ویکی لیکس: طرح ترور نوری زاده

عليرضا نوری زاده

در اسناد منتشر شده توسط ويکی ليکس، طرح ترور يک روزنامه نگار ايرانی نيز فاش شده است. به گزارش روزنامه انگليسی گاردين، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، برای خاموش ساختن عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليل گر سياسی، توطئه ای طرح کرده بود که ناکام ماند.

بر پايه همين گزارش و به گفته اف. بی. آی. اداره پليس فدرال آمريکا، مردی به نام رضا صادقی نيا با نزديک شدن به عليرضا نوری زاده ،
سرگرم پياده کردن طرح ترور او بوده است.

راديو فردا در گفت و گو با عليرضا نوری زاده از او می خواهد در اين زمينه توضيح دهد.

نوری زاده: آنچه در ميان اسناد ويکی ليکس منتشر شده است در واقع مربوط به ماجرايی است که به يک سال و نيم پيش از اين برمی گردد.

قضيه از اين قرار بود که يکی از اين جوانانی که به مسائل سياسی و برنامه های من اشتياق نشان می دهند- با اشتياقی فراتر از حد معمول- با من تماس گرفت و بعد از مدتها گفت و گوی تلفنی و اظهار اشتياق و علاقه، در يکی از سفرهايی که به آمريکا رفته بودم، از ايالتی که در آنجا زندگی می کند به لوس آنجلس آمد و در آنجا مرا ديد.

او بسيار اظهار اشتياق و علاقه می کرد و بعد از اينکه با هم صحبت کرديم ادعا کرد که سابق بر اين طرفدار آقای فتح الله منوچهری ملقب به فولادوند بوده که برنامه ايی تلويزيونی با موضعی تند عليه مذهب داشت.

ولی گويا از او بريده و علاقمند است که با من در تماس باشد. از آنجايی که کرد بود و اعلام کرد که پدرو مادرش هم بسيار به من وابسته اند چرا که همسر من هم کرد است و من به اين دليل با کردها در ارتباطم،ايشان هم به اين موضوع علاقمند است.

در هر حال اين مقدمه آشنايی ما با همديگر شد و ادامه پيدا کرد و ايشان با من در تماس بود تا اينکه يک بار به لندن آمد و سه روز هم در لندن ماند و مدعی شد که فقط برای ديدن من آمده و شروع کرد عکس گرفتن از من در همه حالت های مختلف.

وقتی به ايشان گفتم برای چه اينهمه از من عکس می اندازد؟ ادعا کرد که می خواهم يک کتابی درباره شما منتشر کنم تا نسل ما بداند که برای ما چه کرده ايد؟

شما در طول اين مدت که ظاهرا نزديک به يکسال شده، هيچگونه شکی به اين شخص پيدا نکرديد؟ به حرفها و رفتارش مشکوک نشديد؟

چرا. بعد از اينکه عکس هايی از من گرفت از طريق منبعی که در ايران داشتم به من خبر رسيد که نزديک به يکصد عکس از من روی ميز معاون اطلاعات بوده و از من سوال کرد که اين عکس ها چطور گرفته شده است؟

من کم کم به اين آدم شک کردم ولی وقتی پليس آمد و مرا خبر کرد معلوم شد که قضيه فراتر از اين حد بوده است.

وقتی دوباره به آمريکا رفتم ، اف.بی.آی هم با من گفت و گو کرد و آنها هم مدارکی داشتند که نشانه اين بود که اين فرد احتمالا قصد داشته با سم يا يک ماده شيميايی، مرا به قتل برساند که موفق نشده است.

اگر شما دقت کنيد اين آدم از ژوئيه يا جولای ۲۰۰۹ تا کنون در زندان است. قاعدتا بنا به قوانينی که آمريکائيها دارند بايد او را محاکمه می کردند، ولی هنوز محاکمه نکرده اند و همين نشان می دهد که از او به عنوان يک آدم خطرناک ياد می شود.

آقای نوری زاده، ظاهرا اين آقا قصد داشته است که شخص ديگری را هم در کاليفرنيا به قتل برساند و گويا يک نفر را هم برای انجام اين کار اجير کرده بوده است؟

بله. اين طور که من هم فهميده ام و پليس هم به من گفت هدفش همين بوده است. ايشان فرد ديگری را هم مد نظر داشته که ظاهرا يک راديوی اينترنتی به نام تندر دارد و همان افکار و عقايد آقای فولادوند را دنبال می کند.

اين آقا را هم مثل اينکه به عنوان يکی از هدف هايش مورد نظر داشته است.

آقای نوری زاده، چرا شما تا به حال در اين مورد سکوت کرده ايد؟ و با وجود در اختيار داشتن ابزار و رسانه، اين موضوع را مخفی نگاه داشته ايد؟

اگر چه پليس مرا مخير کرد که اگر دلم می خواهد راجع به اين جريان صحبت کنم اما من به دو دليل ترجيح دادم در اين مورد صحبت نکنم. دليل اولم اين بود که وقتی شما راجع به خودتان صحبت می کنيد مردم می گويند داريد بازار گرمی می کنيد. حداقل بعضی ها اين برداشت را دارند. و من مايل نبودم برای خودم بازار گرمی کنم.

نکته ديگر که مانع من شد نگرانی برای خانواده ام بود من نمی خواستم خانواده ام را به ويژه کسانی که در ايران هستند را نگران کنم.

سومين مسئله اين بود که رژيم خبر داشت که من از اين توطئه خبر دارم و همين برای من کافی بود. حداقل من با نشانه هايی که در برنامه و نوشته هايم داده بودم گفته بودم که برنامه هايی برای من تدارک ديده شده بود، البته بدون اينکه وارد جزييات بشوم.

الان هم ديگر ناچار شدم در اين مورد صحبت کنم. چون به هر حال اسناد موجود منتشر شده است. اين نکته مهم است که پليس بريتانيا – که من از آنها بسيار سپاسگزارم- در آن حدی که شايد بيشتر از حد لازم بود، وسايل آسودگی خاطر من و خانواده ام را فراهم کردند.