در تهران قطار جنبش عدم تعهد از جنبش باز می‌ماند؟

گردهم آيی سران غير متعهد در مصر در سال ۲۰۰۹

جنبش غير متعهد ها که طی روز های آينده تهران ميزبان اجلاس سران آن خواهد بود، به دليل از دست دادن هويت اوليه، تغيير نظام دو قطبی در جهان، شکل گرفتن گروههای کوچکتر مرکب از کشور های همگن، و همچنين رشد تضادهای درونی، با بحران ادامه حيات فعال روبرو است.

دوره سه ساله رياست جمهوری اسلامی بر جنبش عدم تعهد يا «نم» (The Non-Aligned Movement ) و انزوای سياسی تهران، ميتواند مسير اين جنبش جهان سوم را برای رسيدن به انتهای راه هموارتر سازد.

طی دوران جنگ سرد، و از زمان تولد جنبش در بلگراد، بسياری از کشورها «غير متعهد» ضمن سر دادن شعارهای «راه سوم» مصالح ملی، منافع اقتصادی و ملاحظات امنيتی خود را عملا در سايه حمايت يکی از بلوک شرق و غرب قرار داده و تنها به تبليغ عدم تعهد راضی می‌نمودند.

از ابتدای راه، بلوک شرق (پيمان ناتو) در يار گيری از کشور های غير متعهد موفق تر از غرب ( ناتو) عمل کرد. توسعه نفوذ اتحاد شوروی نزد کشور های جهان سوم، و تعهدات ناشی از نياز به حمايت از آنها نه تنها به نوبه خود توان امپراطوری کمونيستی فربه شده را تدريجا تحليل برد و فروپاشی آنرا غير قابل اجتناب ساخت، که در نتيجه تغيير نظام جهانی، جنبش غير متعهد ها را نيز به دوران حيات انفعالی کنونی کشيد.

رهبران سنتی «نم»

جنبش عدم تعهد که برپايه دکترين کريشنا منون، سياستمدار هندی متولد شد، در ابتدای راه غولهای سياسی جهان سوم: جواهر لعل نهرو اولين نخست وزير هند بعد از استقلال، جمال عبدالناصر، دومين رييس جمهور و چهره ملی‌گرای مصر، قوام نکرومه، اولين رييس جمهور غنا سوکارنو، اولين رييس جمهور اندونزی، و تيتو رييس جمهور يوگوسلاوی (سابق) را در هيات رهبری خود داشت.

پنج کشور موسس جنبش نيز يا به دليل نزديکی ايدئولوژيکی رهبران آنها با بلوک شرق و يا پايان يافتن دوران حکومت استعماری و رسيدن به استقلال، در تقابل با غرب و در جوار چپ قرار داشتند.

در فاصله سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۱ که امپراطوری اتحاد شوروی سابق فرو پاشيد، کشور های جهان سوم از قدرت تبليغات سياسی بزرگی برخوردار بودند.

در سال ۱۹۷۹ فيدل کاستر، رهبر کوبا، و به تعبيری آخرين رهبر جنبش که از نفوذ کلام بالا و شهرت جهانی برخوردار بود، طی «بيانيه هاوانا» هدف جنبش عدم تعهد را «حفظ استقلال ملی، حاکميت، يکپارچگی ارضی و امنيت کشور های غير متعهد در مبارزه عليه استعمار و امپرياليسم و استعمار نو و نژاد پرستی و اشغال و قيموميت» معرفی کرد.

تاثير گذاری جنش بر روند تحولات سياسی جهان نيز در همين اندازه، و بيش و کم در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل، و يا اخذ رای در شورای امنيت ديده ميشد. وزرای خارجه عضو جنبش معمولا در حاشيه جلسات سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، در نيويورک اجتماع ميکنند.

با سقوط اتحاد شوروی سابق و کنار رفتن تمامی پنج رهبر سنتی عدم تعهد، جنبش ياد شده اگرچه حامی اصلی و مبلغين ارشد خود را از دست داد، بظاهر در مسير رشد عرضی قرار گرفت و بر تعداد اعضاء آن افزوده شد.

در عين حال ماهيت وجودی جنبش عدم تعهد نيز پس از پايان دوران جنگ سرد و شگل گرفتن «نظم نو» در جهان از ميان رفت.

ايران و جنبش عدم تعهد

ايران تا پيش از سقوط حکومت پادشاهی، به علت عضويت در پيمان نظامی سنتو، و هم پيمانی با غرب، در جنبش عدم تعهد عضويت نداشت.

بعد از انقلاب و پس از خروج از سنتو، ايران در سال ۱۳۵۸ ( اکتبر سال ۱۹۷۹) به عنوان هشتاد و هشتمين عضو جنبش پذيرفته شد. شعار «نه شرقی و نه غربی» جمهوری اسلامی تا حدود زيادی با شعار «عدم تعهد» نزديکی نشان ميداد.

کمتر از يکسال پس از عضويت در جنبش، و پس از شروع جنگ با عراق، ايران از رهبری جنبش عدم تعهد خواستار محکوم ساختن حمله عراق شد.

اين در خواست تهران به دليل نفوذ عراق در جنبش و حمايت اتحاد شوروی و کوبا از حکومت صدام به نتيجه نرسيد. بعد از هاوانا، ميزبان هفتمين اجلاس، بغداد پايتخت عراق برای ميزبانی هشتمين اجلاس سران جنبش در نظر گرفته شده بود، که وضعيت جنگ و عدم امنيت شهرها، امکان برگزاری جلسه در آن شهر را از ميان برد.

جنبش عدم تعهد در حال حاضر دارای ۱۲۰ عضو اصلی و بيش از ۲۰ عضو ناظر است. کشور بلاروس ( جمهوری سابق اتحاد شوروی) تنها عضو اروپايی جنبش محسوب ميشود. دو عضو ديگر ( مالت و قبرس) پس از پيوستن به جامعه اروپا از جنبش خارج شدند.

جنبش عدم تعهد که به بهانه ميزبانی شانزدهمين اجلاس آن تهران برای بيش از هفت روز به حال تعطيل درآمده، باشگاه سياسی پر هزينه است که قدرت تاثير گذاری در روند تحولات جهانی را از دست داده است.

دليل علاقه وافر جمهوری اسلامی به بزرگ نمايی رونق اجلاس جنبش در تهران نمايش گريز از انزوا تحميلی و بی تاثير ماندن تحريمها است.

با اين وجود، انزوای غير قابل پرده پوشی جمهوری اسلامی که عدم شرکت سران گروه کثيری از کشور های مسلمان عضو جنبش در اجلاس تهران يکی از نماد های مشخص آن خواهد بود، طی سه سال آينده ميتواند حرکت قطار پر هزينه و بی هدف جنبش را کند تر از پيش ساخته و زمينه توقف تدريجی آنرا فراهم سازد.