در بريتانيا پس از آنکه که در طی چند سال گذشته، روزنامه ها دو افتضاح بزرگ سياسی، يکی خريد القاب و بدتر از آن حساب سازی نمايندگان پارلمان اين کشور برای مخارجشان را برملا کردند، دو موضوعی که دامن هر سه حزب مهم بريتانيا را لکه دار کرد، رسانه ها احساس قدرت بيشتری کرده ، به مردم نشان دادند که يکی از وظايف خطير حرفه ای خود را که افشاگری فساد در جامعه است، انجام داده اند.
اما اکنون با برملا شدن فساد در روزنامه «نيوزآو د ورد» يکی از روزنامه های غول رسانه ای روبرت مردوک، ورق برگشته و پای نشريات در گل فرو رفته است.
شنود تلفن های هزاران نفر از افراد سرشناس و بدتر از آن شنود تلفن های قتل و تروريسم و از آن هم بدتر، رشوه دهی به پليس برای کسب اطلاعات، گناهانی است که جزای آن فقط بستن روزنامه «نيوز آپ د ورد» نبوده و خيلی از روزنامه نگاران و سردبيرانشان را همراه با ماموران پليس روانه زندان خواهد کرد.
روبرت مردوک، صاحب امتياز چندين روزنامه و تلويزيون در بريتانيا ، آمريکا و استراليا روز يکشنبه برای مديريت بحرانی که دستگاه قدرتمند رسانه ای اش را به لرزه انداخته از آمريکا وارد لندن شد.
او پس از اعلان حمايت از ربکا بروکس- مدير کل مجموعه تجاری اش در لندن- که در زمان شنودهای تلفنی سردبير نيوآود ورد بوده است، تير حملات يا بهتر بگوييم، ضد حملات خود را متوجه تمام روزنامه ها کرد و گفت که اين فقط نيوزآپ د ورد نبود که شنود تلفنی کرد، بلکه اين کاری رايج بين بسياری از روزنامه ها بوده است.
گفتوگوی ویژه: روزنامه نگار سابق تایمز از رسوایی مرداک می گوید
Your browser doesn’t support HTML5
از هژير تيموريان، روزنامه نگار پر سابقه بريتانيا و در سال های هشتاد ميلادی، هنگامی که روپرت مرداک روزنامه تايمز و ساندی تايمز را خريده بود، در آن روزنامه کار می کرد دعوت کرديم تا ميهمان اين هفته گفت و گوی ويژه راديو فردا باشد تا درباره برخی جوانب اين واقعه که فصلی در تاريخ رسانه های جهان خواهد شد، به گفت و گو بنشينيم.
چطور شد که اين غول رسانه ای دچار چنين خطايی شد که امروز اين طور به تشکيلات خودش صدمه زده و همچنين به دولت و پليس بريتانيا؟
هژير تيموريان: آقای مرداک در بريتانيا چندين روزنامه دارد، چندين تلويزيون دارد. در آمريکا تلويزيون فاکس نيوز را خريداری کرده است، وال استريت ژورنال را که يکی از گران قيمت ترين روزنامه های دنياست را هم خريداری کرده است.
او پسر دومش را در بريتانيا نايب خودش قرار داده و خودش در آمريکا زندگی می کند. معلوم است که چنين مردی که در زندگی خطر می کند و به قدرت علاقه دارد و مايل است وقتی به کشوری ديگر پا می گذارد مثل کشور خودش – يعنی استراليا- نخست وزير آن کشور پشت در دفترش در انتظار ملاقات با او بماند، حتما اشتباهاتی در مسير راهش هم مرتکب خواهد شد.
اگر موافق باشيد برويم سروقت داستانی که اين روزها منجر به افتضاح اخير شده است. داستان شنودهای تلفنی.
اين داستان، قصه تازه ای نيست. الان حدود پنج يا شش سال است که اين موضوع برملا شده است. اما وقتی معلوم شد که تلفن ميلی داولر، دختر بچه ۱۳ ساله ايی که ربوده شده و بعدا به قتل رسيد نيز شنود شده است، مردم از اين موضوع بسيار خشمگين شدند.
پس از آن بود که پای نخست وزير و پليس و بقيه افراد ذی نفوذ بريتانيا به ميان آمد. برخی اين مسئله را نشان دهنده قدرت مردم و افکار عمومی در جوامع مردمسالار می دانند که از قدرت افرادی همچون روبرت مردوک – که شما به قدرت او نيز اشاره کرديد- موثرتر است.
آيا اين فکر درست است؟
بله. همان طور که می گوييد افکار عمومی در يک کشور دموکراتيک بسيار مهم است. حتی برای نخست وزير فعلی که هنوز تا چهار سال ديگر توسط اکثريت اعضا حمايت می شود نيز مسئله افکار عمومی مهم است و ميل دارد که مردم همراهش باقی بمانند و او را بر رهبر حزب اپوزيسيون ، يعنی رهبر حزب کارگر ترجيح دهند.
در نتيجه وقتی نخست وزیر متوجه شد که مردم از اين خلافکاريهای روزنامه جنجالی روزهای يکشنبه يعنی روزنامه -نيوزآو د ورد- خسته شده اند، مجبور شد که از دوستی و روابط شخصی اش با سردبيران روزنامه مرداک به خاطر مصلحت سياسی خودش دست بکشد.
حتی نخست وزير در مورد پسر مرداک هم گفت که او بايستی به بسياری از ابهامات و سوالات پاسخ دهد.
بله. درست است. نخست وزير بريتانيا و رهبران احزاب سياسی به مطبوعات بهای زيادی می دهند و اهميت زيادی برای آنها قائلند. اگر روزنامه پرتيراژی مانند نيوزآپ د ورد ، سان ، تايمز و گاردين و ديلی تلگراف به طور مرتب از حزبی انتقاد کنند، طبعا برخی از خوانندگان آن روزنامه ها تحت تاثير قرار می گيرند و به آن حزب رای نخواهند داد.
در نتيجه می خواهم بگويم که دوستی های سياسی وجود ندارد ولی مصلحت بازی سياسی وجود دارد.
آقای کمرون الان مجبور شده است که خودش را کنار بکشد و احساس می کند که با اين خلافکاری هايی که اخيرا برملا شده است حتما نفوذ روزنامه مرداک و ساير روزنامه هايی که برخی از آنها هم حتما خلافکاری هايی انجام داده اند، در بين مردم کمتر خواهد شد.
درنتيجه رهبران سياسی کمی جسورتر شده اند.
الان دولت برای اينکه افکار عمومی را تسکين دهد، می گويد که برای رسانه ها مقررات محکمی وضع خواهد کرد.
اما عده ايی با اين کار مخالفند و بر اين باورند که قوانين محدود کننده مطبوعات، به آزادی بيان و قلم که جوهره اصلی آزادی در کشورهای مردمسالارانه است صدمه می زند و آنها بايستی خودشان اخلاق روزنامه نگاری و قوانين را رعايت کنند.
نظر شما که سالهاست در رسانه های بريتانيا کار کرده ايد، در اين مورد چيست؟
متاسفانه خودشان ثابت کرده اند که به اندازه کافی خودشان را کنترل نمی کنند. مثلا هشت تن از اعضاء هيات رياست روزنامه های بريتانيا که متشکل از ده نفر است، از سردبيران خود روزنامه ها هستند. اينها متاسفانه آن گونه که شايسته است در اين مورد کار نکرده اند.
ولی بايستی از اين که دولت کميته های قانونی تشکيل دهد و رفتار روزنامه ها را کنترل کند، ترسيد.
اين امکان وجود دارد که دولت از اين موضوع برای مصلحت سياسی خودش سوء استفاده کند. بايد به خاطر بياوريم که در يک کشور دموکراتيک مانند بريتانيا، روزنامه ها، شرکت های خصوص هستند و رقابت برای به دست آوردن تيراژ و يا جذب آگهی های بيشتر مابين آنها زياد است.
در نتيجه اگر به دولت ها حق بدهيم که به بهانه اينکه می خواهند از خلافکاری جلوگيری کنند، نفوذ زيادی در عملکرد روزنامه ها اعمال کنند، يکی از ستون های دموکراسی در جامعه آزاد را سست و ضعيف خواهد کرد.
خوشبختانه در بريتانيا قوه قضائيه هنوز بسيار قوی عمل می کند.
آقای تيموريان، يکی از موضوعاتی که در اين ميان برملا شد و باعث گرديد تا موضوع جاری، رنگی جنايی به خود بگيرد، فساد پليس اسکاتلنديارد بود.
رئيس اسکاتلنديارد روز شنبه از مردم به اين خاطر پوزش خواسته است. اين موضوع چه تاثيری در آينده پليس در اين کشور خواهد داشت؟
وقتی ۵۰ سال پيش به بريتانيا آمدم تا در اين کشور تحصيل کنم، به نظرم رسيد که آبروی پليس، بيش از حد بالا و خوب است. همواره می گفتم به هيچ وجه نمی شود به يک پليس در بريتانيا رشوه داد.
اما بعدها فهميدم که اين مسئله به هيچ وجه حقيقت نداشته است و هميشه پليس های فاسد هم در بريتانيا وجود داشته اند. ولی خوشبختانه کمتر از ساير نقاط بوده اند.
وقتی بنيه پولی يک روزنامه آنقدر قوی است که قادر است به يک پليس، صد هزار پوند برای دريافت اطلاعات، رشوه دهد، البته مقاومت در برابر چنين پولی کمتر می شود و فساد در اين ميان رواج پيدا می کند.
خوشبختانه ما روزنامه هايی مثل گاردين را داريم که اين رشودهی و رشوه گيری ها را اخيرا فاش کرد و هنوز هم همان طور که گفتم تنوع مطبوعاتی بسيار زياد است.
درست است. در پليس افراد فاسدی وجود دارند. ولی بر اساس تجربه من اين افراد زياد دوام نمی آورند و دير يا زود عملکردشان فاش خواهد شد.
همان طور که شما هم اشاره کرديد روبرت مرداک در آمريکا هم صاحب روزنامه معتبری همچون وال استريت ژورنال و فاکس نيوز است.
گويا در آمريکا قانونی به نام قانون «فساد خارجی» وجود دارد که اگر حتی روزنامه وال استريت ژورنال در اين رشوه دهی سهيم هم نبوده باشد، صرف اينکه بخشی از مجموعه دارايی های مرداک است، ممکن است درگير دردسر شده و به دادگاه کشيده شود. شما فکر می کنيد اين اتفاق خواهد افتاد؟
گمان نمی کنم اين اتفاق رخ دهد ولی معلوم است که مرداک بسيار بسيار نگران است. در بريتانيا روزنامه جنجالی و هفتگی نيوز آپ د ورد را بست ، به اين دليل که بسياری از شرکت های عمده تجارتی اعلام کردند که ديگر پس از رو شدن اين خلافکاری ها به آن روزنامه آگهی نخواهند داد و عده زيادی از مردم هم گفتند که ديگر آن روزنامه را نخواهند خريد.
اين مسئله تا اندازه زيادی بر اساس مصلحت اقتصادی مرداک بود و نه اينکه او ناگهان نسبت به گذشته اخلاقی تر شده باشد.
ولی همين که آقای مرداک مجبور شده است از آمريکا به لندن سفر کند تا به نوعی اين جنجال را بخواباند، نشان می دهد که چه لطمه بزرگی بر آينده تجارتی اش وارد شده است. و چقدر نگران آينده است.
يعنی در آمريکا هم ممکن است اين صدمه شامل حالش بشود؟
می دانم که عده ايی در آمريکا دارند اين جنجال در بريتانيا را دنبال می کنند و اعلام کرده اند که از اين پس چون شريک اقتصادی آقای مرداک و سهامدار برخی از شرکت های اوهستند، از اين پس بيشتر مراقب او خواهند بود و او را تحت فشار قرار خواهند داد.