مقابله اوباما با احمدی نژاد در جنگ نامتقارن تبليغاتی

شرکت باراک اوباما در يک مصاحبه اختصاصی با نماينده فرستنده فارسی زبان تلويزيون بی بی سی در نيو يورک و توضيحات انتقادی او در پاسخ به اظهارات تکراری محمود احمدی نژاد پيرامون رويداد تروريستی ۱۱ سپتامبر، رييس جمهور آمريکا را در راس خبر های روز جهان قرار داد.


تکرار اظهارات جنجالی احمدی نژاد پيرامون رويداد ۱۱ سپتامبر از زبان رييس جمهور آمريکا، به بهانه انتقاد از رييس دولت ايران، فرصت تازه ای برای طرح دوباره موضوع از سوی رسانه های جهانی و مطرح شدن باز هم بيشتر نام احمدی نژاد در رسانه های جمعی فراهم ساخت. يک روز پيش از آن، احمدی نژاد خبر ساز ترين رييس دولت حاضر در مجمع عمومی سازمان ملل بود.

رييس دولت ايران که در گذشته حساسيتهای رسانه های جمعی آمريکا نسبت به واقعه ۱۱ سپتامبر را آزموده و از اين راه خبر ساز شده بود، با استفاده از وجود ترديد های قراردادی در اين مورد و تکرار شبهه ها، آنهم در جايگاهی نزديک به محل حادثه، خواستار انجام تحقيق مستقل پيرامون آن شد.

احمدی نژاد طی سخنرانی جنجال برانگيز خود در اجلاس مجمع عمومی، به احتمال دست داشتن دولت وقت آمريکا در طراحی و اجرای چهار هواپيماربايی همزمان توسط ۱۹ تروريست عرب منسوب به گروه القاعده در روز ۱۱ سپتامبر و حمله انتحاری آنها به نيويورک و واشنگتن پرداخته بود.

نظريه توطئه

علاوه بر واقعه تروريستی ۱۱ سپتامبر، بدون استثنا، نحوه شکل گرفتن تمامی رويداد های بزرگ تاريخی جهان و انطباق آنها با روايتهای اصلی و پذيرفته شده، مورد ترديد کسانی قرار گرفته است که به طرفداران نظريه توطئه مشهور اند.

ترديد پيرامون واقعه هالوکاست، نحوه به قتل رسيدن جان کندی رييس جمهور پيشين آمريکا، صحنه سازی اولين فرود يک فضا نورد آمريکايی بر سطح کره ماه در يک استوديوی فيلم برداری، در گذشته موضوع نوشتن هزاران مقاله، صدها کتاب و دهها فيلم سينمايی شده اند. واقعه ۱۱ سپتامبر نيز طبيعتاً به دليل اهميت تاريخی آن از اين قائده مستثنی نيست.

اما آنچه تاکنون در تاريخ معاصر جهان نادر می نموده، پيوستن يک رييس دولت شاغل به جمع پيروان نظريه توطئه و به اين وسيله، هزينه کردن از اعتبار مردم کشور خود بوده است. در گذشته قذافی و موگابه در رديف معدود کسانی بوده اند که خود را به چنين مرزها يی نزديک ساختند.

دليل ساده پرهيز رهبران سياسی کشور ها در تن دادن به رفتارهايی از اين دست، موقعيت خاص يک رييس دولت در مقام نمايندگی يک ملت است. رعايت اخلاق سياسی و آداب ديپلماتيک، جايگاه و شان يک رييس دولت را بالاتر از يک فيلم ساز، روزنامه نويس و يا مورخ مستقل قرار ميدهد.

رييس دولت کنونی ايران با تکرار شبهه های مطرح شده از سوی افراطيون چپ، ضد يهوديان، مخالفان جوامع سرمايه داری و مسلمانان افراطی پيرامون رويداد ۱۱ سپتامبر در يک مجمع رسمی جهانی بار ديگر مرز قراردادهای اخلاق سياسی را در مناسبات بين الملل زير پا نهاد.

در ارتباط با رويداد ۱۱ سپتامبر، ايران فاقد کمترين وابستگی مستقيم و يا در گيری غير مستقيم بوده است. از اين لحاظ پيوستن محمود احمدی نژاد به جمع طرفداران نظريه توطئه و اظهار نظر های غير قرار دادی او در اين مورد، نه با هدف دفاع از مواضع و يا منافع ملی ايران، و يا روشنگری تاريخی که در هر حال وظيفه يک رييس دولت شاغل نيست، که تنها با هدف مطرح شدن شخصی و همچنين تحريک مردم و دولت آمريکا صورت گرفت.

انتخاب سلاح و زمان جنگ

محمود احمدی نژاد در اجرای جنگ نا متقارن تبليغاتی خود، محل نبرد و زمان حمله را از پيش انتخاب و پس از حضور در قلب دشمن و ربودن اسلحه از صفوف حريف، حمله اخير را بدون در نظر گرفتن هزينه های جانبی آن تدارک ديد.

در نقطه مقابل رييس دولت ايران، رييس جمهور آمريکا، در اتخاذ رفتاری مشابه همراه با بسياری از رسانه های جمعی معتبر آن کشور، و در مقام پاسخگويی و مقابله اصولی با رييس دولت ايران ، خود را در همان موضعی قرار داد که وی در نظر داشت.

محمود احمدی نژاد با آگاهی از نابرابری ظرفيت خبر رسانی وسايل ارتباط جمعی جمهوری اسلامی با قدرت و پوشش خبری وسايل ارتباط جمعی موجود در آمريکا، جنگ تبليغاتی نامتقارن خود را به کشور دشمن برده بود. در تدارک هجوم خبری تازه، احمدی نژاد روشهای جنگ گرم چريکی را انتخاب کرده بود.

اين شيوه مقابله را جمهوری اسلامی پيشتر در زمينه های دفاعی اتخاذ و به دليل عدم برخورداری از قدرت کافی و ظرفيتهای نظامی متعارفی در رويارويی با حريفان خارجی، طی سالهای اخير به تدارک جنگهای نا متقارن در مرزهای آبی و خاکی ايران رو کرده است.

در جريان جنگهای نامتقارن بهترين شيوه برخورد با حريف، شناسايی هدف و تشخيص مسير حرکت او، و وارد ساختن ضربه از راه دور است- شيوه ای که بعنوان مثال با استفاده از هواپيماهای بدون سرنشين و توسل به حملات بی امان موشکی در جنگ های جاری پاکستان و افغانستان عليه نيروهای طالبان و سلاحهای ابتدايی آنها بکار گرفته ميشود.

با اين وجود و علی رغم تجربه کردن اين شيوه شناخته شده در ساير جبهه ها، با اتخاذ سياستی بحث انگيز، دولت آمريکا احمدی نژاد را که نه در مقام يک رييس دولت خارجی که در کسوت يک چريک تبليغاتی ظاهر شد بود، نه تنها به کشور خود خواند و در طول هفت روز اقامت آزاد وی در شهر تسهيلات جنگ و گريز رسانه ای را برای او فراهم ساخت، که همچنين مرد شماره يک خود را در شرايطی برابر در مسير او قرار داد.

آرايش بحث انگيز

هدف عمده احمدی نژاد در انتخاب سلاح تبليغاتی ۱۱ سپتامبر و استفاده از مجمع عمومی به عنوان ميدان نبرد، علاوه بر ايجاد موجب خبری تازه و مطرح شدن بيشتر، بی اعتبار ساختن جامعه آمريکا و متهم ساختن دولت آن بود.

رييس دولت امريکا با وجود ساده بودن صورت مسئله جنگ تبليغاتی اخير احمدی نژاد در نيو يورک، بجای نديده گرفتن او و خودداری از رويارويی مستقيم با وی، و در عوض توسل به شليک از راه دور با استفاده از برنامه های کمدی تلويزيونی و يا چاپ کاريکاتور از وی در روزنامه ها، او را جدی معرفی کرد.

بر خورد رسانه ای اوباما با احمدی نژاد طی مصاحبه تلويزيونی وی در نيو يورک و پاسخگويی مستدل به دعاوی غير مستدل رييس دولت جمهوری اسلامی و انتقاد اصولی از رفتار های غير اصولی و اظهارات جنجالی او، در حکم ريختن آب در آسياب وی بود.

نمی توان انتظار داشت که انتخاب آرايش دفاعی اوباما در تدارک مصاحبه اختصاصی با تلويزيون فارسی بی بی سی و مقابله استدلالی او با اظهارات جنجالی و تبليغاتی رييس دولت ايران، که موضوع روز خبری جهان شد ، بتواند به بهبود موقعيت ضعيف شده رييس جمهور آمريکا نزد افکار عمومی آن کشور بيانجامد.

مطابق آماری که توسط شبکه خبری بين المللی سی-ان-ان تهيه و همزمان با پخش مصاحبه اوباما با تلويزيون بی بی سی فارسی انتشار يافت، رييس جمهور آمريکا اينک تنها از حمايت ۴۲ در صد شهروندان کشور خود برخوردار است. اين ميزان کمترين درجه حمايت مردم آمريکا از وی پس از انتخاب او به مقام رييس جمهوری است.

در مقابل، احمدی نژاد که در قالب يک چريک تبليغاتی ظاهر و از راه رخنه در خانه حريف آنرا به ميدان جنگ نا متقارن تبديل کرده بود، بی اعتنا به افکار عمومی داخل کشور خود تنها کسب شهرت از راه درگير شدن با حريف بزرگتر را جستجو ميکرد. بی گفت نتيجه مقابله ای از اين دست و تعيين برنده اين جنگ نا متقارن تبليغاتی چندان دشوار نخواهد بود!