نجمه آبتين ؛ اولین کماندار ایرانی در المپیک

برای نخستین بار یک کماندار ایرانی به المپیک راه یافت. (عکس:Fars)

نجمه آبتين، سومين دختر از کاروان اعزامی ايران به بازی های المپيک چين است که توانسته به المپيک راه یابد. نام او برای هميشه به عنوان اولين کماندار ایرانی که به مسابقات المپيک راه یافته در تاريخ اين رشته ثبت می شود.


نجمه آبتين در گفت و گویی با رادیو فردا شرکت کرده و می گوید که چه مسیری برای رسیدن به المپیک طی کرده است.


رادیوفردا: در چه مسابقاتی برای رسیدن به المپیک چین شرکت کردید؟


يک مسابقه جهانی در کشور کورواسی بود که حدود ۱۱۰ ورزشکار در آن حضور داشتند و من نفر چهل و ششم شدم و در ميان ۶۴ نفر، رتبه نوزدهم را به دست آوردم و در همان مرحله اول حذف شدم.


سپس مسابقات جايزه بزرگ آسيا بود که در تهران برگزار شد که من دو مرحله بالا آمدم، ولی متأسفانه بين هشت نفر حذف شدم.


آخرين مسابقه همين مسابقات فرانسه بود که ۱۲۵ ورزشکار برای مسابقات جهانی حضور داشتند و ۵۰ نفر هم برای مسابقات سهميه بودند. برای مسابقات سهميه، من در رده دوازدهم جای گرفتم.


شما گفتيد در کورواسی بين ۱۱۰ نفر، چهل و ششم شديد ولی در فرانسه نفر دوم می شويد. فاصله بين کورواسی و فرانسه چقدر بود و شما اين اختلاف را در اين مدت زمان، چگونه توانستيد جبران کنيد؟


در فرانسه، درمسابقات جهانی که ۱۲۵ نفر حضور داشتند، من نفر شصت و هفتم شدم. ولی در قسمت سهميه المپيک که ۵۰ نفر بودند، نفر دوم شدم. اين مسابقه ها با هم فرق داشت.


آيا سخت بود که برای اولين بار بخواهيد در چنين مسابقه ای شرکت کنيد؟


فشار و استرس زيادی روی من بود زيرا جزو قديمی ترين افرادی هستم که در تيم تيرو کمان کار می کنم و بايد رتبه خوبی کسب می کردم .


در مسابقه اول و دوم فشار و استرس خيلی زياد بود، ولی مربی ام خيلی به من کمک کرد و مديريت بسيار خوبی انجام داد تا افرادی که پشت سرم هستند، طوری تشويق کنند که باعث ايجاد استرس نشود و يا باعث نشود که تمرکز ذهنم را از دست بدهم. اينها همه عواملی بود که بتوانم در اين مسابقات موفق باشم.


از لحظه ای بگوييد که مالزی را برديد. چه حسی داشتيد و اين حس چقدر برايتان عجيب بود؟ زيرا اولين بار بود که اين اتفاق می افتاد و ايران توانست در رشته تيرو کمان سهميه بگيرد.


روی آخرين تير مشخص شد که من برده ام. مالزی تا راند سوم از من يک امتياز جلوتر بود. آخرين تيری که زديم و امتيازها را نوشتند و مطمئن شدم که او را برده ام، حسی داشتم که نمی توانم بيان کنم، احساس می کردم که تمام وجودم می خندد.


اين پيروزی در ايران چه بازتابی داشت؟ آيا درهياهوی خبرهای فوتبال و تغيرات تيم پرسپوليس و تيم ملی، گم شده بود يا نه؟


سريع از فرانسه به ايران خبر دادند که ما يک سهميه المپيک گرفتيم و از همان لحظه تلفن های خبرنگاران شروع شد. وارد فرودگاه هم که شديم، چند خبرنگار از شبکه های مختلف تلويزيونی و راديويی آمده بودند که در مورد اين مسابقات برايشان صحبت کنم.


خبر پيروزيتان چه بازتابی در زادگاهتان شيراز، داشت؟


در شيراز اکنون غوغايی است. برادرم تمام پاساژ محل کارش را شيرينی داده و خواهرم کارهای ديگری کرده است.


فکر می کنيد درالمپيک، بهترين اتفاق برای شما چيست؟


ديروز داشتم به يکی از دوستانم می گفتم که قبل از مسابقه فرانسه، وقتی اسم آن می آمد به خاطر فشارها و استرس ها تمام بدنم می لرزيد. ولی مسابقات فرانسه که تمام شد و سهميه المپيک را گرفتيم، از لحاظ فکری و روحی بسيار راحت هستم. در مورد المپيک حس خوبی دارم و احساس می کنم که می توانم خوب کار کنم .


دراولين تجربه، هر نتيجه ای برايتان قابل قبول است يا برای خودتان يک هدف مشخص کرده ايد که حتما می خواهيد به آن برسيد؟


هر نتيجه ای که رضايت بخش نيست. فقط می خواهم طوری کار کنم که هم خودم راضی باشم و هم مربی ام.