«حمایت از مشایی به نام عدالت و رفاه»

اسفنديار رحيم مشايی

برخی از سایت های داخل کشور از جمله الف،متعلق به احمد توکلی؛ رئيس مرکز پژوهش های مجلس، تابناک، سایت نزدیک به محسن رضایی؛ فرمانده سابق سپاه پاسداران، و دنیای اقتصاد اخیر نوشتند «جبهه عدالت و رفاه»، این هفته، با محوريت حمايت از اسفنديار رحيم مشايی، رئيس ‌دفتر محمود احمدی‌نژاد، رئيس جمهوری ايران، رسما اعلام موجوديت کرد.

به نوشته این سايت هادر مراسمی که به همين منظور در تالاری در تهران ترتيب داده شده بود، مدعوين و سخنرانان، به‌شدت از مخالفان و منتقدان رييس دفتر رييس‌جمهوری انتقاد و بر حمايت از وی تأکيد کردند.

در همین حال حجت السلام امیری فر دبیر جبهه عدالت و رفاه در گفت و گو با خبرگزاری برنا در خصوص اهداف تشکیل این جبهه گفت: «جبهه عدالت و پیشرفت از حدود 10 تا 12 گروه مختلف که حامی دکتر محمود احمدی نژاد هستند تشکیل شده است.» وی تشکیل این گروه سیاسی برای حمایت از آقای مشایی را شایعه خواند.


راديو فردا در اين مورد با عليرضا نامور حقيقی تحليلگر سياسی در تورنتو کانادا گفت و گو کرده است.

به نظر شما در اين مقطع سياسی ، جبهه «عدالت و رفاه» چه اهدافی را دنبال خواهد کرد؟

اين را بايد در مجموعه اقداماتی که تيم آقای احمدی نژاد و آقای مشايی انجام می دهند ارزيابی کرد. يک مبنای آن ايدئولوژيک است به اين مفهوم که چون اينها معتقدند که دولت دولت امام زمان است و دولتی است که امام زمان نظارت بر آن می کند، کنترل می کند و حمايتش می کند. دوم اينکه اينها معتقدند که اين دولت بايد وصل بشود به دولت جهانی يعنی عصر غيبت به پايان رسيده و عصر حضور است و بايد اين دولت تداوم پيدا کند. درحقيقت اين را يک وظيفه مذهبی برای خودشان می دانند و کسی که می تواند اين تداوم را انجام دهد، آقای مشايی است.



پس اين مبنای ايدئولوژيک اش است و مبنای سياسی اش هم اينها معتقدند که پروژه ای که دنبال کرده اند احتياج به يک دوره های تاريخی دارد بايد قدرت تداوم پيدا کند. شخص برگزيده برای اين مسائل آقای مشايی است. در حقيقت آقای مشايی چون عقل منفصل آقای احمدی نژاد است و از جنبه معنوی هم مجموعه اقداماتی انجام می دهد و ايشان از کسانی ذکر می گيرد و ذکر می گويد و يک سرويس دهی معنوی هم دارد در بعضی موارد، تاثير گذاشته بر اطرافيانش. جنبه اجتماعی هم آقای مشايی در حقيقت دارد مطالبات طبقه متوسط و گروه های تحصيل کرده را نمايندگی می کند.

حرف آنها اينست که چرا اصلاح طلبان اين ها را انجام دهند. ما خودمان می توانيم اين مطالبات را نمايندگی کنيم. اين سه مجموعه را اگر نگاه کنيد می رسد به اينکه راهی جز تداوم قدرت از اين زاويه با حضور مشايی نيست. بنابراين تمام آن مجموعه هايی که هست بايد کمک کنند برای اينکه آقای مشايی پمپاژ شود در افکار عمومی اجتماعی و اين از اين زاويه مطرح می شود. در حقيقت يک سد جديدی عليه مخالفان آقای مشايی دارد ايجاد می شود.

شما صحبت از مخالفان آقای مشايی کرديد. در هيچ دوره ای به اين اندازه نسبت به يکی از اعضای دولت اين همه حساسيت وجود نداشته. با اينکه آقای مشايی از درون اصول گرايان پا به عرصه مديريت دولت گذاشته، اما بيشترين انتقاد ها هم از سوی اصول گرايان بوده است.

برای اينکه آقای مشايی معتقد است آقای احمدی نژاد يک وجه اصلاح طلبانه دارد که در زير هيبت آقای شريعتمداری و موتلفه مانده. آن چهره اصلی اصلاح طلبانه را آشکار کنند. طبيعی است که جناح های تند اصول گرا مايل نيستند اين اقدام صورت بگيرد. بخشی از اصول گراها هم معتقدند اصولاً رفتار آقای مشايی مشکوک است با توجه به سوابقی که ايشان داشته. از وزارت اطلاعات اخراج شده و هنوز دليل اخراجش معلوم نيست و آنها معتقدند که ماموريت آقای مشايی و اين نوع سخنانی که ايجاد می کند و تنش ايجاد می کند و تفرقه ايجاد می کند، عمدی نيست، سهوی نيست و نشان از چيز ديگری دارد.

گروه سومی هم که وجود دارد اينها معتقدند که مطالباتی که آقای مشايی دارد مطرح می کند در حقيقت همان حرفهای انحرافی اصلاح طلبان است که با زبان ديگری دارد بازتوليد می شود. بخش ديگری از اصول گرايان هم از اين زاويه با او مخالف اند. در مجموع بخش های امنيتی و بخش های تند اصول گرايان و اصول گرايان تجربه گرا هم مخالف اند با آقای مشايی چون احساس می کنند اين تنها کسی است که می خواهد قدرت را در دور بعدی تداوم بدهد و راه اينکه آقای احمدی نژاد دستش از قدرت کوتاه شود چه قبل از پايان دوره رياست جمهوری و چه بعد از پايان آن، پايين کشيدن آقای مشايی است.

به نظر شما نظر آقای خامنه ای نسبت به اين تحولات پيرامون آقای رحيم مشايی چطور است؟

آقای خامنه ای همانطور که در نامه اش نوشته بود، متمايل بود کسی معاون اول رئيس جمهوری شود که بتواند تداوم بدهد دور بعد آقای احمدی نژاد را و نظر ايشان در مورد آقای مشايی به دلايل مختلف که حالا بحث ديگری است، منفی است و مخالف ايشان است و چندين بار هم به ايشان تذکر داده که موقعيت ايشان را جابجا کنيد و تغيير دهيد.

صحبت من همينجاست. اگر نظر آقای خامنه ای نسبت به آقای مشايی منفی است، اين همه سرمايه گذاری آقای احمدی نژاد و حاميان او روی مشايی به چه دليل است؟

آقای احمدی نژاد در جايی که درگير می شود با آيت الله خامنه ای به نظر من همان جا مسئله آقای رحيم مشايی است. چون به ايشان ارادت معنوی و سياسی دارد و اين ارادت معنوی و سياسی به آقای مشايی بيش از هر کس ديگری است در اين جا چون خودش هم گفته که آشنايی با آقای مشايی يک توفيق الهی بود برای من، يک چنين گرايش و احساسی دارد نسبت به آقای مشايی. طبيعی است که اگر تضاد صورت بگيرد تخم مرغ هايش را روی سبد آقای مشايی گذاشته است.

سپاه پاسداران به رحيم مشايی چگونه نگاه می کند؟

سپاه پاسداران هم نظر شان در مجموع منفی است. حالا شدت و حدت دارد. ولی با توجه به احساسی که برخی از آنها دارند و هيولايی که از اصلاح طلبان می سازند، فعلاً مايل نيستند خيلی اين موضوع آنقدر گنده شود که آتو دست اصلاح طلبان داده شود. مضافاً بر اينکه آقای احمدی نژاد و آقای مشايی اصول گرايان را در يک کُرنری قرار داده اند. به اين معنی که می گويند: آقا ما ۲۵ ميليون رای داريم، بيش از همه نهادها ما رای داريم. اينجاست که اين پارادوکس اصول گرايان است. يا مجبور اند بگويند اين آرا درست شمارش نشده و اين آرا، آرای شما نيست يا اينکه مجبورند بگويند که در انتخابات دست کاری شده که تف سر بالاست برای خودشان. بنابراين مجبورند يک جور کجدار و مريز با اين قضيه کنار بيايند.