب اتمی اولين و تنها اشتباه استراتژيکی جمهوری اسلامی نيست. وضعيت موجود ايران کلکسيونی است از محاسبات غلط و مديريت ضعيف جمهوری اسلامی در مناسبات خارجی.
پايه استدلال بند ۳ در بيانيه موسويان از بند ۱ و ۲ نيز ضعيف تر است. وجود فوردو با ظرفيت تنها ۳۰۰۰ سانترفيوژ شاهد گويايی است که جمهوری اسلامی بدنبال توليد سوخت نيست. فوردو در صورت ماندگاری، هر سال قادر به توليد ماده انفجاری برای ۴ بمب خواهد بود ولی قادر به تامين سوخت برای گرم کردن يک راکتور در اندازه های بوشهر حتی به مدت يک هفته هم نخواهد بود.
در بند ۴، موسويان تلاش ايران برای به دست آوردن بمب را به منزوی شدن ايران نسبت میدهد. ديدن انزوای ايران در منطقه و جامعه جهانی، به عنوان يکی از هزينههای تلاش برای به دست آوردن بمب چندان دشوار نيست. اين هزينه در حال حاضر پرداخت شده است.
در بند ۵ استدلال موسويان ابتدايیتر از بند قبلی است. او مدعی است که ساختن بمب ايران را از دسترسی به تکنولوژی مدرن باز میدارد و به عقبماندگی ايران منجر خواهد شد. اينجا هم او نعل وارونه ميزند زيرا ايران در نتيجه اعمال تحريمها و مديريت غلط در اندازههای کلان و خرد، هر روز از مدل يک کشور مدرن و فرصت تبديل شد ن به کره جنوبی فاصله گرفته و به مدل کره شمالی نزديکتر میشود. حضور موسويان در پرينستون، و ترک ايران در نگاه او مدرن و آباد، شاهد اين مدعی است. برخلاف گفته او اين هزينه هم اکنون پرداخت شده و جای نگرانی برای تشديد آن در آينده نيست!
ايران به دنيال توليد سوخت اتمی نيست
در بند ۵ موسويان مدعی است که ايران در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ طی مذاکرات اتمی حسن نيت داشته است. حق با اوست. به همين دليل ايران طی سالهای ياد شده مشمول تحريمهای شورای امنيت نشد.
دور تازه بحران در مناسبات ايران با آژانس و شورای امنيت از سال ۲۰۰۵ آغاز و ادامه يافته است. طی اين دوره دوم مذاکرات ايران نه تنها انعطاف در مقابل خواستههای جامعه جهانی نشان نداده که در مواضع خود سخت تر شده. در نتيجه حسن نيت ادعايی ايشان بیشباهت به کاربرد طعنه برای بيان لجبازی نيست.
در بند ۷ موسويان مدعی است که ايران به دنبال ذخيره اورانيوم نيست! کسی مدعی هم ذخيرهسازی اورانيوم در ايران نيست! هر چند که محاسبه او از سوخت مورد نياز راکتوری در اندازههای بوشهر غلط است و اين اشتباه محاسبه در خدمت رد قویتر استدلال او قرار میگيرد.
ايران برای تامين مصرف يکسال راکتور بوشهر ۸۰ تن سوخت با غلظت ۳.۵ در صد از روسيه خريداری کرده است. معادل نيمی از اين حجم نيز در مراحل آزمايشی و تا رسيدن ظرفيت کوره به حد اکثر گداز مورد نياز است. در نتيجه مفهوم توليد ۷ تن سوخت در طول ۷ سال، نياز داشتن به ۷۰ سال زمان بيشتر برای تامين سوخت يکسال راکتور بوشهر است. به اين دليل ايران به دنبال توليد سوخت اتمی نيست.
پرسش از آقای موسويان اين است که تحمل هزينههای نجومی از جمله محروم ماندن از ۵۰ ميليارد دلار صادرات نفت خام، برای رسيدن به ظرفيت توليد يکسال سوخت راکتور بوشهر در ۷۰ سال آينده قابل توجيه است؟
در بند ۸، موسويان به آمادگی ايران برای قطع توليد اورانيوم با غلظت ۲۰ در صد اشاره میکند. اين شرط ۲ سال پيش برای پيشبرد مذاکرات با گروه ۱+۵ لازم و کافی بود. اما در حال حاضر تنها يکی از ۳ شرط لازم برای دست يافتن به يک توافق اصولی است.
ايران اينک در مذاکرات با جامعه جهانی در موقعيتی ضعيفتر از ۲ سال پيش قرار دارد. هر چند که اين پيشنهاد حسين موسويان هرگز به صورت رسمی از سوی مذاکرهکنندگان اصلی جمهوری اسلامی، بدون شرط مورد قبول قرار نگرفته است.
در بند ۹ موسويان مدعی است که «ايران بمب اتمی احتمالی خود را عليه اسرائيل و آمريکا بکار نخواهد بود، زيرا به نابودی ايران منجر خواهد شد». به جای مورد خطاب قرار دادن غرب، بهتر است آقای موسويان اين نکته را به رهبران جمهوری اسلامی يادآور شود، هر چند که صف مخالفان برنامههای اتمی مشکوک جمهوری اسلامی تنها محدود به آمريکا و اسرائيل نيست.
در بند ۱۰ از مقاله که، موسويان غرب را از تلاش برای تغيير رژيم جمهوری اسلامی پرهيز میدهد و مدعی است که حاکميت کنونی از پس مخالفان مهاجم با استفاده از سلاحهای متعارف نيز بر خواهد آمد.
آقای موسويان در اين مورد نيز يا ناآگاهانه استدلال میکند و يا دانسته از ديدن تصوير واقعی طفره میرود. بیشک طبيعت جنگ احتمالی آينده با ايران مشابه جنگ فرسايشی ۸ ساله با عراق نخواهد بود و طول آن از چند روز فراتر نخواهد رفت.
در يک رويارويی محتمل، طرف مهاجم ارتش عراق با تجهيزات ۳۳ سال پيش نخواهد بود، در حالی که بنيه دفاعی ايران، به جز ظرفيت موشکی و نمونهسازیهای نمايشگاهی، همچنان متکی به ابزارهای عتيقه همان سالها باقی مانده است.
به دليل ضعف اقتصادی و محروم ماندن از خريد تسليحات پيشرفته، بنيه دفاعی ايران در مقايسه با همسايگان کوچک ايران نيز تحليل رفته، چه رسد به مدعيان بزرگتر. ضعف بنيه دفاع متعارفی ايران است که میتواند تلاش جمهوری اسلامی را برای به دست آوردن سلاح هستهای نزد رهبران آن توجيه کند.
تنها عمق دفاع استراتژيکی باقیمانده ايران، مساحت ايران است و دشواریهای رويارويی با آن از راه زمين. تغيير طبيعت جنگ اين نقطه قوت را نيز تا حدود زيادی تغيير داده است. گذشته از آن، تغيير رژيم جمهوری اسلامی موضوع داخلی ايران است و تاکنون هيچ کشور خارجی موضوع آنرا در دستور کار خود قرار نداده است.
از اين لحاظ موسویان دست کم در مقاله ۱۰ بندی اخير خود، در توجيه تبليغاتی مواضع دولت متبوع خود نيز از هدف بازمانده است، چه رسد به عرضه پيشنهادی معتبر با استفاده از ديپلماسی خط دوم.
-----------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.