بر اساس نتايج پژوهشی جديد، مشاجره ميان والدين و دخالت بيش از حد آنها در زندگی فرزندان موجب افزايش چشمگير خطر ابتلا به افسردگی و نگرانی در ميان فرزندان در سنين نوجوانی می شود.
به گزارش خبرگزاری رويترز، پژوهش اخير از طريق بررسی جامع ۱۸۱ مقاله و گزارش علمی صورت گرفته است.
بر پايه يافته های اين پژوهش، کودکان «در سنين ۱۲ تا ۱۸ سالگی» نخستين بار افسردگی يا نگرانی را تجربه می کنند.
محققان می گويند بايد به ياد داشت که مؤلفه های ديگری نيز در بروز چنين اختلال هايی نقش دارند. «ماری یَپ»، از نويسندگان پژوهش فوق، معتقد است که تعيين ميزان اهميت رفتار والدين در بروز اختلال های روانی نوجوانان در برابر مؤلفه هايی مانند قُلدُری در مدرسه «غير ممکن» است.
به گزاشر رویترز اين روانشناس در ادامه توضيح داد: «بخش اعظم تحقيق به وضوح نشان می دهد که والدين به دليل جايگاه و حضورشان در زندگی کودک، نقش بسيار مهمی در وضعيت روانی او ايفا می کنند که اين تأثير می تواند مستقيم باشد يا غير مستقيم.»
یَپ سرپرستی تيم پژوهشی را در «گروه سلامت روانی جمعيت» در دانشکده جمعيت و سلامت جهانی ملبورن در استراليا بر عهده داشت.
بنابر اعلام مرکز کنترل و پيشگيری از بيماری های ايالات متحده آمريکا، بيماری افسردگی بين حدود پنج تا ۱۰ درصد از نوجوانان اين کشور شيوع داشته و وجود اختلال هايی از قبيل دلهره در ميان حدود ۲۵ درصد نوجوانان آمريکايی گزارش شده است.
اما آنچه که پژوهش جديد نشان داد، وجود پيوندی قوی ميان رفتار والدين و نحوه تربيت کودک با بيماری افسردگی است؛ عارضه ای که غمگينی و گوشه گزينی را در نوجوانان تشديد می کند.
روانشاسان می گويند، در مقابل رفتارهايی مانند اطلاع (نامحسوس) از رفت و آمدهای نوجوان و حفظ نظارت والدين در عين «قائل بودن حق رأی مستقل برای فرزندان در تصميم های خانوادگی» از جمله رفتار مرتبط با کاهش سطح افسردگی در نوجوانان شناخته شده است.
در گزارش تحقيق فوق در نشريه «افکتيو ديسوردرز» [اختلال های خُلقی] آمده است: «والدينی که کم محبت تر بوده، بيشتر مشاجره می کنند، مداخله جو هستند يا در کُل رفتارشان «دافع» است، موجب می شوند که فرزندان شان بيش از ديگر همسالان به اختلال های افسردگی و اضطراب دچار شوند.»
«ماری یَپ» در ادامه توضيحاتش به رويترز گفت: «در پژوهش ما «دافعه والدين» شامل مواردی از اين قبيل است: تُندخويی، بی مهری، زخم زبان، خصومت، انتقاد، تنبيه، شرمسار کردن و طرد نوجوان.» یَپ در ادامه افزود که «البته بايد ناسازگاری کُلی ميان کودک و والد را نيز به اين موارد اضافه کرد.»
پروفسور «ران راپی»، مدير مرکز سلامت احساسی دانشگاه ماکوايری در سيدنی معتقد است که رفتار والدين «تنها يکی از موارد» مؤثر در ايجاد افسردگی و اضطراب در ميان نوجوانان است.
اين دانشمند روانشانس تصريح کرد: «به ظاهر عوامل زيادی در شکل گيری اضطراب و افسردگی نقش دارند که ما نمی توانيم در آنها تغييری ايجاد کنيم.»
عوامل وراثتی، سابقه بيماری در خانواده، مشکلات جسمی، فقر و قوميت از جمله موارد مؤثر در بروز اختلال های روانی در افراد هستند.
پروفسور راپی در ادامه گفت: «در اين ميان رفتار والدين چيزی است که امکان تغيير آن وجود دارد. بنابراين اگر عواملی [وابسته به رفتار والدين] را شناسايی کنيم که بر روی اضطراب و افسردگی در فرزندان تأثير دارند، در آن صورت بايد به پدر و مادرها مهارت های رفتاری متفاوتی را آموزش دهيم تا از بروز اختلال های احساسی در فرزندان پيشگيری کنيم.»
به گفته اين روانشاس برجسته، پيام اصلی پژوهش جديد آن است که والدين بايد تلاش کنند در قبال فرزندان خود نقش «حاميانی مهربان» را ايفا کنند: «پدر و مادرها بايستی به فرزندان خود نزديک شوند، در صورت لزوم آنها را راهنمايی کنند و حد و مرزها را به طور شفاف برايشان تبيين کنند؛ اما در عين حال، به فرزندان مجال بدهند که از اشتباهتشان بياموزند و البته نبايد بيش از حد فرزندان شان را کنترل کنند».